✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح امام سجاد (ع)
سویِ مجنون برسانید كه لیلایی هست
ما شنیدیم در این شهر كه آقایی هست
دورِ این خانه شلوغ است اگر جایی هست
دردمندیم و دلی خوش كه مداوایی هست
شبِ عید است بیائید حنا بگذاریم
سر به خاكِ قدمِ مردِ دعا بگذاریم
تا پدر چشم به چشمانِ تو احیا دارد
پَرِ گَهوارهیِ تو روحِ مسیحا دارد
وَ حسن خیره به چشمانِ تو نجوا دارد
نوهیِ حضرت زهراست تماشا دارد
جلوه یِ نام علی بر تو مباركبادا
سومین نام علی بر تو مباركبادا
فطرسی آمده و از تو پَری میخواهد
از تو عیسیٰ نفسِ ناب تری میخواهد
یوسف از دستِ تو مژگانِ تری میخواهد
كه غبارِ قدمت رُفتِگَری میخواهد
یا كریمیم و سرِ جادهیِ تو شیعه شدیم
ما كنارِ پرِ سجادهیِ تو شیعه شدیم
عشق وقتی به نهایت به نهایت برسد
تازه شاید كه سَرَش بر كفِ پایَت برسد
چشمِ جبریل اگر سویِ عبایت برسد
نه محال است مقامش به گِدایَت برسد
نه فقط پهنهیِ افلاك نمك گیرِ تو اند
تو از این كشور و این خاك نمك گیرِ تو اند
مثلِ پیراهنِ یوسف كه به كنعان آمد
مثلِ اَبری كه سرِ خاكِ بیابان آمد
صاحبِ خانهیِ خود جانبِ ایران آمد
خانهی مادریاش شاهِ خراسان آمد
خاكِ ما خانهی تو سایهی مطلق داری
حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داری
عشقِ ایرانیِ ما كارِ بنایت با ماست
حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست
طاقِ گلدسته ، رواق ، آینههایَت با ماست
خادمیِ حرم و صحن و سرایت با ماست
طرحِ زیباتری از باغِ جنان میسازیم
وَ ضریحِ نویی با فرشچیان میسازیم
مصلحت بود اگر شیرِ خدا میگشتی
تو علی هستی و شمشیرِ خدا میگشتی
مست از جلوهیِ تكبیرِ خدا میگشتی
تكسوارِ عرب و تیرِ خدا میگشتی
بازویِ هاشمیات تیغِ دو دَم گَر میداشت
كربلا زیرِ قدمهات تَرَك بَر میداشت
رُخصَتَت بود اگر یك تنه لشگر بودی
میمنه ، میسره بودی و مكرّر بودی
ای امام ابنِ امام از همه بهتر بودی
رخصتت بود اگر حضرتِ حیدر بودی
كربلا دید پدر را نَفَست یاری كرد
وَه كه با نامِ تو عباس علمداری كرد
واژهات خطبه شد و تیغِ علی وار آورد
خطبهات شورِ علی در دلِ پیكار آورد
چه بلائی به سرِ كاخِ ستمكار آورد
شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد
با تو در شام عجب معركه بر پا شده است
كه دعا گوی شما زینبِ كبری شده است
#مدح_امام_سجاد_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ترکیب بند امام سجاد (ع)
از سکوتم صدا درست کنید
ذکر یا ربنا درست کنید
ببرید و بیاورید مرا
بلکه از من گدا درست کنید
در دلم گر بناست خانه کنید
اول این خانه را درست کنید
می شود سنگ دستتان بدهم
می شود که طلا درست کنید
هر چه میل شماست تسلیمیم
یا خرابم و یا درست کنید
فقر ما را کسی درست نکرد
ای کریمان! شما درست کنید
شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت
می نشینم تا درست کنید
بعد از آن که مدینه ام بردید
سفر کربلا درست کنید
از لب ما دعا نمی افتد
کربلا، کربلا نمی افتد
این قبیله همه شبیه هم اند
این کرم زاده ها چه با کرم اند
چه نیازی ست تا بزرگ شوند
در همان کودکی مسیح دم اند
زنده ام می کنند مثل مسیح
بر تن مرده ام اگر بدمند
همه آماده ی بلا هستند
جاده های عروج پیچ و خم اند
عاشقان بیشتر پی نامند
عاشقانی که عاشقند کم اند
عاشقان در نگاه آل علی
گر اسیرند باز محترم اند
دختران قبیله های عرب
خادم شهربانوی عجم اند
عجمی کرده اند جانان را
آبرو داده اند ایران را
ای مناجات تا خدا رفته
عرش را تا به انتها رفته
کیسه کیسه به شانه نان برده
خانه خانه سوی گدا رفته
بی تو معراج هم کسی برود
بی وضو محضر خدا رفته
بس که در حال سجده افتاده
رنگ پیشانی شما رفته
برکت می رسد غلامت اگر...
سر سجاده ی دعا رفته
محمل ما به گِل فرو رفته
محمل ما شکسته وا رفته
چاره ای کن برای ما ور نه
رمضان، آبروی ما رفته
آبرودار پنجم شعبان
دارد از راه می رسد رمضان
چه مقامي ست مادر تو شدن
مثل پروانه ي سر تو شدن
بال جبريلِ عرش مال خودش
راضي ام با كبوتر تو شدن
علي اكبر است و آرزوي
چند سالي برادر تو شدن
مي شود برتر از سليمان شد
ظرف يك روز نوكر تو شدن
اين غلام سياه را نفروش
كردم عادت به قنبر تو شدن
به خداي يگانه مي ارزد
كشته ي نام اطهر تو شدن
پدرت هم به تو ولي مي گفت
«بابي أنت يا علي» مي گفت
آمدي و حسين خندان شد
همه جا جز بقيع چراغان شد
آمدي و به بركت نامت
نام جدت علي فراوان شد
مادرت شد عروس زهرا و
افتخارش نصيب ايران شد
آشنا با صحيفه اش كردي
هر كه بر سفره ي تو مهمان شد
رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است
رمضان شرح ماه شعبان شد
ابر و خورشيد و ماه در كارند
خاكي از زير پات بر دارند
تب تو تب نبود درمان بود
راويان تب تو بيمارند
دوستان قديمي زهرا
به تو و مادرت بدهكارند
در اسيري مادرت حتي
از مقامات او خبر دارند
هر چه مِهريه اش گران باشد
باز قوم علي خريدارند
به غلامت بگو دعا بكند
اين گرفتارها گرفتارند
با مناجات تو ملائكه هم
سر شب تا به صبح بيدارند
تا نگاهي به بالشان بكني
از كرم خوش به حالشان بكني
كاش ميشد بنا درست كنند
گنبدي از طلا درست كنند
همه جاي مدينه را نه، نه
لااقل پنج تا درست كنند
گرد و خاك بقيع را ببرند
تا برايم دوا درست كنند
شيعيان حاضرند با گريه
آستان تو را درست كنند
با النگوي دختران عجم
چند ايوانْ طلا درست كنند
سنگ ها مي خورد بر سر تو
تا كه شايد صدا درست كنند
عمه را زد ولي سر تو شكست
هم سر عمه هم سر تو شكست
ای مناجاتی سرای حسین
ذکر آمین ربنای حسین
ای تمام صحیفه ات شرح
آخرین ناله و دعای حسین
مقتل تو صحیفه ات باشد
داده ای شرح کربلای حسین
کاش مثل تو روضه خوان بشویم
تا اقامه کنیم عزای حسین
به زبان دعا بیان کردی
چه کشیدند بچه های حسین
آه تیر سه شعبه و حلق
طفل معصوم بی خطای حسین
الامان از حکایت زینب
وای از روز ماجرای حسین
چقدر کریه می کنی یعقوب
مژه ات ریخته برای حسین
بعد از آن که بدن مرتب شد
سر بنه روی بوریای حسین
روی قبرش نوشتی یا مظلوم!
لک روحی فدا ابا المهموم!
#ولادت_امام_سجاد_ع
#علی_اکبر_لطیفیان
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت امام سجاد(ع)
پر می کنیم از می گلوی باده ها را
تا مست باشیم انتهای جاده ها را
بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند
در رکعت سوم همان دلداده ها را
امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت
دست ارادت های ما سجاده ها را
خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب
آنی بگیرد دست این افتاده ها را
بعد از پدر حالا پسر می آید از راه
خدمت کنید آقا و آقازاده ها را
این دومین نوریست که تا منجلی شد
او هم علی بن حسین بن علی شد
در آسمانم ماه را می بینم امشب
گمراهم اما راه را می بینم امشب
چشم سرم را بستم و با دیده ی دل
لبخندهای شاه را می بینم امشب
ارباب خوشحال است و من در دست هایم
مال و منال و جاه را می بینم امشب
در چشم های این علی دارم علی را
یا که رسول الله را می بینم امشب
می آید و با هر قدم در زیر پایش
جان های خاطرخواه را می بینم امشب
حالا که آقای دعا دارد میاید
ما را خدا ای کاش قربانش نماید
فخر است امشب آسمان را بر زمینش
می خندد و افلاک حیران طنینش
دست حسین بن علی امشب رکاب و
روی علی بن حسین آمد نگینش
بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت
وقتی که لب های علی شد بوسه چینش
خالی ست جای فاطمه هرچند اما
خوابیده با لالایی ام البنینش
در سوم شعبان رسید از راه، شاه و
در پنجمین روزش رسیده جانشینش
روح دعا، مرد خدا، جان حسین است
او وارث ملک سلیمان حسین است
با تیرهایی که روان از چشم جادوست
صید غزال نرگس او هرچه آهوست
حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد
عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست
حالا که سجاد است و زین العابدین است
محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست
محصول پیوند عرب ها و عجم هاست
طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست
چون همسری پادشاه کشور عشق
این افتخار مادری شهربانوست
این افتخار مردم این آسمان است
اربابمان داماد ما ایرانیان است
با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده
در راه اثباتت حجر لب باز کرده
نه دوستانت که ید عقده گشایت
از دشمانت هم گره ها باز کرده
حتی دعاهایت؛ جدا از حرف هایت
در علم حرفی تازه را آغاز کرده
شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس
آموزگار آسمان! ممتاز کرده
هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده
تا قاب قوسین خدا پرواز کرده
هروقت میخواهم که قلبم را بشویم
باید "الهی لاتودبنی" بگویم
با دست لبریز از دعایی که تو داری
ما را ببر سمت خدایی که تو داری
حرفی بزن تا جام من لبریز گردد
از باده های حرف هایی که تو داری
گرم مناجات است شب های ملائک
با لحن جانسوز صدایی که تو داری
پرواز خواهم کرد با بالی که خاکی ست
یک روز تا صحن و سرایی که تو داری
ما را شبی مهمان خان روضه ات کن
در خانه ات، در کربلایی که تو داری
هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا
انگار هر روز تو عاشوراست آقا
آزادی از بند اسارت در اسارت
دست خدا بوده است یارت در اسارت
در مجلس حکام، بر منبر نشستی
بر روی کرسی صدارت در اسارت
بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی
یعنی شدی پیک بشارت در اسارت
با دست بسته باز دستی باز داری
وقتی عطا گشته است کارت در اسارت
جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی
با اشک می خواندی زیارت در اسارت
ای آسمان، شرمنده از باران چشمت
دست مرا پر می کند احسان چشمت
باران چشمان تو را باران ندارد
ای آسمان! که بارشت پایان ندارد
هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که
پیراهنی را هم از او کنعان ندارد
حد اقل آبی بنوش آقا که چشمت
دیگر برای گریه کردن جان ندارد
هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی
بر حرمتی که قاری قرآن ندارد
گفتی مرا ای کاش که مادر نمی زاد
چه دیده ای که بدترش امکان ندارد؟
بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست
بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست
#ولادت_امام_سجاد_ع
#محمدعلی_بیابانی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 https://eitaa.com/javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
شعر حضرت علی اکبر (ع)
دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد
طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد
یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد
از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد
امشب زِ خندههای تو پَر در بیاوَرَد
سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین
از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین
با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین
شیرینتر از عسل شدهای تا مگر حُسین
با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد
جبریل آمده به سلامِ شما رِسَد
شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد
جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد
خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد
باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد
محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما
شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما
ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما
در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما
تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد
پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی
اعجازِ بیتهای مُطَنطَن فقط تویی
طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی
کابوسِ سختِ زَهرهیِ دشمن فقط تویی
تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد
تفریح میکنی به همین تار و مارها
بگذار تا کمی بنشیند غُبارها
تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها
پیچیده است نالهی شان اَلفَرارها
حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد
ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت
سجّادهیِ حسین شکوهِ نوافِلَت
ای جلوهیِ جمالیاش اخلاقِ کامِلَت
ای جذبهیِ جلالِ خدا در حَمایِلَت
از ما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد
از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است
از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است
از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است
در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است
ارباب دستِ معجزه گر در بیاوَرَد
عرشی شدیم با نفسِ جاودانهات
با بویِ سیبِ زمزمههایِ شبانهات
از اشکهایِ نیمه شبِ عاشقانهات
تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانهات
صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد
ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم
ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم
پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم
ارباب زادهای و گدایَت هنوز هم
سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح حضرت علی اکبر (ع)
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست
خورشید شده پا به فرار و خبری نیست
با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست
زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست
مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد
چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد
تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا
هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا
این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟
حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله
آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر
غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر
در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است
هر کس که خودش را به جنون داد...اسیر است
هر کس که به امضای تو آزاد...اسیر است
شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است
هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن
بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن
در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار
دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار
ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار
آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار
صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت
میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت
عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد
ارباب به والله گرفتار تو باشد
آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد
جبریل در افلاک علمدار تو باشد
یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم
در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم
جز دست تو و دست علمدار علم نيست
جز جان تو روى لب ارباب قسم نيست
فرقى به ميان عرب و نسل عجم نيست
جز عشق تو در فكر مدافع حرم نيست
نقش است به پيشانىِ من عمه ى سادات
جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#آرمان_صائمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
شعر حضرت علی اکبر (ع)
كسي كه شُغل او گوهرشناسي ست
مُسلّـط تر به انگـشـــترشـناسي ست
به گُمـنامان كـوي عشق سوگنـد
گدا اينجا بَري از سرشناسي ست
كسي كه دل ز دستش مي رود سخت
يـقيـنـاً خـبره در دلبـــرشناسـي ست
به آيـات شـريـفِ "قُـل هـو الله"
كه توحيد عـين پيغمـبرشناسي ست
يقـيناً اوجِ پيـغمـبر شنـاسي
مـقــامِ عـاليِ حيدرشناسي ست
تـَـدبُّـر كن ، در عُمـقِ آيـه هـايش
كه قـرآن مُصحفِ كوثرشناسي ست
مسير معرفـت اندوزي اي دوست
شروعش از علي اكبرشناسي ست
كسي كه حُسنْ در او مُنجلي بـود
"عَليّ بْنِ الحُـسينِ بْن عَـلي" بــود
خُدا را مَـظهر است اين شاهـزاده
خـودِ پيـغمبر است اين شـاهزاده
"قيامت كـرده با آن قَـدّ و قـامـت"
شُـكوه محشر است اين شاهزاده
نمي گـويم فقط در خَلق و خُلقش
ز يوسف بهتر است اين شاهزاده
كــه از كُـلّ رســولانِ اُولُـوالعَـزم
بجُز جَدّش سر است اين شاهزاده
مُشخص مي شود از سُفره داريش
كه ذرّه پرور است اين شاهزاده
و در چشم حسن كه خود حسين است
حُسـين ديگر است اين شاهزاده
عمـو تكبير مي گـويد بـرايـش
ز بس جنگ آور است اين شاهزاده
چونان حيدر كه شعر از او سُروده ست
"حُســين بن عـلي" او را سُتـوده ست
فضيلت هايش آن سان بيشمارند
كه اعداد از شُـمارش ، شرمسارند
بزرگـانِ مَلَـك ، چـون پادشـاهان
به خـاك پاي او سر مي گـذارنـد
دو ابرويش دو تا تيغِ كشيده ست
كه در بُـرّندگي چون ذوالفـقارند
بپرس از دل كه چشمان سياهش
چه اسـراري درونِ خويش دارند
خُدا مي داند أهلُ البيتِ ارباب
چـقدر اسـم علي را دوست دارند
به هر سِنّ و به هر وضع و به هر حال
عـلي ها ذوب در پـروردگــارنــد
عـليِّ مُرتضي را ، در دو عـالَـم
پسـرهاي حُـسين "آيينه دارند"
به عرش دل مُقيمي جُز علي نيست
"صراط المستقيمي جُز علي نيست"
كسي مثل علي اكبر نباشد
اگر باشد جُز آب آور نباشد
بجز عبّاس در شـأنِ سِـقـايَت
كسي از شـاهزاده سر نـباشد
نشد در شأن او بنويسم از او
"كه حرف عشق در دفتر نباشد"
الهي رفت اگر فـرزند ميدان
به دنـبالش دل مادر نباشد
الهي كه غـم مرگ بـرادر
نصيب خواهري مضطر نباشد
الهي پيش چشـم باغــباني
گُلِ سُرخي چنين پرپر نباشد
پدر بالايِ بالينش به خود گفت:
دگر اين اكبر آن اكبر نباشد
جوانان از حرم وقتي رسيدند
حسين بن علي را پير ديدند
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#محمد_قاسمی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
شعر ولادت علی اکبر (ع)
ساقی بیا كه مشكلم آسان نمیشود
جامی بریز باده كه پنهان نمیشود
طوفانیام ، رسیدهام از خُم سبو كشم
با این یكی دو جام كه طوفان نمیشود
ما را خدا برایِ حسین آفریده است
این بندگی حوالهی سلطان نمیشود
ما از ازل خراب سبوییم و غیرِ ما
مستی حریفِ این مِیِ جوشان نمیشود
ما عاشقیم ، عاشقِ ارباب زادهایم
این عاشقی نصیبِ سلیمان نمیشود
ساقی بیا و این دل دلداده را ببین
جامی بریز و حضرتِ شَه زاده را ببین
بالا بلند ! سایهی طوبی کجا و تو!
ای آبشار ! پهنهی دریا کجا و تو!
با یک نگاه زنده کُنی کائنات را
تا سر دهند شورِ مسیحا کجا و تو!
وقتی قدم به خاک نهادی بهشت گفت :
ای قبلهی عیان شده ! دنیا کجا و تو!
سیلاب میکند نظرت رشته کوه را
ثابت کند که معجزِ موسی کجا و تو!
چون تو به اوج ، جاذبه پیدا نمیشود
هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود
از راه آمدی كه زِ دل دلبری كُنی
ما سر فدا كنیم و تو هم سروری كُنی
نامت بلند باد! كه این جا دلی نماند
زلفت دراز باد! كه غارت گری کُنی
ای از همه شبیه ترین بر رسولِ عشق
باید به آلِ فاطمه پیغمبری کُنی
ای دومین علی علی اول حسین
باید از این به بعد علی پروری کُنی
ای جلوهات شبیه ابالفضل بی بدیل
باید میانِ معركهها حیدری کُنی
پیغمبرِ دوبارهی ایل و تبار عشق!
ای صاحبِ همیشگیِ ذوالفقار عشق!
وقتی میان معركه تكبیر میكِشی
یك دشت را به پنجهی تسخیر میكشی
چشم تو كافی است برایِ تمام خلق
وای از دَمی كه قبضهی شمشیر میكشی
زَهره كه هیچ ، هر رجزت سینه میدرد
وقتی كه نعرههای نفس گیر میكشی
عقابهای آسمان همه مبهوتِ مركبت
میتازی و زبانه به زنجیر میكشی
ای سبط مرتضی تو علی را به كارزار
با ضربههای خویش به تصویر میكشی
زیبا ترین تجسمِ خونِ خدا تویی
سر تا به پا تمامیِ كرب و بلا تویی
راهِ خدا به سمت تو و آسمان توست
حتی حسین چشم به راهِ اذان توست
همسایهی همیشهی معراجِ اهل بیت
جای پیامبران همه در آستان توست
شیواترین مُكبّر محرابِ مرتضی
نهجالبلاغه تا به ابد خطبه خوان توست
اَبرو كمانِ حضرتِ ارباب تا ابد
خورشید كوچه گرد به طاقِ كمانِ توست
باب الحوائجیِ تو مثلِ عموی توست
عباس مست جاذبهی بی امان توست
بندِ دل حسینی و آرام زینبی
تو روضهی نگفتهی هر شام زینبی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح و ولادت حضرت علی اکبر (ع)
امشب شب تلاوت یاسین است
شهر مدینه غرق در آذین است
در حیرتم که یازده شعبان
یا هفده ربیعِ نخستین است
میلاد دل فروز علی اکبر
فرزند نور و کوثر و یاسین است
آیینه ی جمال رسول الله
نامش علی است یا که علی این است
لیلا فروغ سرمدی آوردی
باغ گل محمّدی آوردی
این نخل نور یا ثمر لیلاست
این آفتاب یا قمر لیلاست
این بحر فضل و معرفت و ایمان
دُرِّ حسین یا گُهر لیلاست
این شمع جمع محفل ثارالله
فرزند، یا پیامبر لیلاست
این نور دیده ی ابی عبدالله
این نازنین پسر، پسر لیلاست
سیمای او تبارک او باشد
نام علی مبارک او باشد
شرم و حیا، حیای رسول الله
رو، کلِّ رونمای رسول الله
پیداست در صحیفه ی رخسارش
والشّمسِ و الضّحای رسول الله
در لعل لب تکلّم پیغمبر
در صوت او صدای رسول الله
ترسم که اشتباه کند جبریل
وحی آردش به جای رسول الله
تشبیه کرده اند به قرآنش
صدها امین وحی به قربانش
والّیل، سایه ای زسر مویش
والشّمس، جلوه ای زمه رویش
سرو حسین قامت رعنایش
چشم حسن به عارض دلجویش
با آب زندگیت چه کار ای خضر
لب تشنه جان فشان به لب جویش
نبود عجب هزار مسیحا را
درمان کند به خاک سر کویش
آیینه ی جمال محمّد اوست
اوّل علی زآل محمّد اوست
کو مرغ شب که قرص قمر بیند
خورشید را به وقت سحر بیند
موسی کجاست تا به حجاز آید
در طور اهل بیت شجر بیند
عیسی به حسن او نگرد انجیل
داود هم زبور دگر بیند
زهرا کجاست تا که در این عالم
بار دگر جمال پدر بیند
حیدر ستوده حُسن نکویش را
بوسد هماره مصحف رویش را
ایثار از شهادت او زنده
تیغ از شجاعتش شده شرمنده
هر شام گشته دور سرش تا صبح
تا بنده اش شده مَهِ تابنده
دل می برد زماه بنی هاشم
چون بر رخ حسین زند خنده
بعد از ائمّه نام ولی الله
تنها به شخص اوست برازنده
بگشوده تا جمال دل آرا را
مبهوت کرده عمّه و لیلا را
در مشی و در مرام، حسین است این
در منطق و کلام حسین است این
پا تا به سر جمال رسول الله
سر تا به پا تمام حسین است این
در عرصه ی نبرد بود حیدر
در صحنه ی قیام حسین است این
گر چه امام نیست ولی گویم
سرمایه ی امام حسین است این
قبرش بهشت اهل نظر باشد
پایین پا نه، قلب پدر باشد
این کیست ماهِ ماهِ بنی هاشم
چشم و چراغ شاهِ بنی هاشم
جان داده خنده اش به بنی الزّهرا
دل برده از سپاه بنی هاشم
خُویش بهشت خُلق رسول الله
رویش چراغ راه بنی هاشم
جمع است در تمام وجود او
قدر و جلال و جاه بنی هاشم
آیینه ی خدای جلیل است این
اوّل شهید نسلِ خلیل است این
ای یاس سرخ باغ شهادت ها
ای مهر تو تمام عبادت ها
سرو قدت تجلّی قد قامت
باغ رخت بهشت سعادت ها
مردان راست قامتِ عاشورا
دارند بر تو عرض ارادت ها
در بین اهل بیت، وجود تو
مجموعه ی تمام سیادت ها
منشور سرخ خون و پیامی تو
چشم و چراغ پنج امامی تو
خلاّق دادگر به تو می نازد
قرآن، پیامبر، به تو می نازد
حیدر که در حرم همه بت ها را
بشکست بی تبر، به تو می نازد
زهرا که افتخار محمّد بود
ای نازنین پسر به تو می نازد
تو جان سیّد الشّهدا بودی
بالله قسم پدر به تو می نازد
آزاده ای و خَلق گرفتارت
نازم به اسقامت و ایثارت
صحرا به بر گرفته چنان جانت
دریاست تشنه ی لب عطشانت
تو مصحف ورق ورق زهرا
پامال کرده اند چو قرآنت
پیغمببر از ریاض جنان آمد
در بر گرفت با لب خندانت
قربانی حسین و شهید حق
ای جان هر شهید به قربانت
مرآت سیّد الشّهدایی تو
مثل حسین خون خدایی تو
ما خار ره، تو لاله ی صحرایی
ما انجمن، تو انجمن آرایی
من کیستم مریضِ مریضِ تو
تو کیستی مسیحِ مسیحایی
ماه به خون نشسته ی پیغمبر
قرآن آیه آیه ی زهرایی
زیبایی جمال که مدحی نیست
تو در کمال از همه اولایی
«میثم» بود مدیحه سرای تو
عمری قصیده گفته برای تو
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#استاد_سازگار
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
حضرت علی اکبر (ع)
واژه ها در هیجان اند علی گفتن را
صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را
ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را
بنویسید غلام علی اکبر من را
از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس
قحط عشق است،ولی دلبری ات ما را بس
مثل یک شیشه ی عطری که درش وا میشد
از لبت شهد بهارانه شکوفا میشد
چشم یک شهر به تو گرم تماشا میشد
در تو صد یوسف گم گشته هویدا میشد
امدی سهم پدر شادی بی اندازه ست
با تو لبخند مسیحای پیمبر تازه ست
چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟
در تو دیده ست هرانچه به پیمبر دیده ست
یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست
اینه مانده علی،یا علی اکبر دیده ست
تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است
شعر لالایی تو قسمت میکاییل است
از دو سر سلسله توفیق سیادت داری
حسنی هستی و معیار کرامت داری
چون ابالفضل هر ایینه شهامت داری
بر سر گم شدگان دست عنایت داری
از مزامیر جهان لحن اذانت بوده
پدرت بند دلش بند به جانت بوده
اتش بام تو فانوس بیابان ها بود ۱
خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود
دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود
گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود
شعر بخشندگی ات ورد زبان ها شده بود
چشمهایت غزلی فوق بیان ها شده بود
امده مرد مسیحی به تماشای نبی
خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی
هست در او عطش دیدن سیمای نبی
ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی
مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است
اشهدُ انكَ پیغمبری ات را عشق است
هم جوار پدرت مقصد میقات شدی
چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی
نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی
بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی
در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو
کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو
سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است
طرز جنگ اوری ات وقت خطر دیدنی است
چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است
بر لب دشمن تو اَينَ مَفر دیدنی است
ایه های رجزت داغ تر از شمشیر است
در کمان خم ابروت هزاران تیر است
گرد باد است چنین پا به رکابت باشد
دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد
صولت مصطفوی پشت نقابت باشد
لشکر سنگ دلان خانه خرابت باشد
کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند
چقدر گردش چشمان تو سر می شکند
گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت
سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت
تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت
رفتی و رفت به دنبال تو اه پدرت
نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد
دست بر اشک محاسن زده و می سوزد
ای که ممسوس خدایی کمی اهسته برو
پیری ام را تو عصایی کمی اهسته برو
بر دلم عقده گشایی کمی اهسته برو
دلبر کرب و بلایی کمی اهسته برو
می روی و پدر پیر زمین خواهد خورد
زخم از خنده ی این قوم لعین خواهد خورد
از نسیم تن تو دشت گلستان شده است
جای جای بدنت فرش بیابان شده است
پدرت زائر این پیکر بی جان شده است
اربن اربایی تو سهم جوانان شده است
اولین داغ حرم اینه ی یاس شده
ملتهب تر ز همه غیرت عباس شده
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_کردی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
حضرت علی اکبر (ع)
دیشب از عشق چشمِ من تر بود
عاشقی حرفِ ما و دلبر بود
دلِ گُم گشته ام مرا می بُرد
دلم از كودكی كبوتر بود
تا سرِ كوچه ی خدا رفتم
كه پُر از چشمه هایِ كوثر بود
چشمِ من بود و دامنِ ساقی
دستِ من بود و لطفِ ساغر بود
من زِ هوش و دلم زِ دستم رفت
كارِ پیمانه های آخر بود
كارِ دل، كارِ عشق دست تو اند
هم خدا ، هم حسین مَستِ تو اند
باز كُن چشمِ عالم آرا را
خیره كن چشم هایِ دنیا را
نخوری چشم ای تو چشمِ حسین
بس كه چشمت ربوده دل ها را
نوه یِ ارشدِ امیرِ عرب
می دهی عطرِ نامِ زهرا را
ای علمدارِ دومِ این قوم
می بَری رونقِ مسیحا را
آرزویِ حرا دو ركعتِ توست
تا ببیند دوباره طاها را
صخره ای موج را به هم كوبید
رویِ دوشش گرفت دریا را
پَرِ سجاده هایِ مادرِ تو
می بَرد دودمانِ لیلا را
سیبِ سرخی و زاده ی ارباب
یوسفِ خانواده ی ارباب
جلوه ای كُن به رسمِ دلبریت
تا بریزیم سر به سَروَریت
درِ بازارِ بَردگان وا شد
یوسف آمد برایِ نوكریت
كعبه اُفتاده است دُنبالت
با خیالِ رُخِ پیَمبریت
تو علی هستی و علی مانده
ماتِ اعجازِ تیغِ حیدریت
چقدر مثلِ فاطمه هستی
به فدایِ شكوهِ كوثریت
آمدی عشق در به در شده است
امشب ارباب ما پدر شده است
شاه زاده امیرِ میدان ها
مثلِ عباس مردِ طوفان ها
نفس دشت ها بُریده زِ تو
تند بادِ شگفتِ جولان ها
كوه ها خاكِ پایِ تن تنه ات
شاه بیتِ لبِ رجز خوان ها
به علی رفته ای در اوجِ نَبَرد
می زنی خنده بر پریشان ها
زَهره ها را دریده ای یعنی
هیچ كس نیست بین میدان ها
از امیران كربلا هستی
چقدر شكل مرتضی هستی
گره ای تا زدی دو اَبرو را
به هم آمیختی تو شش سو را
همگی قبرِ خویش را كَندَند
تا كه دیدند تیغ و بازو را
تیغ رقصید و آسمان بشنید
ضربه ات را صدایِ هوهو را
طپشِ قلبِ خیمه ها آمد
تا گشودی سپاهِ گیسو را
آمدی تا پس از عمو گیری
پایِ محمل ركابِ بانو را
از مِیِ عشق باده ای داریم
وَه چه ارباب زاده ای داریم
روشنی هایِ آسمانِ حسین
ای نشانیِ بی نشانِ حسین
رویِ چشمِ تو اَبروانِ پدر
رویِ دوشِ تو گیسوانِ حسین
آه! داوود حضرتِ ارباب
ای اذان گویِ كاروانِ حسین
بعد آوای دلنشینِ تو بود
نوبتِ گفتنِ اذانِ حسین
قُوَّتِ زانوان بابایی
ای مسیحاترین جوانِ حسین
مادرت هیچ ، بین بُهتِ حرم
رَفتَنَت می بَرَد توانِ حسین
از نگاهت عزیزِ زهرا سوخت
رفتی از رفتنِ تو لیلا سوخت
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح حضرت علی اکبر (ع)
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یـولَد مرّةً أخری
یـقـین روح مـحمـد رفـته در جسم علی اکبر
اگـر مـا می پذیرفـتیم مفهوم تناسخ را
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون
همینکه زادۀ لیلا هویدا می کند رخ را
سپاه شـمرِکافرکیش، مات جلوه ی حُسنش
سوار اسب خود، وقتی نمـایان می کند رخ را
به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم
نمی فهمیم علت را ... نمی یابیم پاسخ را
عطش، آتش شد اما با لب بابا گلستان شد
چنانـکه آتش نمرود، ابراهیم تارخ را
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#مدح
#محسن_رضوانی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
ولادت حضرت علی اکبر (ع)
امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری
امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری
امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری
دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری
ماه محمد طلعتی از برج زهرا آمده
یا بار دیگر در حجاز احمد به دنیا آمده
لیلا در آغوش سحر شمس الضحی آورده ای
قرآن گرفتی در بغل یا مصطفی آورده ای
زادی علی دیگری یا مرتضی آورده ای
حسن خداوند است این یا مجتبی آورده ای
یا لله عجب شوری تو در نسل بتول انداختی
الحق که آل الله را یاد رسول انداختی
تکرار کن و الشمس را عکس جمالش را ببین
بگشای قرآن را سپس خلق و خصالش را ببین
با بال جان پرواز کن اوج کمالش را ببین
در بین آل فاطمه قدر و جلالش را ببین
آری تو ثارالله را مرآت داور زاده ای
گوئی که همچون آمنه امشب پیمبر زاده ای
در بوستان فاطمه سرو روان است این پسر
جان رسول الله را آرام جان است این پسر
هم یک جهان جان است و هم جان جهان است این پسر
در پیشه قرآن و دین شیر ژیان است این پسر
هم اشرف الخلق است این هم اشجع الناس است این
هم در ره عشق و وفا همگام عباس است این
این است کاندر کودکی روح عبادت یافته
پا در جهان نگذاشته را سعادت یافته
نا کرده تر از شیر ، لب رمز شهادت یافته
رشد و نمو نایافته درس رشادت یافته
نسل جوان را این پسر در هر زمان رهبر بود
چشم و چراغ فاطمه نامش علی اکبر بود
در ماه شعبان کامده آئینه دل منجلی
بر زاده خیرالبشر زاده دو مادر دو علی
آن شمع بزم عارفان این شیر میدان یلی
آن در ولا حق را ولی این بربلا گفته بلی
ان ماه تابانی بود ، در دست لیلای عرب
این مهر رخشانی بود ز ان مام ایرانی نسب
یاد آرد از حسن نبی عشق رخ دلجوی او
تفسیر ایات نبی در خال و خط روی او
نور نبوت جلوه گر در خلق و خلق و خوی او
بس دل که گم گردیده در پیچ و خم گیسوی او
آری مه لیلاست این کز پرده بیرون آمده
وز شوق دیدارش جهان یکباره مجنون آمده
ماهی که می بخشد بجان فیض لقاء الله را
ماهی که برق خنده اش سورانده مهر و ماه را
ماهی که مجنون ساخته یادش دل آگاه را
ماهی که بر نسل جوان روشنگر آمد راه را
ماهی که خط سبز ، آن از وهم ها بالا شده
ماهی که در معراج خون ، مهر سپهر لا شده
ماهی که چشم مست دل گردیده و شد گردون او
دردا که با خون شسته شد رخساره گلگون او
روی حسین ابن علی شد لاله گون با خون او
لیلا به صحرای بلا از غصه شد مجنون او
مهری که از تیغ ستم فرق منیرش چاک شد
در محشر کرب و بلا یک نی بلند از خاک شد
تا پیکر صد چاک او گردید در خون غوطه ور
آمد کنار کشته اش ریحانه خیرالبشر
بگرفته همچون جان خود ، آن جسم خونین را ببر
آنسان که گویی داد جان آنجا پسر هم با پدر
بر بند لب خاموش شو "میثم" ز شرح ماتمش
ترسم که بگذارد جهان جان بر سردار غمش
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#استاد_سازگار
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir