eitaa logo
خاکریز
417 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
53 فایل
خاکریز، یک جبهه است جبهه‌ای برای کمک به تحلیل بچه‌های انقلاب، در حمله همه‌جانبه علیه دین، نظام و هیاهوهای رسانه‌ای ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Saeid2846
مشاهده در ایتا
دانلود
در شب زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام برای موفقیت بچه‌های تیم ملی والیبال کشورمان دعا کنید...
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما محجبه نیستی خواهر من شما فقط چادر سر کردی .... پاسخی به ویروس منحوس حجاب استایلی.. 🌸☘🌸☘🌸☘🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ماجرای پیشگویی امام علی (علیه السلام) درباره نحوه شهادت «میثم تمار» یار ایرانی خود 🌹امروز ۳۱ تیرماه مصادع با ۲۲ ذی الحجه، سالروز شهادت جناب میثم تمار است هدیه به روح ملکوتی‌شان صلواتی عنایت بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند «سلام فرمانده» در تلویزیون 🎞امشب مستند «سلام فرمانده» ساعت ۲۱ (بعد از خبر) از شبکه دو سیما پخش می‌شود 🗓جمعه ۳۱ تیرماه ساعت ۲۱ 📺شبکه دو سیما
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخش سرود سلام فرمانده از تلویزیون اسرائیل. وقتی عدو سبب خیر گردد . ما که نمی تونستیم تو اسرائیل اجرا کنیم ولی خودشان سلام فرمانده را دارن پخش میکنن
شاه عباس صفوی، پادشاه مقتدر ایران‌زمین، در راستای سیاستهای مذهبی در مقابله با حکومت عثمانی، به شیخ_بهایی دستور می‌دهد که ضمن طراحی نقشهٔ مدرن شهر نجف_اشرف، طرح معماری کامل حرم مولی‌الموحدین حضرت_علی (ع) را با دقت اجرا نموده و خود نیز مدیریت پروژه را عهده‌دار شود... این پروژهٔ بزرگ مستلزم تخریب دهها مسجد و حسینهٔ کوچک و بزرگ بوده که در اطراف ساختمان ساده و قدیمی حرم امام_علی(ع) قرار داشته‌اند. هیچکدام از مراجع و علمای بزرگ نجف، اذن تخریب مساجد و توسعهٔ حرم را نمی‌دهند، لذا شیخ بهایی پس از تحقیق، به این نتیجه می‌رسد که تمام مراجع و علمای نجف، تابع رأی و نظر علامه بزرگ (مقدس_اردبیلی) می‌باشند و لذا هرچه او بگوید همه تبعیت خواهند کرد. شیخ‌بهایی به نزد ایشان رفته و ضمن توضیح، و ادلهٔ دقیق از مقدس اردبیلی تقاضای اذن شرعی می‌نماید. علامه مقدس اردبیلی که از جو حاکم بر نجف بخوبی آگاهست، از شیخ بهایی فرصتی یک‌روزه می‌خواهد تا از ارباب اذن تکلیف کند... فردا صبح که شیخ بهایی برای پاسخ می‌رود، پس از کوبیدن بر درب منزل مقدس اردبیلی، به ناگاه پیرمردی ساده را مشاهده می‌کند که در عین کهولت سن، و بدون توجه به جایگاه عظیم مرجعیت، لباس کارگری پوشیده، و بیل و کلنگ در دست به سمت حرم امیرالمومنین علی(ع) رهسپار می‌شود... مردم که از موضوع اطلاع می‌یابند با شادمانی پشت سر ایشان به راه افتاده و جمعیتی انبوه از مردم و علماء بزرگ اسلام، با لباس کار و ابزار کارگری مشغول به مرمت و توسعهٔ صحن و سرای علی(ع) می‌شوند. مرحوم آیت_الله_قاضی فرموده‌اند اگر ٱن روز در نجف بودم، جلوتر از علامه مقدس اردبیلی حرکت می‌کردم، از ایشان پرسیدند چرا؟! پاسخ فرمود: برای آنکه سنگریزه‌ها و خاشاک را از جلوی پای مقدس اردبیلی پاک کنم. 📙منبع: برگرفته و اقتباس از کتاب عطش صفحه 207 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌۲
*با مباهله آشنا شویم* فردا (یکشنبه ۲۴ ذی الحجه-روز مباهله)👇👇 🍃 ۶۰ نفر از بزرگان مسیحیان نجران با لباس‌های فاخر با زنجیرهای طلا برای دیدار با پیامبر وارد مسجد می‌شوند اما پیامبر اکرم به‌خاطر لباس‌های فاخری که به تن دارند آنان را نمی‌پذیرد بعد از این که با لباس‌های ساده به دیدار رسول خدا می‌روند با گرمی از آنان استقبال می‌کند. علت حضور نامه‌ای است که پیامبر خدا برای مسیحیان فرستاده بودند. 🔸 شرحبیل اسقف مسیحیان می‌گوید: چندی پیش نامه‌ای از شما به دست ما رسید، آمدیم تا از نزدیک، حرف‌های شما را بشنویم. 🔹پیامبر می‌فرمايد: آنچه من از شما خواسته‌ام، پذیرش اسلام و پرستش خدای یگانه است. 🔸اسقف اعظم پاسخ می‌دهد: اگر منظور از پذیرش اسلام، ایمان به خداست، ما قبلاً به خدا ایمان آورده‌ايم و به احکام او عمل می‌كنيم. 🔹پیامبر خدا می‌فرماید: شما مسیح را خدا می‌دانيد، در حالیكه این اعتقاد،‌ با پرستش خدای یگانه متفاوت است. 🔸یکی از مسیحیان می‌گوید: مسیح به این دلیل فرزند خداست که مادر او مریم، بدون اینكه با كسی ازدواج كند، او را به دنيا آورد. اين نشان می‌دهد كه او بايد خدای جهان باشد. 💠در همان لحظه آیه‌ای نازل شد (آل عمران/۵۹) و رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر چنین باشد حضرت آدم هم بدون پدر و مادر و از خاک به‌وجود آمدند. 🔸مسیحیان پاسخی ندارند که بدهند و می‌گویند ما قانع نشدیم و رسول اکرم را به دعوت می‌کنند. (یعنی ما و شما دست به دعا برداريم و از خداوند بخواهيم كه هر كس خلاف می‌گويد‌، به عذاب خداوند گرفتار شود) 💠 آیه نازل شد (آل عمران ۶۱): «پس هر كس با تو درباره او (عيسای مسیح عليه السلام) پس از آنكه تو را علم آمده محاجّه و ستيز كند، بگو: بياييد ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (كسانى را كه مانند جان ماست) فرا خوانيم، آنگاه به يكديگر نفرين كنيم، پس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.» 🍃 صبح روز بعد زمان مباهله است، همه مسیحیان میهمان و مسلمانان در بیرون از دروازه شهر به تماشا نشسته‌اند که چه اتفاقی خواهد افتاد. 💠 پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در حالیکه حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست، از دروازه مدینه خارج می‌شود. پشت سر او تنها يک مرد و زن ديده می‌شوند. اين مرد علی است و اين زن فاطمه. تعجب و حيرت، همراه با نگرانی و وحشت بر دل مسيحيان سايه می‌افكند. شرحبيل به اسقف می‌گويد: نگاه كن. او فقط دختر، داماد و دو نوه خود را به همراه آورده است. بین مسیحیان ولوله و سر و صدایی به پا می‌شود که ما به این مباهله تن نمی‌دهیم. اسقف به بالای سنگی می‌رود و می‌گويد: من معتقدم كه مباهله صلاح نيست. اين پنج چهره نورانی كه من می‎بينم، اگر دست به دعا بردارند، كوه‌ها را از زمين می‌كنند، در صورت وقوع مباهله، نابودی ما حتمی است. 🔰 اسقف در مقابل پيامبر، با خضوع و تواضع، سرش را به زير می‌افكند و می‌گويد: (ما را از مباهله معاف كنيد. هر شرطی كه داشته باشيد، قبول می‌كنيم.) پيامبر با بزرگواری و مهربانی، انصرافشان را از مباهله می‌پذيرد و می‌پذيرد كه به ازای پرداخت ماليات، از جان و مال آنان و مردم نجران، در مقابل دشمنان، محافظت كند. خبر اين واقعه، به سرعت در ميان مسيحيان نجران و ديگر مناطق پخش می‌شود و مسيحيان حقيقت‌جو را به مدينه پيامبر سوق می‌دهد. 💠پیشاپیش روز مباهله و شاءن نزول آیهء تطهیر پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) را به محبان و شیعیان خالص حضرت رسول مهربانی آقا محمد مصطفی(صلی‌الله علیه و آله و سلم) و پدر بزرگوارمان امیرالمومنین(علیه السلام) تبریک و تهنیت عرض مینماییم.💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوالعزیز *پرده اول:* خبر عین برق و باد در بین زائرین کاروانهای مستقر در هتل هالیدی مکه پیچید. زائری از کاروان البرز توسط پلیس عربستان دستگیر و راهی زندان شده است. به کدامین گناه؟؟ تصویر عزیزی را در مسجدالحرام در مقابل دوربین موبایلش قرار داده تا آن عزیز را در قاب کعبه بنشاند و عکسی بیندازد به یاد ماندنی .. و این عمل به مذاق شرطه های عرب خوش نیامده و بهانه ای شده بود برای افزودن بر آمار دستگیریهای ایرانیان عجم .. که لابد در مذهبشان ثوابی دارد برابر با ده هزار حج !!! علی علیه السلام چه کشید از دست این جماعت بظاهر دیندار و نفهم *پرده دوم:* مسئولین کاروان و سازمان حج و زیارت به تکاپو افتاده اند . اما هر چه جلوتر می روند امیدها کمرنگ تر می شود .. خبرها نومید کننده است. تحقیقات مقدماتی حداقل تا هشتم محرم طول خواهد کشید. خدایا نپسند که هیچ بنی بشری اسیر و زندانی باشد مخصوصا زندان این اعراب سعودی ..که وارثان هارونند در زندان سازی!! و یقینا تا هشتم محرم از این بنده ی خدا جز پوست و استخوانی باقی نخواهد ماند یا باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام *پرده سوم :* سرِ صبحی با صدای ضجه خانمی به لابی هتل کشیده می شوم. خودش را به زمین می کشید و مویه می کرد. از تک عباراتش که دربین گریه ها به گوش می رسید می شود فهمید همسر همان البرزنشینی است که سه روز از اسارتش می گذرد. کاروانش آماده رفتن به مدینه است و بایستی روز بعد حرکت کنند .. و او قسم می خورد که بدون همسرش مکه را ترک نخواهد کرد. همه متاثر شده بودند اما چه می شد کرد؟؟ صحنه عجیبی بود زینب در ترک کربلا چه کشیده بود .. امان از دل زینب *پرده چهارم:* عصر جمعه ، جلسه کاروان ، و من بعنوان مدیر مشغول سخنرانی و هشدار به زائرین گروه که مبادا دست از پا خطا کنید . شرطه عرب غدّار است و در پی بهانه ، جانب احتیاط رعایت کنید و سر در لاک خود ، روزهای باقیمانده از سفر را همچون بچه ی آدم به عبادت بپردازید.. اینان نوادگان قومی هستند که مولا را وادار کردند عمری به طول ربع قرن ، استخوان در گلو، شمشیر در نیام کند و دم برنیاورد.. امان از ناله های بی صدای علی در نخلستانهای مدینه و کوفه... *پرده پنجم :* شب چادر سیاهش را بر سر مکه کشیده است . و مکه تاریک تر از هر زمان ، حداقل در نگاه هم کاروانیان زندانی البرزی ... مدیر و معاون کاروانشان را می بینم که از هتل بیرون می زنند . دنبالشان می کنم ... مخلوطی از حس کنجکاوی و نگرانی .. پاسخشان مبهم بود: بریم ببینیم چکار میتونیم بکنیم .. یعنی چکار می توانستند بکنند ؟؟ اصلا با این صاحبان قلبهایی از سنگ ، مگر راه به جایی می شود بُرد؟ تنها می توانم دعا کنم اللهم فک کل اسیر .. *پرده ششم:* ساعتی از نیمه شب گذشته است .. مدیر و معاون کاروان البرز باز می گردند ... سه نفری !! همراه زندانی آزاد شده ... نسیم خوشحالی در هتل می پیچد ... دمشان گرم و یا به قول حاج آقای شاه بیک ، روحانی کاروانمان ، دمشان داغ .. کاری کردند کارستان ... به کدام پارتی استخوانداری متوسل شده بودند ؟؟ از چه ترفندی استفاده کرده بودند؟ مگر می شود؟ مگر داریم ؟ رهایی از زندان سعودی ؟!! بیشتر به یک شوخی شبیه بود یا خواب و رویا ولی هرچه بود این بار به مذاق ما خوش آمد. یا منجی کل اسیر ... اما به این حس فضولی نمی شد کنار آمد ماجرا چه بود؟ *پرده هفتم:* استنطاق از همکار البرزی را با تقدیم لیوانی آب شروع کردم که چگونه زندانی اش را از اسارت نجات داده است : جرعه ای آب خورد و به حرف آمد ... غروب که شد از همه جا ناامید شده بودیم ..دیگر به هیچ کجا دستمان بند نبود ..یکطرف زائری که ناآگاهانه به زندان افتاده بود و یک طرف همسری که سه روز بود لب به غذا نزده و مویه کنان می گفت بدون همسرش از این شهر نمی رود و و یک طرف حرکت دادن کاروان در این وانفسا و ... از همه طرف گیجی و نومیدی می بارید.. ناگهان رو به معاونم کردم .. بلند شو بریم کاری بکنیم .. کجا؟ قبرستان ابوطالب سرِ مزار حضرت خدیجه رفتیم توسلی کردیم و برای دلمان روضه ای خواندیم و استغاثه به محضرش که یک امشبی ، مادری کن و مگذار کاروانیان مایوس باز گردند .. حرف دلمان تمام نشده بود که زنگ زدند .. شرطه عربستان جمعه روز تعطیل بیایید زندانی تان را ببرید .. پرده های اشک بر چهره مدیر کاروان البرز نشست *تو چه کردی مادر ...* *السلام علیک یا خدیجه الکبری* *السلام علیک یا زوجه رسول الله* *ایمان بیاوریم به کرامت و سخاوت این خاندان* سید مصطفی باقری مدیر کاروان ۱۷۰۶۷ - تهران مکه مکرمه نیمه شب شنبه یکم مردادماه ۱۴۰۱