✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
سحر آمد كبوتريم همه
اكثراً ناز ميخريم همه
عاشقي دردسر كشيدن داشت
غالباً ما گِران سَريم همه
به گريبانِ ما نگاه مكن
جامه از شوق ميدريم همه
به پدر مادرِ تو مديونيم
رعيت هستيم ، نوكريم همه
كُنهِ الله اكبريد شما
ما گدايان اكبريم همه
بردن نام تو طَرَب دارد
گر نميرد كسي عجب دارد
سَلَّم الله لطف دستانت
كَثَّر الله لقمه نانت
عَوَضم کرد گوشه ى چشمت
طَيِّب الله بر دو چشمانت
من و غير از شما مَعاذَ الله
قَدَّسَ الله عشقِ سوزانت
هرچه ميخواستم دو چندان داد
نَوَّرَ الله بِيت احسانت
بَسكه مَمْسوسِ ذات، جلوه شدي
قُل هو الله شد غزل خوانت
حضرت مرتبط بذاتُ الله
اَشهد اَنّك صِراطُ الله
وَ فَدَيْناه جُرعه نوشِ دَمت
و اِذا الشّمس ميدهد قَسَمَت
ما به إِنَّ اصْطَفا گرفتاريم
مصطفي هم به اَبروانِ خَمَت
بي جهت نيست جلوه يِ حَسَنيت
مجتباييست سفرهِ ى كَرَمت
خوش اذان حسين ، والِه شد
مأذنه زيرِ سايه ى علمت
ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِك
هرچه گوييم باز هست كَمت
اى وَرا از سخن علي اكبر
همه ى پنج تن علي اكبر
در نگاهت شراب ريخته اند
جَذبۀ مستجاب ريخته اند
دورِ ميخانه ى لَبت چِقَدَر
مستِ خانه خراب ريخته اند
خون ما را به پاي خوب كسي
بي سوال و جواب ريخته اند
زير سجّاده ى نمازِ شبِ ...
تو زِبَرجدّ ناب ريخته اند
كیست غير تو اين همه حیدر
در رَگت بوتراب ريخته اند
اي جلالت تمام قد زهرا
خنده هاي تو مى شود زهرا
كوثر آوارۀ تو، زمزم هم
عِيش بيچارۀ تو شد، غم هم
همه دورِ سرِ تو مي گردند
نوح و هود و خليل ، آدم هم
بي تو يك دَم نميتوانم ، نه
نه ، اضافيست بي تو يك دَم ، هم
لیلة القدرِ ما ولادت توست
روضه ى هشتمِ محرّم هم
مستِ تو، هم حسين، هم زينب
عاشق تو، خودِ خدا هم، هم
كربلا نام توست سرتاسر
مست پايينِ پاست، بالا سر
نَفحِۀ نابِ نوبهارى تو
ما كويريم، تا بِبارى تو
يك بنى هاشمند در طلبت
كُشته مُردۀ زياد دارى تو
اسدُ الله زاده اى حتماً
يِكّه تازى و تكسوارى تو
ابرويت ،گيسويت، لبت، چشمت
صاحب چند ذوالفقاري تو
اَوَلَسْنا عَلَي الْحَقَت ميگفت
صاحب منبر ِقصاري تو
نوكرىِ تو شد نشانىِ ما
اى به قربانِ تو جوانى ما
از لبت آبشار، بوسه گرفت
پدرى بي قرار، بوسه گرفت
عمه ات با نواىِ لالايي
از تو در گاهوار، بوسه گرفت
عطشِ كامِ تو بهانه شد و
لبت از كامِ يار بوسه گرفت
دیدی آخر سَرَت نظر خوردی
از تنت نيزه دار بوسه گرفت
ارباً اربا شدن بدين معناست
نيزه اش چندبار بوسه گرفت
دست و پايى زدي دلي خون شد
عمه از خيمه گاه بيرون شد
مرغِ بِسْمِل بدونِ پر سخت است
گريه ى دیدگانِ تر سخت است
ديدن دست و پا زدن هايت
وسط اينهمه نظر سخت است
ديدنِ شاه بر روى زانو
به تو سوگند، بيشتر سخت است
بين اين خنده ها و هلهله ها
ولدي گفتنِ پدر سخت است
پیش چشمِ پدر به روي زمين
تنِ پاشيده ى پسر سخت است
از بني هاشم او عبا ميخواست
پیرمردي غمين، عصا ميخواست
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#محمدجواد_پرچمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
عشقت میان سینۀ من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشهنگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته
پایین پای مرقدت مأوا گرفته
سرو رشید جنهالمأوای ارباب
ششگوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آوارۀ کوی تو هستم
دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمهٌ للعالمینی
حیف است دست خالی ما را نبینی
لطف تو را موج پریشان میشناسد
مهر تو را آیات باران میشناسد
عطر تو و پیراهنت را یوسف شهر!
کوچه به کوچه صبح کنعان میشناسد
اعجاز چشمان تو را آیه به آیه
آری دل تازه مسلمان میشناسد
کشف و کرامات نگاه روشنت را
خورشید در هر صبحگاهان میشناسد
خشم و خروش و هیبتت را بین میدان
هوهوی رعد و برق طوفان میشناسد
خورشید از شرم نگاهت رو گرفته
در ساحل نورانیات پهلو گرفته
بالاتر از حد تصورها کمالت
دل میبرد از اهل جنت هم خیالت
صبح ازل چشمان مبهوت ملائک
بودند شیدای تماشای جمالت
میجوشد از خاک قدمهای تو زمزم
کوثر شراب خانگی لایزالت
کی میشود با بالهای این چنینی
پرواز تا اوج شکوه بیمثالت
آنجا که بال جبرئیل آتش گرفته
بام نخست پر کشیدنهای بالت
خُلقاً و خَلقاً, منطقاً عین رسولی
دیگر چه گویم از تو و خوی و خصالت
وقتی که تکبیرت طنینانداز میشد
میگفت لیلا مادرت: شیرم حلالت
میریزد از عطر نگاهت یاس, آقا
تنها تویی همقامت عباس, آقا
هر صبح بر لب نغمۀ تکبیر داری
تو آفتابی, صبح عالمگیر داری
با حلقههای گیسوی پر پیچ و تابت
صد کاروان دل در تب زنجیر داری
از لهجهات عطر خدا میبارد آقا
هر گاه بر لب نغمۀ تکبیر داری
از میمنه تا میسره میپاشد از هم
وقتی که در دستان خود شمشیر داری
باید برایت ذوالفقاری دست و پا کرد
حیدر شدی و هیبتی چون شیر داری
از هیبت چشم تو دشمن میگریزد
پلکی بزن تا عالمی بر هم بریزد
حالا که خاکم را سرشته دستهایت
بگذار تا باشم همیشه خاک پایت
بال و پری میخواهم امشب از تو آقا
تا که تمام عمر باشم در هوایت
آه ای اذانگوی سحرهای مدینه
یاد نبی را زنده میسازد صدایت
ای آفتاب کربلای حضرت عشق
بگذار باشم زائر پایین پایت
عمریست از مهر تو در دل توشه دارم
شوق طواف مرقد ششگوشه دارم
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#یوسف_رحیمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
والا علی اکبر
زیبا علی,غوغا علی,رعنا علی اکبر
باد موافق را
با گیسویش انداخته از پا علی اکبر
اصلاً به جای زُلف
پیچیده دور سر,شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش
جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر
یا مظهر الوالی
یا مصطفی,یا مرتضی و یا علی اکبر
تکثیر شد حیدر
اینجا علی,آنجا علی,هرجا علی اکبر
اعلان ختم جنگ؛
می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر
پس خَلقاً و خُلقاً
پیغمبری گویاست پس گو…یا علی اکبر
الدَّهرُ یومان است؛
امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر
بابا ز دنیا و
می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت
ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر
این آخر روضه ست
مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#مهدی_رحیمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
در خلوت دل نغمه دلدار شنیدم
عطری ز وجود و نفس یار شنیدم
صوتش نه چو داود که بل بهتر از آن بود
رویش نه چو یوسف که صد جان جهان بود
گل در طلب روی خوشش ناله بپا کرد
شبنم به عذار رخ گل اشک ادا کرد
در منظر هستی همگان مست جمالش
عشق است گرفتار خط و هیبت و خالش
مهری که ز پندار رخ یار بپا گشت
شمسی شد و عالم همه در نور خدا گشت
از نور خدا شد اثر جلوهٔ احمد
اشبه به پیمبر شده اکبر چو محمد
این مولد دیگر ز پیمبر شده یا رب
یا آنکه حسین را پسری آمده امشب
از عمق نهاد است بپا گشته مقدر
صوت صلوات است نثار رخ اکبر
آن مشرق زیبایی و پاکی و ثنایی
آن صورت صنع و هنر ناب خدایی
آن زینت دامان حسین و گل لیلا
شیراوژن حیدر صفت عرصه هیجا
آن هالهٔ دور قمر و در وسطش ماه
هاله بود عالم مه آن اکبر دلخواه
هم اختر والای حسین بن علی گشت
هم نام علی حیدر کرار ولی گشت
در معرفت و علم چو بابش شه خوبان
زهرا صفت است حجب و حیای مه تابان
در مرتبت عشق بشد اکبر دوران
نوشیده می از جام الست شه عرفان
اندر حرمی که حرم خاص خدایی است
صوت نبوی روی نبی بحر عطایی است
ای جان به فدای تو علی اکبر لیلا
خوش آنکه نظر کرده به روی تو دلارا
هنگام ولادت همه جا ذکر و ثنا بود
هم زمزمه از خلق رسول دو سرا بود
روزی به سر دوش نبی جای حسین است
یا احمد دیگر به تمنای حسین است
بوسید دهان پسرش حجت یزدان
یاد آمدش از معرکه و وقعهٔ میدان
شد شبنم مولا به گل صورت اکبر
خواندش به اذان سنت نیکوی پیمبر
چارم قمر ماه نبی اکبر زیباست
شعبان خدا کنگره عرش معلاست
خورشید بپوشید چو دیبای زر اندود
از برکت پیدایش اولاد علی بود
به به چه علی حجت و سلطان ولایت
از عشق پدر نام پسر کرده حکایت
تا نام گرامیش علی گشت و مؤید
در صورت و خصلت شده مانند محمد
هر دیده به قدر اثر نور ببیند
تا شاخه ای از گلشن احباب بچیند
یا رب تو به تشریف علی اکبر لیلا
چشمان شریفت بنما بر رخ مولا
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#سید_عبدالحمید_شریفزاده
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه میریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود
باز هنگامهیِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود
شب از آن شب همه شب مثلِ شقایق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است
چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد
جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد
مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد
لاله شوریدهیِ هر لحظهی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود
مِهر همسایهیِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود
چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد
موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت
آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت
اولین آینهیِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمهیِ خانهی حیدر آمد
آسمان از قدمش تا که شکوفا میشد
عشق شیرازهی هر واژهی دنیا میشد
هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا میشد
عالم از یاسترین عطر مسیحا میشد
باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظهی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود
کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد
کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد
تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت
نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومهی خورشیدیِ دل جا داری
زیرِ پا وسعتِ شش گوشهی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری
مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است
حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت
پایِ پُر آبلهاش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت
چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصلهیِ دور لبش را بوسید
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
پیش از اینها روزگاری روزگاری داشتم
با دلِ خود روزگاری کار و باری داشتم
تا که روزی کوچهی میخانه کاری داشتم
بعد از آن دیدم که چشمانِ خماری داشتم
بعد از آن آوارهام بِینِ نجف تا کربلا
لا حرم الا نجف لا عشق الا کربلا
جز خدا حرفی نگفتند از فراسویِ علی
جز پیمبر کس ندیده طاقِ اَبروی علی
وانکرده غیر زهرا سِرّی از مویِ علی
آمدم دنیا برایِ دیدنِ رویِ علی
آمدم با حضرتِ قنبر قراری داشتم
ورنه من با مردمِ دنیا چه کاری داشتم
این جوان این جان ، جهانگیر است تعبیرش علیاست
اَبروانش آسمانگیر است تفسیرش علیاست
تیغدار است و کمانگیر است تا میرش علیاست
بر طنین او اذانگیر است تکبیرش علی است
میکشد قد قامت و محراب حیرت میکند
یک تبسم میکند ارباب حیرت میکند
او علی شد فاطمه نورُ علی نور آوَرَد
او علی شد تا که موسی پیش او طور آوَرَد
او علی شد تا حسین آفاق در شور آوَرَد
او اگر خواهد ستون هم بارِ انگور آوَرَد
باید او را خُلقا و خَلقا کشید و عشق کرد
مدحِ او را باید از دشمن شنید و عشق کرد*
او که از الله اکبر اکبرش را بُرده است
از خصائل از شمایل بهترش را بُرده است
یعنی از این سلسله ، پیغمبرش را بُرده است
باز در آغوشِ زهرا مادرش را بُرده است
آتشی که روی بامش هست مست اکبر است
پردههای محملِ زینب به دستِ اکبر است
ریخته پیشش سپرها این که چیزی نیست نیست
بشکند کوه از کمرها این که چیزی نیست نیست
میدرد نامش جگرها این که چیزی نیست نیست
میزند سر رویِ سرها این که چیزی نیست نیست
سر ، سپاهی یکسره در پیش او خم میکنند
میمنه یا میسره میآید و رَم میکنند
حملهی دو شیر را در بینِ لشکر دیدهای
شیر مردی را کنار یک دلاور دیدهای
رفتنِ عباس را همراه اکبر دیدهای
الفرارِ عَمروعاصان را ز حیدر دیدهای
گر به عباس از برادر تیغ حیدر میرسد
دستمالِ زرد مولا هم به اکبر میرسد
اینکه ممسوس است در ذات خدا ذاتِ خودش
میرود در هر سحر سمتِ ملاقات خودش
از خدا پُر میشود وقتِ مناجاتِ خودش
سجدهاش قُرب است میآید به میقاتِ خودش
پشتِ این خانه دلم دنبال لیلازاده است
پیشِ بابا باز کارم دستِ آقا زاده است
“آبها آئینهی سَروِ خرامانش شدند
بادها مشاطهی زلف پریشانش شدند
اَبرها چتر پریزادِ سلیمانش شدند”**
یک مدینه یک نجف یک مکه حیرانش شدند
گرچه ما را عاقبت کرببلا میآورند
ما گدایان را فقط پایین پا میآورند
کُنجِ شش گوشه نوشته وای از لیلا علی
در شبِ جمعه حرم بودیم ما اما علی
فاطمه بود و نمیشد گفت واویلا علی
میروم مشهد بخوانم روضههایت را علی
“خیز از جا آبرویم را بخر” بعدش برو
“عمه را از بین نامحرم ببر” بعدش برو
*اشاره به مدح معاویه لعنتا…علیه
**تضمینی از صائب تبریزی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
عشق در سینه ى کبوترهاست
عاشقى از نگاهشان پیداست
عشق پرواز شاپرک ها و
برکه ى آب و ساحل و دریاست
عشق باد است و پرچم سرخى
که به روى گنبدى زیباست
عشق در مرام ما یک حرف:
حرم شخص سیدالشهداست-
اهل عشقیم و عشق آبادیم
پائین پاى عشق جان دادیم-
اى معمم شده به دست على
عالمى مست تو،تو مست على
اولین حیدر از تبار حسین
همه ى هست توست هست على
پشت سر داشتى دعاى حسین
همرهت هم که بود دست على
وسط معرکه همه گفتند
خوش بنازیم ناز شصت على
اى تو شاگرد مکتب عباس
بر جبینت رد لب عباس
طرح ابروى تو معما شد
یوسف عاشق شد و زلیخا شد
خوش بحالت که بر جمال حسین
اولین بار چشم تو وا شد
تا نگاه تو بر حسین افتاد
چشم هایش شبیه دریا شد
فطرس آورد این خبر را که
گل بریزید..حسین بابا شد
کعبه اینبار در طواف آمد
حضرت عین و شین و قاف آمد
نذر تو جان ما جوان حسین
که به جان تو بسته جان حسین
پادشاه زمینى ارباب
همچنان ماه آسمان حسین
نام تو بر لبش چنان قند است
عشق تو هست آب و نان حسین
کربلا گر دو آستان دارد
تو جدایى در آستان حسین
پاى جام تو باده اى داریم
وه چه ارباب زاده اى داریم
هیبت مرتضى جلال تو بود
جلوه ى مصطفى جمال تو بود
جاى تو بر زمین نه در عرش است
در حقیقت زمین وبال تو بود
حرف از عشق تا که مى آمد
همه جا در مثل مثال تو بود
جانشینِ به حقِ ثارالله
این جهان کوزه ى سفال تو بود
مى نابى و عالمى مستت
زده ارباب بوسه بر دستت
از تو گفتیم و از فضائل تو
از کمالات و از خصائل تو
و خدا خود قرار داده على
از گل بوتراب در گل تو
چند بیتى روضه مى خوانم
در رثاى تو و مسائل تو
از کجاى حکایتت گویم؟
ماجراییست در مقاتل تو
تا على اکبر ارباً اربا شد
از غمش قامت پدر تا شد
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#آرمان_صائمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
ای خوش قد و بالای بابا ماه لیلا
چشم امید و روشنی راه لیلا
از تو که مولودی منزه تر نباشد
طفل عزیز و نوگل دلخواه لیلا
با اولین لبخندهای دلنشین ات
مهرت نشسته در دل آگاه لیلا
وقتی که هستی در کنارش غم ندارد
ای هم زبان و همدل و همراه لیلا
در شهر با تو مادرت را می شناسند
ای بانی عز و جلال و جاه لیلا
بس که پیمبرگونه تو رفتار کردی
باید بخوانیمت رسول الله لیلا
از خاک پای تو تبرک جسته مادر
باشد قدمگاهت زیارتگاه لیلا
مداح تو ما نه خداوند جلیل است
دستان ما کوتاه و خرما بر نخیل است
حس تغزل را نگاهت باب کرده
از تو نوشتن شعر ما را ناب کرده
شب تا سحر را گرم توصیف تو هستیم
هر شاعری را عشق تو بی خواب کرده
شیرین زبانی های تو از روز اول
قند دل آقای مان را آب کرده
در رفت و آمدها به پای تو می افتند
عطرت تمام شهر را بی تاب کرده
روح اذانی و نگاه حاکم تو
لحن مؤذن زاده را جذاب کرده
گیرایی هر طاق ابرویت دوباره
ابلیس را هم راهی محراب کرده
صدها سعید و مسلم و عابس فدایت
وقتی تو را حق سرور اصحاب کرده
جدت علی با قلعه ی خیبر نکرده
کاری که چشمت با دل ارباب کرده
هم شاهزاده عین نور و نور عینی
هم یاعلی ابن الحسن ابن الحسینی
با دوستان آرزومندی که داری
مستیم از ذکر خداوندی که داری
ماه سحرهای مدینه ! پایدار است
با سجده و سجاده پیوندی که داری
تو در جلال و مرتبت خیلی بزرگی
عالم فدای نام و پسوندی که داری
عشقی که تو باشی همه با سر می آیند
عاشق کش است آن طرز لبخندی که داری
همراه با حاتم , سلیمان هم نشسته
در جمع سائل های خرسندی که داری
هم منتهی الحلمی علی هم کاشف الکرب
مثل عموهای خردمندی که داری
بوی امیر المومنین از تو می آید
با ذوالفقار و نقش سربندی که داری
تو فتح خیبر میکنی و ورد لبهاست
اعجاز بازوی تنومندی که داری
دشمن توان جنگ رو در رو ندارد
با ضربه های بی همانندی که داری
خرج تو قطعا می شود ای شیرمیدان
تکبیر خواهرهای دلبندی که داری
تنها رجز خواندی و دشمن زهره ترکاند
در حیرتم از لحن سوگندی که داری
( اَنا عَلِیُّ بنُ الحُسینُ بنُ عَلِیٍّ
نَحنُ و بیتُ اللهِ اَولی بالنَّبِیِّ
مِن شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاکَ الدَّنِیّ
اَضرِبُکُم بِالسَّیفِ حَتّی یَنثَنی
ضَربُ غُلامٍ هاشِمیٍّ عَلَوِیٍّ
و لا اَزالُ الـیومَ اَحـمی اَبی
تااللهِ لا یَحکُمُ فینا اِبنُ الدَّعِیّ )
در معرکه همواره سر می ریزد آقا
از هر سر انگشت هنرمندی که داری
پیش تو اصلا قد علم کردن حرام است
هرکس که بدخواه تو شد کارش تمام است
در جان تو صورت و سیرت می درخشد
در دست هایت ابر رحمت می درخشد
آیینه ی پیغمبری خُلقاً و خَلقاً
از چهره ات نور نبوت می درخشد
مانند خورشیدی فروزان بر سر تو
عمامه ی سبز سیادت می درخشد
زیبایی و بخشندگی و حسن خلق ات
در چشم دشمن بی نهایت می درخشد
از تو می آموزیم سبک زندگی را
از هر کلام تو صداقت می درخشد
انگور تازه حاصل اعجاز باباست
عشق به تو در این حکایت می درخشد
طوق غلامی تو و ایل و تبارت
بر گردنم روز قیامت می درخشد
با ختم “عاشورا” به این نکته رسیدم
نام تو در متن زیارت می درخشد
بانی شش گوشه شدی بیش از همه جا
در کربلا پایین پایت می درخشد
در تک تک آموزه های مکتب تو
امر اطاعت از ولایت می درخشد
کوری چشم ابن منقذها همیشه
نام علی در بین عترت می درخشد
هر تکه های نامساوی تن تو
در جامه ی سرخ شهادت می درخشد
از نیزه گفتم بی هوا ؛ لیلا ببخشد
امیدوارم حضرت زهرا ببخشد
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#علرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
جلوه ی سیمای احمد گر که در تمثالِ اوست
یعنی اینکه مثلِ جدش هر دو عالم مالِ اوست
در سحر گاهان خدا داده گلی بر احمدش
عالمی مشتاقِ روی نقشِ خط و خالِ اوست
هم از اول در سرش شوقِ پَرِ پرواز داشت
چون عمو تا بینهایت آسمان در بالِ اوست
در نبردِ ظهرِ عاشورا به آغوشِ بلا
ماه رفت و ناله ی خورشید در دنبالِ اوست
معجزه می آفریند در صفِ کرببلا
ماشاءالله چه غرورِ حیدری در حالِ اوست
دل به امواجِ بلا زد تا کرانه پَر کشید
ذوب گشتن در ولایت راهِ اتصالِ اوست
در مقامِ حضرتش این بس که با لطفِ خدا
جمله اوصافِ نبی در طالع وُ اقبالِ اوست
عاشقا گر بهره میجویی برای عافیت
بهره ی دنیا وُ عقبا مصطفی وُ آلِ اوست!
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#هستی_محرابی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
حیدری تو یا حسینی یا که نه پیغمبری
مرتضایی مصطفایی یا که نوری دیگری
جلوه ی عباس داری از همه دل می بری
بر قد و بالای تو الله اکبر ؛ اکبری
نور زهرا در نگاه مهربانت منجلی ست
جشن میلاد علی بن حسین بن علی ست
مست گشتم با نوای دلنشین یا علی
غصه و غم را زدودی تو ز سینه یاعلی
با تو هستم فارغ از هرگونه کینه یاعلی
اشبه النّاسی به آقای مدینه یاعلی
خُلق و خویی که تو داری روشنای هر شبی ست
خَلقاً و خُلقاً وَ حتی منطقاً مثل نبی ست
این دل دیوانه ام مست کلامت می شود
این سر شوریده ام مات مقامت می شود
هر که بی تو سر کند قطعا ملامت می شود
عاشق دلخسته مشتاق سلامت می شود
تا سلامت می کنم پاسخ نشانم می دهی
مطمئن هستم که روزی رخ نشانم می دهی
زندگی سامان بگیرد در نهایت با شما
التماسی بی جوابم پس کرامت با شما
اشتیاقش با من و اذن زیارت با شما
چون روا می گردد امشب هر چه حاجت با شما
حضرت بخشنده ای مثل عموجانِ خودت
زنده کردی مرده را با لطف چشمانِ خودت
نام تو می آید و در هر نفس تب می کنم
روز خود را در هوای عشق تو شب می کنم
ذکر زیبای تو را ختم مجرّب می کنم
اقتدا بر تو یل سالار زینب می کنم
نور حق؛ ای مرز بین کفر و ایمانِ جهان
یاعلی ای اسوه ی نیک جوانانِ جهان
آینه در آینه تکثیر هر احساس؛ تو
در نماز عاشقی تکبیر با اخلاص ؛ تو
نوح تو یعقوب تو داوود تو الیاس تو
دانش آموز کلاس غیرت عباس ؛ تو
در شب ظلمتکده مهتاب ما هستی علی
قوّت قلب حسین ؛ ارباب ما هستی علی
علت سرمستی تبدار هر چه خوشه ای
راز و رمز روشن امضای هر چه پوشه ای
بینوایان را همیشه بانی رهتوشه ای
صاحب پایین پای مرقد شش گوشه ای
ما اسیر کربلاییم و هواخواه نجف
کربلایی می شویم اینبار از راه نجف
کشته مارا ماجرای تلخ تنها بودنت
پیش چشمان حرم وقت مهیّا بودنت
خسته و لب تشنه روی خاک صحرا بودنت
می کشد مارا عزای ارباً اربا بودنت
ای عصای پیری بابا زمین خوردی چرا
رفتی و با رفتنت صبر مرا بردی چرا
آه بابا را ببین با قامتی خم آمده
در کنار پیکری پامال و درهم آمده
چشم وا کن تا ببینی عمه ات هم آمده
بسکه پاشیده شدی حتی عبا کم آمده
جعفر و عبدالله و قاسم بیایید از حرم
ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم
قاتل تو پیش چشم خنجرش را تیز کرد
با شکیبایی تنت را ریزِ ریزِ ریز کرد
به دوچشمان تر من خنده هایی نیز کرد
غارت جسم تو را به دیگری تفویض کرد
هر کجا را دیده ام زخم تنت را دیده ام
روی خاک کربلا پاشیدنت را دیده ام
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#اسماعیل_شبرنگ
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
دِلبری آمده ای دل بِبَری با نَظَـری
نوه یِ فاطمه ای نورِ دو چشمِ پدری
دشمن وُ دوست همه مُتَّفِقُ القول شدند
که تو شایسته تری از همگان خوب تری
مثلِ جَدَّت علیِ عالی اعلایی وُ….
نَتَوان گفت خدایی تو علی یا بَشَری
رَجَزَت مثلِ علمدارِ حرم طوفانی
فصلِ یادآوریِ قصّه یِ شَقَّ القَمَری
با اذانَت دلِ اربابِ وفـا را بُـردی
هر نَفس ریخته از لَعلِ تو دُرُّ و گوهری
قَسَمی می خورم وُ می شکنم قافیه را
به خاییِ خدا آمده احمد دنیا
خُلق وُ خویِ نَبی وُ بویِ علی یعنی این
صاحبِ قدرتِ بازویِ علی یعنی این
پسرِ اَرشدِ اربابِ کَرَم در معـنا
مالکِ تیغِ دو اَبرویِ علی یعنی این
حسنی صورت وُ سیرت علوی آوازه
وَ هُوَ الحقُّ و هُوَ الهُویِ علی یعنی این
اوّلین برگه یِ معراجِ بنی هاشمیون
اوّلین زائرِ بانویِ علی یعنی این
چه کسی مدّعی عاشقی شیرِ خداست
گِرِه خورده به سرِ مویِ علی یعنی این
جُز علیّاً ولی الله تمامیِ علیست
علی اکبر نوه یِ اَرشد وُ نامی علیست
به تنِ خود زِرِه وُ خوُودِ پیمبر دارد
نَفَسَش عطر وُ بویِ سوره یِ کوثر دارد
این رسول است که از خیمه می آید بیرون
رویِ لب ذکرِ مدد حیدرِ صَفدر دارد
همه یِ عرشِ خدا دور وُ بَرِ شهزاده
چِقَدَر این نوه یِ فاطمه نوکر دارد
یک تنه ریخت بِه هَم کاخِ یهودی ها را
خیبَر از جا بِکَنَد دستی اگر بَردارد
خوش به حالِ پدر وُ مادرِ من چون پسری…
نذریِ روضه یِ شاه وُ علی اکبر دارد
از همان روزِ اَزَل حیدری اَم وَاللّههِ
تا نَفَس دارم علی اکبری اَم وَاللّههِ
پیشِ پاهایِ ضریحِ تو نشستم ارباب
سائلم سائلِ تو سائلِ خود را دریاب
بی تو هر روز شود زندگی اَم تیره وُ تار
با تو شَبهایِ من وُ خانه یِ قلبَم مهتاب
نَکُنَد یک نَفس از صحنِ شما دور شوم
تشنه اَم تشنه یِ روضه نَکُنیدَم سیراب
می رسد نیمه یِ شعبان وُ دلم می گیرد
طاقِ نصرت زَده اَم رفته دلم تا سرداب
بهترین ذکرِ شبِ نیمه یِ ماهم این است
اَلسَّلام اِی لبِ خشکیده یِ ارباب وُ رباب
باز هم ذکرِ حسین ابنِ علی وُ ندبه
تکیه کُن منتَقمِ شاهِ کَرَم بر کعبه
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسین_ایمانی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یازدهم شعبان
واژه ها در هیجان اند علی گفتن را
صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را
ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را
بنویسید غلام علی اکبر من را
از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس
قحط عشق است,ولی دلبری ات ما را بس
مثل یک شیشه ی عطری که درش وا میشد
از لبت شهد بهارانه شکوفا میشد
چشم یک شهر به تو گرم تماشا میشد
در تو صد یوسف گم گشته هویدا میشد
امدی سهم پدر شادی بی اندازه ست
با تو لبخند مسیحای پیمبر تازه ست
چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟
در تو دیده ست هرانچه به پیمبر دیده ست
یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست
اینه مانده علی,یا علی اکبر دیده ست
تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است
شعر لالایی تو قسمت میکاییل است
از دو سر سلسله توفیق سیادت داری
حسنی هستی و معیار کرامت داری
چون ابالفضل هر ایینه شهامت داری
بر سر گم شدگان دست عنایت داری
از مزامیر جهان لحن اذانت بوده
پدرت بند دلش بند به جانت بوده
اتش بام تو فانوس بیابان ها بود ۱
خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود
دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود
گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود
شعر بخشندگی ات ورد زبان ها شده بود
چشمهایت غزلی فوق بیان ها شده بود
امده مرد مسیحی به تماشای نبی
خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی
هست در او عطش دیدن سیمای نبی
ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی
مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است
اشهدُ انکَ پیغمبری ات را عشق است
هم جوار پدرت مقصد میقات شدی
چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی
نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی
بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی
در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو
کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو
سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است
طرز جنگ اوری ات وقت خطر دیدنی است
چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است
بر لب دشمن تو اَینَ مَفر دیدنی است
ایه های رجزت داغ تر از شمشیر است
در کمان خم ابروت هزاران تیر است
گرد باد است چنین پا به رکابت باشد
دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد
صولت مصطفوی پشت نقابت باشد
لشکر سنگ دلان خانه خرابت باشد
کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند
چقدر گردش چشمان تو سر می شکند
گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت
سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت
تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت
رفتی و رفت به دنبال تو اه پدرت
نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد
دست بر اشک محاسن زده و می سوزد
ای که ممسوس خدایی کمی اهسته برو
پیری ام را تو عصایی کمی اهسته برو
بر دلم عقده گشایی کمی اهسته برو
دلبر کرب و بلایی کمی اهسته برو
می روی و پدر پیر زمین خواهد خورد
زخم از خنده ی این قوم لعین خواهد خورد
از نسیم تن تو دشت گلستان شده است
جای جای بدنت فرش بیابان شده است
پدرت زائر این پیکر بی جان شده است
اربن اربایی تو سهم جوانان شده است
اولین داغ حرم اینه ی یاس شده
ملتهب تر ز همه غیرت عباس شده
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_کردی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir