حلقه نفوذ یهود در «ایران باستان» تنها نمونه ای از تلاش یهودیان بر روند تاثیرگذاری کلان بوده است؛ اکنون نیز جریان نفوذ یهود با حضور در تصمیم گیری های کلان سیاست خارجی در کشورهای مختلف، پیشبرد اهداف «شبکه جهانی صهیونیسم» را در دستور کار قرار داده است؛ لازم به ذکر است شمول واژه «صهیونیست» دایره ای گسترده تر از «رژیم اسرائیل در فلسطین اشغالی» را دربرمیگیرد.
رهبر معظم انقلاب نیز چندین نوبت به تبیین این مفهوم پرداختهاند و «شبکه جهانی صهیونیزم» را فراتر از «رژیم اشغالگر قدس» معرفی کردهاند از جمله ایشان در بیانات 28 بهمن سال 94 فرمودند:
«دشمنان ما دشمنان بیپروایی هستند؛ در رأس آنها شبکه خطرناک و دور از انسانیّت صهیونیستی است که بر دولتها و بر قدرتهای غربی تسلّط دارند؛ بخصوص بر آمریکاییها. شبکه صهیونیستی ــ نه رژیم صهیونیستی؛ خود رژیم صهیونیستی یک گوشهای از مجموعه استکبار است ــ که تجّارند، پولدارهای درجه یک دنیایند، تبلیغات دنیا دست اینهاست، بانکهای دنیا دست اینهاست، متأسّفانه بر بسیاری از کشورها مسلّطند، بر دولت آمریکا مسلّطند، بر سیاست آمریکا مسلّطند، بر سیاست بسیاری از کشورهای اروپایی مسلّطند و برطبقِ میل آنها عمل میکنند»[47]
نمونه بارز آن حضور داماد یهودی و دختر یهودی شده ترامپ در هیئت حاکمه کاخ سفید است که نقش منفی در سیاست خارجی دولت آمریکا در مواجهه با «ایران امروز» دارند. لازم به ذکر است بنابر گزارشاتی، جرد کوشنر یهودی، اولین بار ایده کاندیداتوری ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را با رابرت مرداک (روپرت مردوخ) -سرمایه دار صهیونیست و صاحب امپراتوری رسانه ای مرداک- مطرح کرده است.[48]
از سال ۲۰۱۷ که ترامپ، داماد خویش «جرد کوشنر» را به عنوان مسوول پرونده موسوم به «صلح خاورمیانه و معامله قرن» و سازش اعراب و اسراییل منصوب کرد، بسیاری از کارشناسان به این نتیجه رسیدند که کلید سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه، در دستان این یهودی صهیونیست قرار گرفته است.
اسنادی نیز وجود دارد که اساس پایبندی شدید جرد کوشنر به تعلیمات صهیونیستی را نشان میدهد و تصاویری از حضور وی در جلسات هفتگی کنیسه فرقه حسیدی کابالیستی خاباد در واشنگتن منتشر شده است.[49]
جرد کوشنر و همسر نویهودیش ایوانکا ترامپ، عضو کنیسه مشهوری در واشینگتن هستند که متعلق به نحله یهودیان ارتدوکس حسیدی است و به کنیسه «SHUL» شهرت دارد. حسیدی ها فرقه ای از یهودیان صهیونیست هستند که اساس اعتقادات آن تصوف «کابالایی» است. بسیاری از سیاستمداران صهیونیست آمریکایی و وزرای اسراییلی که به آمریکا رفت و آمد دارند، در آن حاضر می شوند.
نکته مهم دیگر درباره فرقه های کابالیستی که «جرد کوشنر» داماد ترامپ به آن تعلق دارد، این است که به شدت «موعودگرا» و «آخرالزمانی» هستند و به مفاهیمی چون «دجال»، «آرماگدون»، «بازسازی معبد سوم سلیمان»، حکومت هزاره در آخرالزمان باورمند هستند.
اما باید به این نکته توجه داشت که تفسیر کابالیست های یهودی از بازگشت مسیح و دجال و آخرالزمان، باوری کاملا متفاوت از مسیحیت است، چرا که یهودیان هیچ گاه حضرت مسیح را نپذیرفتند. در واقع، در آیین کابالا یهود، حضرت عیسی هیچ تقدسی ندارد و آن ها به دنبال پروژه اصلی خود، یعنی حاکمیت هزاره یهودی و تحقق آرمان های صهیونیزم در «ارض موعود» به مرکزیت سرزمین فلسطین هستند.
البته، همین حلقه ها همچون حلقه یهودی اطراف ترامپ با نفوذ توانستند القائات منحرف و شیطانی خود را در زمینه برگزیده بودن یهود و ماموریت تاریخی یهود وارد دین مسیحیت کنند و نحله ای به نام «مسیحیت صهیونیست» را شکل دهند که به مدد ابزارهای تبلیغاتی و مالی یهودیان، روز به روز اقبال بیشتری در میان مسیحیان پیدا می کند. این درحالی است که مسیحیان واقعی بویژه کاتولیک ها، یهودیان را قاتلین حضرت عیسی (ع) می دانند.[50]
اخیرا نیز «دیوان دادگستری اروپا» که بخش اعظم دنیای مسیحیت (بویژه حضور کاتولیک های متعصب به آئین حضرت مسیح) در این قاره زندگی میکنند، در حکمی شجاعانه، عبارت "ساخت سرزمین های اشغالی" را جایگزین عبارت "ساخت اسرائیل" نمود.
لازم به ذکر است از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸، بخش غربی بیت المقدس در اختیار این رژیم قرار گرفت در حالی که بخش شرقی بیت المقدس که شامل اکثر اماکن مذهبی مقدس برای یهودیان، مسیحیان و مسسلمانان است، تحت مدیریت اردن قرار گرفت و همچنان تولیت این اماکن تحت نظر عبدالله دوم پادشاه اردن است. اما در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ توسط صهیونیست ها، بخش شرقی بیت المقدس همراه با اراضی کرانه باختری رود اردن غصب شد. اما جامعه جهانی، سازمان ملل متحد و دیوان داگستری اروپا این بخش را همچنان مصداق تعریف اراضی اشغالی میدانند و دخل و تصرف اسرائیل از جمله ایجاد شهرک های یهودی نشین در این بخش از شهر از لحاظ حقوق بین الملل غیرقانونی اعلام شده است.
و البته ناگفته نماند انتقال سفارت آمریکا از تل آویو و اعلام به رسمیت شناختن بیت المقدس (اورشلیم) به عنوان پایتخت اسراییل از سوی ترامپ، نقض قطعنامه ۲۳۳۴ سازمان ملل و دفاع از اشغالگری نامشروع و حمایت از شهرک سازی اسراییلی ها و در واقع تایید «اسراییل بزرگ تر و رویای ارض موعود یهود» است[51] اما متاسفانه این طرح جزء لاینفک سیاست خارجی آمریکا برای «بالکانیزه» کردن و تجزیه خاورمیانه است.[52]
و در این میان، عراق کانون بالکانیزاسیون خاورمیانه محسوب میشود[53] که دومینوی تجزیه دیگر کشورها در مثلث «مکه، کوفه و قدس» را به دنبال خواهد داشت[54] و بدین سان راه برای تحقق اندیشه های «صهیونیست مسیحی» هموارتر خواهد شد.[55]
جمع بندی
بنابراین طبیعی است که این اتحاد «یهودی-اوانجلیست» با نفوذ در هیئت حاکمه آمریکا، برای تجزیه خاورمیانه و اجرای نقشه بالکانیزه کردن کشورهای اطراف رژیم اسرائیل و سرانجام برپایی حکومت هزارساله «ماشیح» (مسیح بن داوود) در جهان، دشمن اصلی را ایران شیعی و محور مقاومت شیعی می داند. از این رو، ضدیت و نفرت آنان از ایران، علاوه بر دلیل سیاسی، ریشه اعتقادی و ایدئولوژیک نیز دارد و همانطور که بیان گردید مبانی این دشمنی به دوران قبل از اسلام و داستان ملکه استر و مردخای و قتل هامان وزیر دربار و کشتار ایرانیان باستان در عید پوریم برمیگردد.
در هر صورت، آن چه که بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان سیاسی در خود ایالات متحده بر آن تاکید دارند، این است که ترامپ عملا تحت سلطه یهودیان صهیونیست و مسیحیت انجیلی است. وی خود را بدهکار حمایت های مالی، سیاسی و تبلیغاتی صهیونیست های افراطی در آمریکا میداند و نمی تواند مسیر دیگری را در سیاست خارجی خود انتخاب کند و ترامپ برای ابقای در قدرت، راه دیگری جز تن دادن به خواسته های محافل ایدئولوژیک صهیونیست در ایالات متحده ندارد.
حال در فضای دستگاه دیپلماسی کشور و در راس آن وزیر محترم خارجه محمد جواد ظریف، مفهومی به نام «تیم بی» تعریف شده است که از نظر آن ها مثلث اصلی دشمنی با ایران است. این مثلث «بولتون، بن سلمان و بنیامین نتانیاهو» را شامل می شود که اول نام یا نام خانوادگی آنان با حرف «بی» شروع می شود. جدای از اینکه جان بولتون از گردونه خارج شده و دیگر مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیست، در این ارزیابی از «مثلث واقعی» دشمنی با ایران «پنس، پمپو، کوشنر» که ماهیت به شدت ایدئولوژیک دارد، کمتر صحبت میشود. و اینگونه تحلیل در دستگاه دیپلماسی، واقعا جای تامل دارد و ارزیابی های ناقص، احتمال خروجی های گمراه کننده را نیز در پی دارد.[56]
بنابراین تیم بی B مورد ادعای آقای ظریف[57] هرچند بی ارتباط نیست اما در رتبه دوم قرار دارد و در واقع تیم اصلی: مثلث پمپئو (وزیر خارجه آمریکا)، مایک پنس (معاون ترامپ) و کوشنر (داماد یهودی ترامپ) است که اولین قدم در راستای معامله قرن و انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس (اورشلیم) توسط این مثلث انجام شد و در ادامه در صدد ایجاد جنگ آرماگدون، تخریب مسجد الاقصی و رونمایی از معبد سوم سلیمان و بالکانیسم خاورمیانه هستند.[58]
نقش کشورهای غربی در فتنه شام قبل از ظهور
در بخش «تحلیل سیاسی» نقش باورهای مذهبی و آخرالزمانی مسئولین کاخ سفید در تصمیم گیری کلان سیاست خارجی آمریکا بیان گردید بویژه به نگاه ایدئولوژیک دولتمردان آمریکایی و تاثیر نفوذ لابی صهیونیست مسیحی در استراتژی ها و سیاست های خارجی ایالات متحده در غرب آسیا اشاره گردید.
حال از نگاه «تحلیل حدیثی» به این پرسش مهم، پاسخ داده خواهد شد:سرانجام حمایت بی چون و چرا آمریکا و برخی کشورهای غربی تحت سلطه و نفوذ «شبکه جهانی صهیونیسم» از رژیم اسرائیل به کدامین مسیر، منتهی خواهد شد؟ و در صورت وقوع جنگ محور مقاومت شیعی با اسرائیل، واکنش آمریکا چگونه خواهد بود؟ آیا شواهدی از حضور نظامی غربی ها در دفاع از یهود صهیونیست ساکن فلسطین اشغالی در احادیث، گزارش شده است؟
آیا قبل از ظهور، نظامیان غربی با حمله گسترده نظامی و جنگ وسیع با حکومت دمشق در تحولات فتنه شام، حضور خواهند داشت؟ پاسخ به این پرسش مهم، اذهان عمومی و بسیاری از تحلیگران سیاسی را سالها به خود مشغول ساخته و در صدد جواب به آن برآمدند: آیا غربی ها وارد جنگ مستقیم و گسترده با حکومت سوریه به هدف سقوط حاکمیت دمشق قبل از ظهور خواهند شد یا خیر؟
از نگاه تحلیل حدیثی، پاسخ به این سوال منفی است کما اینکه در مقاله ای در سال 95 و در بحبوبه هیاهوی رسانه ای مبنی بر حمله قریب الوقوع کشورهای غربی به منظور سقوط حکومت سوریه، به این موضوع اشاره شد[59] لکن شواهدی وجود دارد که غربی ها در ماه های پایانی فتنه شام به منظور دفاع از رژیم اسرائیل که وارد جنگ با محور مقاومت شیعی شده و در نهایت ضعف و فروپاشی قرار گرفته است- وارد تحولات خاورمیانه خواهند شد.
تحلیل حدیثی زمان جنگ شیعه با اسرائیل قبل از ظهور؟
1. در شطرنج پیچیده فتنه «طولانی» شام[60] که قدرت های منطقه ای و بین المللی اعم از عرب و عجم[61]، ترک ها[62]، یهود[63] و رومیها[64] نیز در آن دخیل هستند که حاکی از تضاد منافع و تنازع بلوک شرق و غرب در حوادث فتنه طولانی شام دارد.
2. در اشاراتی پایان «فتنه شام»، طبق آیات ابتدایی سوره روم در «بضع سنین» بعد از 10 سال خواهد بود و سپس حدود 2 سال نیز «فتنه سفیانی» در سوریه به طول خواهد انجامید[65] و تحولات میدانی فتنه شام به گونه ای رقم خواهد خورد که نظامیان غربی فقط در ماه های پایانی و منتهی به خروج سفیانی، وارد فلسطین -در دفاع از یهودیان اسرائیل- خواهند شد: سَیُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّی یَنْزِلُوا الرَّمْلَة (نعمانی، الغیبۀ، ص 280)
3. بنابراین «مارقۀ الروم»، آخرین نشانه فتنه شام قبل از ظهور[66] و آخرین علامت قبل از خروج سفیانی به منزله ورود بخشی از غربی ها (آمریکا) برای اثرگذاری در صحنه تحولات فتنه شام با حضور نظامی در منطقه رمله (نزدیک بیت المقدس) در فلسطین است. لازم به ذکر است، «منطقه رمله» از اسامی قدیمی برای مناطقی در نزدیکی بیت المقدس است (الرملۀ: هی کورة من فلسطین بینها و بین البیت المقدس ثمانیة عشر یوما[67]؛ الرَّملة: مدینة تقع وسط فلسطین إلی الجنوب الشرقی من تل أبیب).[68]
4. و حضور نظامیان غربی در منطقه شام، بیانگر این است که موجودیت اسرائیل به خطر افتاده و یهودیان صهیونیست در جنگ با محور مقاومت شیعی آنچنان تضعیف شده اند که دست به دامان همپیمانان نظامی خویش (آمریکا و ...) خواهند شد.
5. البته غربی ها قبل از آن، دچار «هرج الروم» نیز شده اند و گرفتار هرج و مرج. اما با این توصیف، بخشی از غربی ها (مارقۀ الروم، آمریکا) در دفاع از اسرائیل وارد تحولات میدانی جنگ در ماه های پایانی فتنه شام خواهد شد و با حضور نظامی در فلسطین، سعی در توازن قوا خواهند داشت.
6. طبق احادیث ذیل آیات ابتدایی سوره اسراء، جنگ شیعه با یهود اسرائیل قبل از ظهور خواهد بود[69] و در روایات، هویت مجازات کنندگان یهود، با سه مرتبه قسم جلاله امام معصوم، «ایرانیان شیعی» معرفی شده اند.[70]
7. از طرفی در توصیف «انقلاب قوم مشرق» در الغیبه نعمانی، بعد از دو مرحله تلاش برای مطالبه حق توسط ایرانیان در مصاف با دشمن، که راه به جایی نخواهد برد (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ)[71] آنگاه ایرانیان بعد از مایوس شدن از اخذ حق خویش، وارد فاز نظامی شده (وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ)[72] و هرچند تقابل و درگیری با دشمن و حمله به منافع یکدیگر وجود خ
واهد داشت.[73]
8. لکن زمان جنگ اصلی و گسترده شیعه با اسرائیل، بعد «هرج الروم» و قبل «مارقۀ الروم» خواهد بود[74] و البته پیروز این جنگ طبق «تاویل» آیات ابتدایی سوره روم، محور مقاومت شیعی (ایران، حزب الله لبنان و ...) خواهد بود[75] و این پیروزی بر دشمن در هنگامه ظهور، موجب فرح و شادی مومنین خواهد شد: یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ (سوره روم، آیه 5) عِنْدَ قِیَامِ الْقَائِم.[76]
به عنوان مثال، اگر فتنه شام قبل از ظهور حدود 10 سال به طول بیانجامد، فقط در ماه های پایانی سال دهم از فتنه شام، شاهد حضور گسترده نظامیان غربی (مارقۀ الروم) در فلسطین برای دفاع از یهود صهیونیست خواهیم بود که رژیم اسرائیل دچار ضعف، انحطاط و فروپاشی ناشی از جنگ با محور مقاومت شیعی شده اند.
بشارت آیت الله خامنه ای به نقل از سید حسن نصرالله بر نابودی اسرائیل
نابودی اسرائیل و مجازات یهودیان فاسد در فلسطین، محل گفتگوی صاحبنظران علم آینده پژوهی قرار گرفته است. جناب آقای سید عبدالله حسینی از فعالین مرکز اسلامی ژوهانسبورگ، کتابی با عنوان «سقوط اسرائیل در سال 2022» را را مطابق قواعد و اعجاز عددی قرآن منتشر کردند[77] که با موافقت ها و مخالفت هایی روبرو گردید.[78]
وی به تشریح خاطره ای از دیدار سید حسن نصرالله با رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره وعده نابودی اسرائیل میپردازد و بیان میکند: مدت ها پیش سفری به لبنان داشتم و در این سفر، فرصت ملاقات با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان برایم فراهم شد. در آن دیدار یکی از مباحثی که مورد بحث قرار گرفت، موضوع زوال اسرائیل بود. و در طول مدتی که در مورد پیش بینی زوال اسرائیل بر اساس محاسبات ریاضی قرآن از جنبه های مختلف به سال 1444 هجری قمری اشاره می کردم ... بعد از اتمام عرایض ام، ایشان فرمود "پیش بینی رهبر معظم انقلاب اسلامی زودتر از اینهاست".