تفاوت مادر زيرك و مادر عادي
👩مادر زیرک نمیگه ندو سرت میخوره به میز، یه پتو میندازه رو میز خیالش راحت بشه
👩مادر زیرک نمیگه از پله بالا نرو میفتی، کنار فرزندش میشه میذاره انقدر بالا پایین بره تا انرژیش تخلیه بشه
👩مادر زیرک نمیگه دست نزن خراب میشه، بلکه همون لحظه با هیجان یه پیشنهاد عالی دیگه میده تا جایگزین این بشه
👩مادر زیرک نمیگه تا درساتو نخوندی از تلویزیون خبری نیست، میگه کی درساتو تموم میکنی برات یه فیلم جدید گرفتم
فقط کافیه کمی خلاق باشیم تا شبها سرمان از لجبازی بچه ها سوت نکشد و بخاطر داد زدن ها و تنبیه ها عذاب وجدان نداشته باشیم
#سبک_زندگی
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این یک آزمایش واقعی است!
⭕️ چرا تک فرزندی کودک را نابود میکند!
#سبک_زندگی
#همسرداری
#آقایان_بدانند
کمک به همسر در امور خانه و نگهداری از بچهها باعث میشود که زن فرصت و حوصله کافی برای روابط عاشقانه و محبتآمیز با شما را داشته باشد.
کارهای سنگین و زیاد در خانه زن را از لحاظ روحی و جسمی خسته میکند و ناخودآگاه نشاط و توان ایجاد رابطه عاطفی قویتر و مستمر با همسر را از دست میدهد.
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خانواده
🔰 راهکار کلیدی برای افزایش محبت در خانه!
🔻محبت درون خانواده چه زمانی اوج میگیرد و به رحمت میرسد؟ آیا اگر محبت دو طرفه باشد، اوج میگیرد؟
#استاد_مقداد_اموری
#سبک_زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند
وقتی که پا توی سن میذاری سوزن نخ کردن خیلی دشوار میشه باید منت همه رو بکشی یه سوزن برات نخ کنن این ترفند برای نخ کردن سوزن عاااالیه 👏
#تفاوتهامون
🕺مردها را عصبانی نکنید!
آنها به حل مسئله فکر نمیکنند، تلاش نکنیم تا متقاعدشان کنیم مردهادرعصبانیت شخصیتی بد بین، بددهن و نا مهربان دارند!
فقط یک راه دارد، سکوت کنید. وقتی سکوت کنید زودتر آرام میشوند. وقتی آرام شدند راحت تر متقاعد میشوند.😊
🏌♀️زنها را عصبانی نکنید!
غر زدن از ویژگی های بارز همه زنان است. یک زن را وقتی عصبانی کردید، عواقبش را تا یک هفته و گاهی تا یک ماه باید بپذیرید.
زنها ماجرای عصبانیتشان را در تمام این مدت با خود حمل میکنند😒
#فرزندداری
🔰زودرنجی در کودکان، حاصل یک زخم روحی است
🔸زخمهایی که ممکن است از ۴ "ت" آسیب رسان حاصل شده باشد؛
🔸 تهدید
🔸 تحقیر
🔸 توهین
🔸 تمسخر
⚠️پس مراقبشان باشیم
#خانواده_موفق
#عوامل_زود_رنجی
#سبک_زندگی
#همسرانه♡
ساک را که چیدم، برایش حنا درست کردم. گفتم: «حمید! من نمی دونم تو کی میری و چه موقعی عملیات داری. می خوام مثل بچههای جنگ که شب عملیات حنا می گذاشتن، امشب برات حنابندون بگیرم».
با تعجب از من پرسید: «حنا برای چی؟». گفتم:« اگر ان شاء الله سالم برگشتی که هیچ؛ ولی اگر قسمت این بود شهید بشی، من الان خودم برات حنابندون میگیرم که فردای شهادت بشه روز عروسیت. روز خوشبختی و عاقبت به خیری تو، بهترین روز برای هر دوتامونه. روی مبل کنار بخاری، سمت چپ ویترین داخل پذیرایی نشست. پارچه سفید می رویش انداختم و روزنامه زیر پاهایش گذاشتم. نیت کردم و روی موها و محاسن و پاهایش حنا گذاشتم. در همان حالت که حنا روی سرش بود، دوربین موبایلم را روشن کردم و گفتم:« حمید! صحبت کن برای من، برای پدر و مادر هامون».
گفت:« نمی تونم زحمات پدر و مادرم را جبران کنم». دنبال جمله میگشت. به شوخی گفتم:« حمید! یک دقیقه بیشتر وقت نداری. زود باش». ادامه داد:« پدر و مادر شما هم که خیلی به من لطف کردن. بزرگترین لطف شون هم اینکه دخترشون را در اختیار من گذاشتن. خود تو هم که عزیز دل مایی. فعلاً علی الحساب میذارمت امانت پیش پدر و مادرت، تا برم و برگردم انشاءالله».
بعد از ثبت لحظات حنابندان، روسری سر کردم و دو تایی کلی با هم عکس سلفی گرفتیم. به من گفت:« فرزانه! اگر برنگشتم خاطراتمون رو حتما یک جای ثبت کن»😭
#خاطرات همسر شهید♡ حمید سیاهکلی