eitaa logo
☫جبهه اسلامی☫
770 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
8.7هزار ویدیو
33 فایل
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷 هرآنچه که یه دهه هشتادی غیرتمند برای روشنگری و جهاد تبیین نیاز داره واقعی و کاملا موثق اینجاست خوش اومدی رفیق💐 کپی:حلال👌 ادمین @fatmh8789 ارتباط با مدیر @Saghy66
مشاهده در ایتا
دانلود
اهای دخترخانومی که اونقدر روسریت جلوی که چشمات دیده نمیشه🧕🏻 پوشیه میزنی ... سرت پایین تو خیابون🙂 بسیجی هستی .. محرما از تو مسجدا جمع نمیشی🕌 حرمت چادرتو نگه داشتی⁉️ چجوری اون دنیا جواب مادر پهلو شکسته رو میدی⁉️🥺 باور کنید با این کارا شماها با غربی ها هیچ فرقی ندارید❌ چرا❓ مگه نمیگید ما قصدمون خیره✨ بهم دیگه ارامش میدیم❗️ خوب اونورم همین√ مگه قصد و نیت شون چی‌میخواد باشه❓ اونام همو میخوان اصلا باهمن که بهم ارامش بدن🤧 ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
حالا میری توی گروه√ اسم گروه و زده دختران فاطمی🧕 پسران علوی📿 بعد یهو میبینی .. وسط بحث🗣 آقای گمنام یا حاج فلانی یا سرباز امام زمان و .. به خانم خادم الزهرا👀 اصل میده و درحال گرم گرفتن❗️:/ ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
توجه داشته باش❗️ ✳️ که این اسم مذهبی که رو خودت گذاشتی خیلیا روش حساب میبرن√ دختر خانم چادری و شهدایی✨ا اهای برادر به اصلاح مذهبی🙄 تو خودت خواهر داری نه⁉️ دوست داری یکی همینجوری به عنوان داداش با ناموست حرف بزنه🤔‼️ دوست داری یکی همین شکلی احساسات خواهرتو به بازی بگیره⁉️ تاحالا فکر💭 کردی بهش⁉️ اصلا خواهرم نداشتی درست✔️ تو آینده ازدواج که میکنی💍 فکر کردی یکی همین کارارو با دختر خودت انجام بده چه حالی میشی❗️ ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
‌به عشق امام حسین♥ بیا و چت با نامحرم تو‌کنار بزار√ بگو به اقا✨ یا امام حسین من این گناه و ترک میکنم🌚♡ تو جبران کن برام🙂 یه سوال بپرسم❕ امام زمان برا کی میخواد بیاد⁉️ خواهر من🧕🏻 برادر من🧔🏻‍♂ به حضرت عباس قسم که راهش این نیست✖ داری اشتباه میری مسیر و🛣 بیا و برگرد:) از همین امشب شروع کن✔ ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
بحث به همین داخل گروه ختم نمیشه✖ ⭕️کم کم میره پیوی❗️ خیلیاشونم کانال دارن√ تبلیغ میکنن .. بعد کم کم ادمین میشن👥 بعدش کم کم .. سر صحبت بازمیشه😕 بعد اقا به دختر خانم میگه:🧔🏻‍♂ من شمارو به چشم خواهری میبنیم👀 چقدر با شما که حرف میزنم ارامش میگیرم😐 میشه خواهر من بمونید‼️ اون دختر هم که ساده🤦‍♀ بله چرا نشه برادر❗️:/ اتفاقا منم باهاتون که صحبت میکنم√ ارامش میگیرم😐 ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
با این کارات میخواستی سربازش بشی⁉️😓 بیا امشب صداش بزن✨ باهاش حرف بزن🥹 بگو اقا غلط کردم💔 بگو برگشتم..🚶🏻 بغلم میکنی⁉️ امام زمان .. خیلی مهربون تر از این حرفاست🩵 کافیه صداش بزنید√ بغلتون میکنه✨ میگن امام حسین🤍عاشورا رو انداخت عقب که حُر برگرده🥺 شاید امام زمان ظهور و انداخته عقب که تو برگردی❗️🤌🏻 ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
🔻کیومرث پوراحمد: خودکشی ▪️رامبد جوان: دو طلاق و سه ازدواج ▪️مهتاب کرامتی: یک طلاق با یک فرزند ▪️فرزاد حسنی: کتک زدن آزاده نامداری 🔻آزاده نامداری: خودکشی 🔸مهران مدیری: افسردگی حاد 🔸علی دایی: یک طلاق و دختر مدل در انگلیس ▪️حمید فرخ نژاد: تعرض به سحر قریشی 🔸سحر قریشی: زید تتلو 🔸علی کریمی: کلاهبرداری از خواهر 🔻زری ابراهیمی: زنا 🔸امیرجعفری: مردم رعیتند. ▪️فرهاد اصلانی: عرق خوری و ادرار در لوکیشن 🔸باران کوثری: سیتی زن آمریکا و قسم برای حفظ منافع آمریکا ▪️سردار آزمون: فرزند نامشروع در روسیه ▪️ریحانه پارسا: همخانه کوشکی و پویان مختاری 🔸بهاره رهنما: طلاق از پیمان قاسم خانی ▪️آیدین آغداشلو: تجاوز 🔸محراب قاسم خانی: طلاق شقایق دهقان ▪️کیوان امام: تجاوز به دهها هنرجو 🤦‍♂تابلویی از جامعه فاخر سلبریتی های سیاستمدار که سال ۱۴۰۱ گله ای علیه جمهوری اسلامی استوری می گذاشتند و در خشونت پلیس آمریکا علیه دانشجویان خفقان گرفته اند... ▪️کدام سو ایستاده ای؟ ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
‏دعا بکن.‌. ولی اگر اجابت نشد با خدا دعوا نکن، میانه‌ات با خدا بهم نخورَد چون تو جاهلی و او عالم خبیر؛ راضی باش به رضایِ خدا. _حاج‌اسماعیل‌دولابی
‏ایمان داری؟؟؟؟ خدا نخواد و همه دنیا بخوان..... نمیتونن..... و همه دنیا نخوان و خدا برات بخواد همون چیزی میشه که اون میخواد.. همه چیز دست خودشه... نگران نباش❤️
40.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎬 تخریب امام زمان در فیلم ها و بازی های روز دنیا 🔸آنها بیشتر از مردم ما به آخرالزمان و ظهور منجی اعتقاد دارند ! 🔵 جهت تعجیل در صلوات 🔴 👈کپی حلال و آزاد 🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج ╭🇮🇷 ╰┈➤💻@jebhe_islamic
☫جبهه اسلامی☫
#قسمت_چهارم #ناحله✨🌱 انقدر حرف زد و سوال پرسید که دیگه نتونستم دربرابر زبونش مقاومت کنم برا همین
✨🌱 با باز شدن در خونه از بوی قرمه سبزی سرم گیج رفت .خلاصه همچی و یادم رفت و بدون اینکه توجه ای ب لباسام ک ازش آب میچکید داشته باشم  مستقیم رفتم آشپزخونه مثه قحطی زده ها شیرجه زدم سمت گاز و در قابلمه رو برداشتم و ی نفس عمیق  کشیدم تو حال خوشم غرق بودم ک یهو صدای جیغی منو از اون حس قشنگم بیرون کشید فاااااااااااطمهههههههههههههههههههههه با این وضع اومدییی آشپزخونه ؟؟ مگه نمیدونیییی بدممم میادد؟ بدووو برو بیروووون به نشونه تسلیم دستام و بالا  گرفتم قیافم و مظلوم کردم و گفتم : چشمم مامان جان چرا داد میزنی زَهرم ترکید مامان :بلااا و مامان جان  بدوو برو لباسات و عوض کن چشمممم ولی خانوم اجازه هست چیزی بگم ؟؟؟ یجوری نگام کرد و اماده بود چرت و پرت بگم و یچیزی برام پرت کنه که گفتم :سلامممم مامان:علیییککک،برووو فهمیدم اگه بیشتر از این بمونم دخلم در اومده داشتمم میرفتم سمت اتاقم ک دوباره داد زد +فاااااااطمههههههههه _جانمممممممم +وایستا ببینم با تعجب نگاش میکردم اومد نزدیکم دستش و گرفت زیر چونه ام و سرم و به چپ و راست چرخوند یهو محکم زد تو صورتش چند لحظه ک گذشت تازه یه هولی افتاد  تو دلم و حدس زدم ک چیشده +صورتت چیشدهه؟؟ به مِن مِن افتادم و گفتم _ها ؟ صورتم ؟ صورتم چیشد ؟ چپ چپ نگام کرد جوری که انگاری داره میگه خر خودتی دیدم اینجوری فایده نداره  اگه تعریف نکنم چیشده دست از سرم بر نمیداره گلوم و صاف کردم و گفتم : چیزی نشده فقط اون شب که خودم مجبور شدم برم کلاس یهو یکی پرید وسط حرفم و گفت : خب ؟؟؟ نفسم حبس شد و برگشتم عقب با چشمای جدی پدرم روبه رو شدم تو چشاش همیشه یه نیرویی بود که اجازه نمیداد دروغ بگم بهش. نگاهش نافذ بود.حس میکردم میتونه ذهنم و بخونه اگه به چشمام نگاه کنه . واسه همین سرم و  گرفتم پایین و بعد چند لحظه مکث گفتم :سلام‌ وقتی جوابم و داد یخورده امیدوار تر شدم و ادامه دادم : هیچی دیگه داشتم میگفتم  تو راه بودم که  یهو پام ب یه سنگ گنده گیر کرد و خوردم زمین منو هم ک میشناسید چقدر دست و پا چلفتیم ؟ اینارو که گفتم بدون حتی لحظه ای مکث رفتم سمت اتاقم و گفتم : میرم لباسم و عوض کنم اگه میموندم مطمئنا بابای زیرک من به این سادگیا نمیگذشت و همچی و میفهمید لباسامو عوض کردم دوباره یخورده کرم زدم به صورتم تودلم به بارونم بد و بیراه گفتم که باعث شد صورتم مشخص بشه دوباره رفتم آشپزخونه  قبل اینکه برم داخل ی نفس عمیق کشیدم و سعی کردم ریلکس باشم نشسته بودن سر میز یه صندلی و کشیدم بیرون و نشستم روش برای اینکه جو و یخورده عوض کنم و بار سنگین نگاهشون برام سبک تر شه گفتم _بح بح مامان خانوم چ کردهه دلارو دیونه کردهه مادرم به یه لبخند ساده اکتفا کرد ولی پدرم همون قدر جدی و پر جذبه غذاشو میخورد و واکنشی نشون نداد فقط گاه و بیگاه  زیر چشمی ب صورتم نگاه میکرد سعی کردم ب چیزی جز قرمه سبزی ک دارم میخورم فکر نکنم تازه همچی و یادم رفته بود که بابام گفت : حالا مجبور نبودی انقدر اذیت کنی خودتو نفهمیدم منظورشو منتظر موندم ادامه بده که گفت :صورتت و میگم. لازم نبود انقدر رنگ آمیزی کنی روشو  حالا که دیده شد چیو پنهون میکنی ؟ چیزی نگفتم مامانم بابام و نگاه کرد و گفت : میشه بعدا راجبش صحبت کنید ؟ بابام دوباره روشو کرد سمت من وانگار ن انگار ک صدای مادرم و شنیده ادامه داد :خب منتظرم  کامل کنی حرفتو سعی کردم دستپاچه نشم که فکر کنه دروغ میگم :گفتم دیگه خیره نگام کرد ک ادامه دادم _خب یه دزد دنبالم کرد  منم فرار کردم  خوردم زمین. بعدشم ی چند نفر اومدن و اونم ترسید در رفت بابام  پیروزمندانه به مادرم نگاه کرد و  پوزخند زد و گفت +خب دیدی که حق با من بود ؟ چیزایی ک من میگم  محدودیت نیست اونارو میگم ک از این مشکلا پیش نیاد همیشه نیستن ادمایی ک اینجور مواقع سر برسن و آقا دزده فرار کنه روش و کرد سمت من و گفت +شماهم بدون مادرت دیگه جایی نمیری تا وقتی که ی سری چیزا و بفهمی بعدم بدون اینکه اجازه بده حرفی بزنم یا اعتراضی کنم رفت کلافه دستم و به سرم گرفتم و برای هزارمین بار تکرار کردم : کاش تک فرزند نبودم. رو به مادرم گفتم : یعنی چی مگه من بچم؟؟شیش ماه دیگه کنکور دارم دارم میرم دانشگاه اخه این با عقل کی جور میاد ک با مامانم برم اینو اونور یه نگا ب بشقاب انداختم  کوفتم شد نتونستم دیگه بخورم از جام بلند شدم و رفتم تو اتاقم و درو محکم پشتم بستم ... منتظر پارتای خفن بعدی باشین رفقا😎✌️🏻