eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
897 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) گر ذره پروری شده پیمان مجتبی چون خار باش بین گلستان مجتبی آواره باش بین کرم خانه حسن سامان گرفته بی سر و سامان مجتبی بیمار را به درد کرم مبتلا کند اینگونه است شیوه درمان مجتبی هرجا که نام اوست بلند است دستمان با ما چه کرده سفره احسان مجتبی دست تهی ببر به دَرِ او بلا عوض دستور نسیه است به دکان مجتبی در خارج از کلاس شنیده است ذره ای حاتم نبوده طفل دبستان مجتبی شاگرد را به اسم رئیسش صدا زنند زین رو نوشته اند سلیمان مجتبی گویند شاعران همه از روی طفل او قاسم شده ست یوسف کنعان مجتبی کوری چشم عایشه هستیم تا ابد ما مخلص و مرید و مسلمان مجتبی مارا حسن به دست حسینش سپرده است دل برده است ذکر حسن جان مجتبی حتی کرم رسیده به ما در غیاب او هر جا نشسته اند غلامان مجتبی آن روز میرسد برود تا میان عرش گلدسته و مناره و ایوان مجتبی مثل سحر میان گوهرشاد لازم است اشک و دعا میان شبستان مجتبی فارغ شدم ز درد و غم اینجا خداروشکر گرم است باز بزم محبان مجتبی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) آمدی و در نگاهت عشق سرگردان شده باغ سرشار از گل و آیینه ها خندان شده خاک تا افلاک دورا دورِ تو در حرکتند کهکشان تا کهکشان یکباره دُرّافشان شده نیمه ی ماه است امّا ماهِ کامل آمدی از قدومت آسمانِ شهر گلباران شده شانه های کوه پیشِ تو تواضع می کنند وسعتِ لطفِ تو شرحِ سوره ی رحمان شده آسمان از گوشه ی چشمت حکایت می کند ابرها از برکتِ نامِ تو پُر باران شده میزبان وقتی تو باشی غبطه دارم در دلم خوش بحالِ آنکه پای سفره ات مهمان شده در میانِ دستهایت آسمان جا می شود آری از یک گوشه چشمت شمس هم تابان شده نوری و هرگز ندارد انتهایی پرتو ات جسمِ پاکت گر چه در بُعدِ مکان پنهان شده ماه هر شب چهره بر خاکِ مزارت می نهد روضه می خواند برایت آسمان گریان شده ای که از روی تو شبهای جهان روشن شده ای که با نامِ تو هر چه دردِ ما درمان شده! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا افتتاحی شده و میکده رونق دارد دل طمع کار شد اما به خدا حق دارد طی شده از مه قرآن و دعا یک هفته لیک از دست خودم حوصله ام سررفته آسمانی نشدم تا که پرم باز شود سوز دل با غم عشق تو هم آواز شود هاتفی در دل شب بانگ برآورد، بیا تا نگشته ست سفیدی رخت زرد، بیا دست جنبان که تو را مرگ به بر میگیرد قبر تو دم همه دم از تو خبر میگیرد رمضان ماه خطاپوشی یار است بیا پایتخت همه ایام نگار است بیا سربه زیر آمده ام تا که مرا راه دهی رخصت عرض ارادت دم درگاه دهی یارب این عبد گنهکار بیا برگشته بر درت بندۀ فرّار بیا برگشته منکه مردودی عشق تو به ماه رجبم پس چگونه رمضان آمده ام؟در عجبم (یامن ارجوه لکل) مفت ز دستم رفته یا مه ختم رسل مفت ز دستم رفته باخت دادم همۀ قافیه های شعبان بی تو سر شد همۀ ثانیه های شعبان وای اگر دست دلم را تو نگیری چه کنم ز کفم رفته جوانی سر پیری چه کنم امشب از خوف، هراسانِ قیامت شده ام من هراسان همان لحظۀ غربت شده ام به سر قبر من آنکس که لحد چیند کیست؟ در سراشیبی آن معرکه دستم خالیست غرق دلشوره ام و هیچ ندارم ای وای حق بده تا که ز دل ناله برآرم ای وای تو خطا پوشی و امید به لطفت دارم با نگاه کرمت بار زمین بگذارم منِ سرگشته که در سایۀ دینت هستم با همه بار گنه عبد حسینت هستم امشب از خرمن لطفت به همه خوشه بده لطف کن بار دگر باده ز شش گوشه بده زیر قبه همگی عبد خدا میگردیم ما به باب الشهدا با شهدا میگردیم هروله در حرم یار صفایی دارد حمدلله که دلم کرببلایی دارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا چون ابر سیاهی شده ‌سنگین بار‌م این گونه ز ‌شر‌مسار‌ی ا‌م مي‌بار‌م جود و کر‌مت اميدوار‌م ‌کر‌د‌ه ور ‌نه به چه رو‌ی ‌من به تو روی آر‌م ————————————————————- هر لحظه و دم به دم، ظَلَمتُ نَفسِی من ماندم و بار غم، ظَلَمتُ نَفسِی گفتی که اگر توبه شکستی بازآ صد بار شکسته ام، ظَلَمتُ نَفسِی ———————————————————— بی توشه و زاد راه، ما لا اَبکِی رویم ز گنه ‌سیاه، ما لا اَبکِی در نامه ي ا‌عمال ‌من ‌سر‌گشته یک ‌حُسن نمانده آه ما لا اَبکِی ———————————————————— من آمده ‌ا‌م ‌تو‌شه ‌ا‌ی ‌ا‌ز ‌آ‌هم ‌د‌ه سوز ‌نفس و اشک ‌سحرگاهم ده هر چند ‌تما‌م کرده ‌ا‌ی ‌نعمت را یک بار دگر به کربلا راهم ده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده جان بی بی حضرت زهرا، جوابم را بده من که می دانم چه کردم این همه رسوا شدم روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده بر نگردان روی خود را از غلام خسته ات یک نگاهی کن مرا مولا جوابم را بده تو نخواهی این همه شب زنده داری را چه سود؟! تا دل من هم شود احیا جوابم را بده دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم بی نوایم، سائلم، آقا جوابم را بده گرچه عمری شد سیه پرونده ی اعمال من بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده رو مگردان این قدر از این زمین خورده، بس است یا بزن من را و رد کن یا جوابم را بده ** "گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد" ای عموی خیمه ها، سقا جوابم را بده دختری با گریه در کنج خرابه ناله زد ای فدایت دخترت، بابا جوابم را بده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا تشنه ام آبِ حیاتی برسانید به من لذّتِ صوم و صلاتی برسانید به من رمضان آمد و گفتم: بِعَلیٍّ ألعفو... گوشه-چشمی؛ نظَراتی برسانید به من توبه کردم به خدا تا که محلّم بدهید طبق عادت حسَناتی برسانید به من غرق در معصیتم! شوقِ هدایت دارم باز کشتیِ نجاتی برسانید به من رزقِ چشمان ِ مرا بیشتر از پیش کنید کنج هیئت برَکاتی برسانید به من تا که جاری شوم از روضۂ جانسوزِ حسین(ع) خبر از آب فراتی برسانید به من نگذارید از این داغ شبی دق بکنم لااقل یک عتباتی برسانید به من کربلا، حرکتِ پرچم، من و بین الحرمین باز هم برگ براتی برسانید به من! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ رباعی رمضان آمد و احسان اباعبدالله ماه لطف حسن و خانِ اباعبدالله بی اراده دم افطار لبم می خواند به فدای لب عطشان ابا عبدالله 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه از چه مهمان محاسن پیر من بابای من هرکجا که حرف هجران است با من می‌زنی یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می‌کنم بعد عمری آمدی و حرف رفتن می‌زنی بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو می روی ، باشد برو در خانه‌ی من هم نمان خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر شک ندارم راه مسجد رفتنت را می‌گرفت چادرش را بر کمر می‌بست و بین کوچه ها پا برهنه می‌دوید و دامنت را می‌گرفت حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر گیسو یش را بر زمین می‌ریخت پیش پای تو ناله از دل می‌کشید و باز مثل پشت در استخوانش را سپر می‌کرد امشب جای تو مادرم زهراست من هم دختر این مادرم گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می‌کنم حرمت گیسوی من مانند موی او بود کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می‌کنم نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو ای غریب کوچه‌ها ،ای حیدر بی فاطمه مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم مادرم از پا نمی‌افتاد اگر قنفذ نبود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه باز امشب منادی کوفه از امامی غریب می‌خواند گوشه خانه دختری تنها دارد اَمن یجیب می‌خواند مثل اینکه دوباره مثل قدیم چشم اَز خون دل‌تری دارد این پرستار نازنین گویا باز بیمار بستری دارد چادر پُر غبار مادر را سرسجاده برسرش کرده بین سر درد امشب بابا یاد سر درد مادرش کرده آه در آه چشمه در چشمه متعجب زبان گرفته!پدر خار درچشم اُستخوان به گلو! درگلوم اُستخوان گرفته پدر آه بابا به چهره ات اصلاً زخم ودرد و وَرم نمی‌آید چه کنم من شکاف زخم سرت هرچه کردم به هم نمی‌آید باز سر درد داری وحالا علت درد پیکرم شده ای ماه «اَبرو شکسته» باباجان چه قَدَر شکل مادرم شده ای سرخ شد باز اَز سر این زخم جامه تازه تنت بابا مو به مو هم به مادرم رفته نحوه راه رفتنت بابا پاشو اَز جا کرامت کوفه آنکه خرما به دوش می‌بردی زوددر شهر کوفه می‌پیچد که شما بازهم زمین خوردی دیشب اَز داغ تا سحر بابا خواب دیدم وَگریه‌ها کردم اَز همان بسته ای که مادر داد کَفنی باز دست وپا کردم کودکانی که نانشان دادی روزگاری بزرگ می‌گردند می نویسند نامه اَمّا بعد بی وفا مثل گرگ می‌گردند یا زمین دار گشته و آن روز همه افراد خیزران کارند یاکه اهنگری شده ان جا تیرهای سه شعبه می‌ارند وای اَز مردمان بی احساس دردهای بدون اندازه وای اَز آن سوارکارانُ نعل اسبی که می‌شود تازه وای اَز دست‌های نامَحرم آتش ودود وچادر ودامان وای اَز کوچه یهودی ها سنگ باران قاری قرآن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه آن شب دوباره رفت پشت در به هم ریخت باروضه های حضرت مادر به هم ریخت آیات کوثر را فراوان خواند آن شب از اول شب ساقی کوثر به هم ریخت قلابه ی در چنگ زد بر دامن او با یاد میخ در یل خیبر به هم ریخت محراب را آماده ی معراج خود دید با دیدن اشک علی منبر به هم ریخت جوری به فرق مرتضی شمشیر زد که با ضربه ی سنگین ظالم سر به هم ریخت آه از نهاد جبرئیل آنجا در آمد ارکان هستی در غم حیدر به هم ریخت از ناله ی فزت و رب الکعبه ی او عرش خدا همراه پیغمبر به هم ریخت با آنکه حیدر گفت دستم را نگیرید با دیدن رنگ رخ اش دختر به هم ریخت ای وای برحال دل طفل سه ساله بادیدن رگ های آن حنجر به هم ریخت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه یا علی چشم تو نازم که بهشت دگر است گرد و خاک ره تو اختر و شمس و قمر است تو که جای خودت ای شیر خدا در مردی قنبرت از همه دهر به والله سر است بیشتر شک به خدایی تو مولا بکند هرکه از شان حقیقی شما با خبر است لشگری دیدتورا و سپر انداخت زمین صف مژگان تو لشگر شکنی بس قَدَر است تیغ ابرو که چنین آخته ای یعنی که جان عشاق علی در همه جا در خطر است روسپیداست اگر دُر نجف در حرمت هر عقیقی ز غم دوری تو خونجگر است «پله پله به ملاقات خدا می آید» قدمی که طرف شهر نجف در سفر است بس که ازعشق به تو دل شده سرریز ببین صدف دیده چطور ازغم تو پر گوهر است هر زمین خورده علی گفت و علی بالش داد دستگیر ی که خودش خسته و بی بال و پر است داغ سنگین چه کس آه شکسته است تورا سالها دست تو از بار غمت بر کمر است رفتی و از لحدت می رسد آه تو هنوز یاد آن آتش و هیزم کفنت شعله ور است این ملجم زد و اما همه می دانستند قاتل اصلی تو ضربه ی دیوار در است گیرافتاد عزیز تو میان آتش پر پروانه و آتش به خدا دردسر است گرچه می سوخت ولی باز مقاوم استاد گفت جانم به خدا بهر امام سپر است تا در خانه شکست و نفسش بند آمد همه گفتند دگر فاطمه عمرش به سر است ناگهان ناله ای از پشت در آمد ای وای شام عمر پسرم فضه بیا بی سحر است هر که در آل علی آینه فاطمه شد بیشتر از همه کس چشم ترش خون جگر است مثل آن دختر ویرانه که بر پیکر او یادگاراز سر هر بام و سر هر گذر است بس که در راه زمینش زده شلاق ستم بند بند تن او زخمی از این همسفر است سر بابا که در آغوش گرفت او، گفتند این سه ساله چقدر از پدرش پیرتر است خواست تا خستگی اش همره جان در بشود همه دیدند لبش روی لبان پدر است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه آسوده شده ز طعنه و زخم زبان این تیغ جفا گره ز کارش وا کرد این تیغ جفا ز بعد عمری،او را آماده برای دیدن زهرا کرد در گوشه ی محراب علی با خود گفت راحت شود از غصه و غمها،دیده غم نیست اگر رمق به چشمانم نیست این چشم کتک خوردن زهرا دیده جز کوچه که زهرای تو را از تو گرفت جز کوچه ی تنگ،کَس تو را پیر نکرد خوردی تو به صورت به زمین،اما شکر یک نیزه به پهلوی شما گیر نکرد شد بهر تو مجتبی عصا تا خانه اما به خدا عصا به جسم تو نخورد از خون سرت،خضاب شد صورت تو امّا به محاسنت کسی دست نبرد یک ضربتِ شمشیر به سر خورد ولی از سنگ و سنان بر بدنت ضربه نخورد چون فاطمه بی هوا تو را زد امّا صد شکر دگر به گردنت ضربه نخورد (شائق) 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌