eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
899 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر پیامبر مکرم اسلام (ص) به مهربانی و دست کریم شهرت داشت برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت سه سال هسته خرما مکید و راضی بود بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد شبیه دوست به بیگانه ها عطوفت داشت کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد صبور بود دراین راه و استقامت داشت به ذولفقار علی تکیه داشت وقت خطر تبوتش همه جا تکیه بر ولایت داشت هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود زمان بوسه به دستش هوای جنت داشت حسین را بروی شانه های خود میبرد برای بردن او نیت عبادت داشت همیشه خواند ز کوچه ز عصر عاشورا میان خانه خود روضه داشت هیئت داشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر پیامبر مکرم اسلام (ص) تا آفتاب روی نبی در حجاب شد دل ها ز داغ ماتم عظمی کباب شد گرد عزا به چهره افلاکیان نشست از آه فاطمه دل ذرات آب شد وقتی سه روز جسم نبی روی خاک بود دنیا به فرق اهل محبت خراب شد بعد از کناره گیری امت ز اهل بیت قوم امین مکه دچار عذاب شد آیا عذاب بدتر از اینکه پس از رسول بی حرمتی به گفته ی مالک رِقاب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به ظلم و جور دست گره گشای علی در طناب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به دست قهر در خانه هم عزیز علی در نقاب شد؟ از فتنه ای که حرمت خیر النسا شکست پامال، دین حضرت خیرالمَآب شد در التهاب آتش در ازدحام ظلم گلواژه ی کتاب رسالت گلاب شد زهرا غریب شد علی از او غریب تر حتی دگر سلام علی بی جواب شد ای وای آنکه حرمت ختم رسل نداشت بعد نبی به جای نبی انتخاب شد آنکس که داشت بر لب خود "حَسْبُنا کتٰاب" مشمول لعنت ابدی کتاب شد ای خوش به آن زمان که بگویند از حجاز آن نور چشم فاطمه پا در رکاب شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر پیامبر مکرم اسلام (ص) در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را فردا همینکه جمع کردی بسترم را آماده کن کم‌کم عزیزم بسترت را آماده کن از آن کفنها دومین را بیرون بیاور یادگار مادرت را بگذار روی سینه‌ام باشد حسینت بگذار بر قلبم حسن را دخترت را بگذار با طفلان تو قدری بسوزم حالا بگویم حرفهای آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی مکن دنبال بابا معجرت را تو بار شیشه داری و می‌ترسم از تو خیلی مواظب باش طفل دیگرت را وقتی که می‌ریزند هیزم روی هیزم وقتی که می‌سوزاند آتش سنگرت را بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را بابا مواظب باش پشتِ در سرت را ای کاش می‌شد روضه‌ی بازو نمی‌شد وقتی علی می‌شوید آهسته پَرَت را این جمله‌ی آخر عزیزم با حسین است: "با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را" 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ آخر ماه صفر اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ آخر ماه صفر امید ترک گنه، فرصت صعود گذشت مجال عرض ارادت به آن وجود گذشت بهار روضه ی غم بود و اشک بود عزا بهار رفت و عزا رفت و هر چه بود گذشت دو ماه مستی ما طی شد و ندیدیمت چقدر جمعه دمید و ولی چه سود گذشت دو ماه هر شبه مهمان روضه ات بودیم چه سفره ای، چه طعامی ولی چه زود گذشت حدیث غربت اربابمان که می آمد هجوم سنگ به پیشانی اش فرود، گذشت حکایت قمر هاشمی امید حرم که می زدند به فرق سرش عمود، گذشت و داستان غم انگیز شام و زخم زبان به سمت قافله در موقع ورود، گذشت عروج دخترکی گوشه ی خرابه ی درد حدیث سیلی و آن صورت کبود گذشت برات کرب و بلامان چه شد اباصالح؟ مگو که مجلسمان بی ریا نیود و گذشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ آخر ماه صفر بوي فراق مي دهد اين گريه هاي من ماتم گرفته شال سياه عزاي من شرمنده ام كه از غم زينب نمرده ام آقا ببخش، درگذر از اين خطاي من با زعفران شهر خراسان نمي شود!؟ رنگي دهي امام زمان برحناي من از بس كه پاي طشت طلا گريه كرده ام چيزي نمانده مثل شما از صداي من با نوحه هاي اين دهه ي آخر صفر شب ها چقدر سينه زدي پا به پاي من! اي خوش حساب، مزد مرا زودتر بده بعد از دو ماه گريه چه شد كربلاي من؟ سر زنده ام به عشق حسن، خضر گريه ام اين چشم خيس، چشمه ي آب بقاي من من غصه ي بهشت خدا را نمي خورم جايي گرفته حضرت زهرا براي من 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ آخر ماه صفر تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت عمر گرانم پای این و پای آن رفت گفتم که توبه میکنم این ماه اما توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت اعمال من پای گناهان زبان رفت دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست باید برای تو فقط تا پای جان رفت دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم غافل شدیم و روزها از دستمان رفت باهر گناهم چشم آقا تار ترشد آه دل پرناله اش تا آسمان رفت پیر علی اکبر شدم در روضه هایش عمرم به پای زخمهای این جوان رفت.. یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند لبهای بابا گفتنش را پاره کردند.. 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) من تو را در حُسنِ روزافزون، سرآمد میکشم آیتی از آیه های ذاتِ سرمد میکشم تا جمالت را به زیبایی ببینم ـ بارها در ضمیرم نقش سیمای «محمد» میکشم از حریم پاک تو، تا «قُبّه الخَضرا»ی عشق با نگاهِ عاشق خود، خطِّ ممتد میکشم خسرو خوبان عالم! ای کریم اهل بیت شرمساری پیش تو، از کرده ی بد میکشم گرچه از ذوق عبادت، سال ها بی بهره ام با بلور اشک خود، تصویر معبد میکشم آه، ای سردار مظلومی، که تنها مانده ای! خجلت از رخسار آن نفسِ مجرّد میکشم چون شنیدم از دهانت، سوده ی الماس ریخت دامن از یاقوت و مرجان و زِبَرجد میکشم آب شد سنگ صبور، از آن همه صبر و شکیب وسعت صبر تو را، بی مرز و بی حد میکشم روضه ات با خاک، یکسان است، ای روح نماز من به نام نامی ات، طرح مجددّ میکشم تا نسوزد، تربت پاکت ز هُرم آفتاب در خیالم، سایبانی، مثل گنبد میکشم تا ببوسم گلشن ات را مثل یاس و اطلسی پشت «دیوار بقیع»ات، بارها قد میکشم تا بشویم، گردِ غربت را، از آن تربت به اشک منّت از مژگان خود، هر قدر باید، میکشم میروم از این حرم، اما دلم پیش شماست گاهِ رفتن، نیّت خود را مرددّ میکشم میروم با بی قراری، باز می گردم به شوق جلوه ی عشق تو را، در رفت و آمد میکشم من به یادِ این کبوترها، که مهمان تواند بعد از این نازِ کبوترهای «مشهد» میکشم تا زیارتگاه دل ها، لاله زار مجتبی ست سرمه ی چشم «شفق»، خاکِ مزار مجتبی ست (شفق) 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
هدایت شده از Ahmadzadeh
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم بیشتر حرف حسن بود میان سخنم اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد نام او را به روی سنگ یمن بنویسند بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد تا به روی کفنش نام حسن بنویسند گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد گرچه او در غم غارت شدن خلخال است تن غارت زده شاه شهادت بدهد روز هجر حسنش سخت تر از گودال است طشت تنها شده از خون دل او آگاه آه که محرم غمهای حسن چاه نبود آی کوفی که حسن را به مذلت خواندی نقش انگشتر او عزتُ لله نبود؟؟؟ جگر سنگ شود آب اگر گریه کند شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که میخ را گریه کند یا که در سوخته را بیت الاحزان نگاهش شده راوی غم قصه رد شدن آینه و کینه ی سنگ با کنایه بنویسید که آیینه شکست دست سنگین و فدکنامه و یک کوچۀ تنگ 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
هدایت شده از Ahmadzadeh
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) خیلی سخته اسیر بلا بشی زیر بار درد و غصه تا بشی از کوچه تا خونه راهی نباشه اما واسه مادرت عصا بشی وقتی آهت توی سینه سد میشه برای دل تو خیلی بد میشه چادر مادرتو لگد کنن به خدا غرورتم لگد میشه به خدا دلی که نا امید میشه خوشیاش یه دفعه ناپدید میشه یکی دس رو مادرت بلند کنه یه روزه همه موهات سفید میشه حرفایی هس تو گلو گیر میکنه آدمو از زندگی سیر میکنه مادر جوون اگه خمیده شه معلومه که بچه شو پیر میکنه مادرم غماشو با ما نمیگفت بعضی حرفاشم به بابا نمیگفت میدونستیم که همش درد میکشه شب تاصبح بیداره -امّا نمیگفت برا رفتنش خدا خدا می کرد دلامونو به غم آشنا می کرد با همون دست شکستش تو نماز شبا همسایه ها رو دعا میکرد ... حالا هر اتفّاقی که بود گذشت منم و یک جگر سوخته و طشت جیگرم تو کوچه سوخت اونروزی که مادرم با دست دنبالم می گشت میذارم رو دوش گریه سرمو می زنم ناله های آخر مو بخدا میمیرم و زنده میشم می بینم تا قاتل مادرمو حق بده بشینم و زاری کنم سیل گریه از چشام جاری کنم اومد و تو کوچه راهمونو بست به خدا نشد که من کاری کنم حق دارم اگه پرم درد میکنه هم دلم هم جیگرم درد میکنه سر مادرم تو کوچه داد کشید از همون موقع سرم درد میکنه 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
هدایت شده از Ahmadzadeh
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) روضه خوان خسته نباشی مادر روضه خواندی ز شه بی کفنم شصت روز است حسین می گویی امشبی روضه بخوان از حسنم روضه خوان روضه غربت سخت است هیچکس با حسنم یار نبود خانه هم امن نبوده بر او همسرش یار وفادار نبود جعده زهری به حسن خورانده که از آن فتنه و شر می ریزد روی تشتی که برایش بردند لخته خون، پاره جگر می ریزد روضه خوان روضه بخوان از حسنم جگرش گرچه به زهر آغشته پسرم غیرتی و مادری است داغ کوچه حسنم را کشته صورت من که از آن کوچه تنگ تا دم مرگ فقط نیلی ماند توی ذهن حسن مظلومم تا ابد خاطرۀ سیلی ماند حسنم هیچ نرفت از یادش آتش و دود چه غوغا می کرد در که افتاد روی پهلوی ام محسنم داشت تقلّا می کرد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
هدایت شده از Ahmadzadeh
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ امام حسن (ع) چشم های نجیب یعنی تو غرق در عطر سیب یعنی تو السلام ای کریم آل الله به غمِ دل طبیب یعنی تو و لسان شکور یعنی تو و نگاه منیب یعنی تو ای فدای مزار ویرانت در مدینه غریب یعنی تو نیمه شب چشم های بارانی کودک غم نصیب یعنی تو و زمان گذشتن از کوچه گریه های عجیب یعنی تو بانی روضه ها سلام آقا شور ابن شبیب یعنی تو خون دل بر محاسنت جاریست شاه شیب الخضیب یعنی تو روضه خوان غریب عاشورا معنی آیه های اعطینا تو نگار مدینه ای آقا سفره دار مدینه ای آقا وجناتت محمدی، نبوی سکنات تو فاطمی، علوی ضرب شمشیر تو شبیه علی یکه تازی، تو فاتح جملی وقت دیدار با خدا حالت می شود باز تا خدا بالت یوسف اهل بیت پیغمبر ای امام و امیر بی یاور ای غریب مدینه، بر تو حسن تهمت کفر می زند دشمن خون دل خوردی از زمانه زیاد می کنی یاد تازیانه زیاد یاد آن روزهای کودکی ات روزهای عزای کودکی ات کوچه ای تنگ و کوچه ای باریک سینه ای سنگ و سینه ای تاریک صحنه هایش هنوز یادت هست راه را بی حیایِ بی دین بست کوچه را بست، ماجرا بد شد دست نامرد از سرت رد شد مادر افتاد، گوشوار افتاد مادری با دو چشم تار افتاد جای پایی روی پرش مانده رد خون روی معجرش مانده لاله ی مصطفی خزانی شد بین آن کوچه قد کمانی شد گرد ماتم نشست بر رویت در جوانی سپید شد مویت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌