eitaa logo
جــــــملات فوق العاده زیبـــــــــا🏵️
23.3هزار دنبال‌کننده
77.8هزار عکس
62.7هزار ویدیو
182 فایل
❤کانال جملات فوق العاده زیبا 🌼شامل متن های زیبا 🌸عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌷استوری ویدئو کلیپ 😄طنزهای شادومعماها ✍متن عاشقانه عارفانه ❤️شما بهترین هستید که بهترین کانال درایتارا انتخاب کردهگیرنده تبلیغات مالک @Manavio69 لینک @jomlatziba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سگ... مظهر وفاداریست اما همیشه می گویند مثل سگ پشیمان میشوی آری... همیشه آخر وفاداری ✾࿐༅🍃@jomlatzibaa🍃༅࿐✾ 🧿💓 💓🧿 ‌‌
به راحتی می‌شود در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد، ولی به سختی می‌شود اشتباهات خود را پیدا کرد. به راحتی می‌شود بدون فکر کردن حرف زد، ولی به سختی می‌شود زبان را کنترل کرد. به راحتی می‌شود کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم، ولی به سختی می‌شود این رنجش را جبران کنیم. به راحتی می‌شود کسی را بخشید، ولی به سختی می‌شود از کسی تقاضای بخشش کرد. به راحتی می‌شود قانون را تصویب کرد ولی به سختی می‌شود به آن‌ها عمل کرد. گبه راحتی می‌شود به رویاها فکر کرد، ولی به سختی می‌شود برای به دست آوردن یک رویا جنگید. به راحتی می‌شود هر روز از زندگی لذت برد، ولی به سختی می‌شود به زندگی ارزش واقعی داد. به راحتی می‌شود به کسی قول داد،ولی به سختی می‌شود به آن قول عمل کرد. به راحتی می‌شود اشتباه کرد، ولی به سختی می‌شود از آن اشتباه درس گرفت به راحتی می‌شود گرفت، ولی به سختی می‌شود بخشش کرد. مواظب این به راحتی ها باشیم تا زندگی را به راحتی هدر ندهیم🙏 ✾࿐༅🍃@jomlatzibaa🍃༅࿐✾ 🧿💓 💓🧿 ‌‌
آسمان یک نقاشی ست🎨 رنگ احساس من و حس ترنمت یک راز ست🌈 رازی ست درآتش که مرا می کشد سمت تو🔥 حال دست بگذار براین گیسوان پریشان سرد💕 دست بگذار که با لالایی تو باز شوند آسمان یک نقاشی یست🎨 نقاشی چشمان غزل خوان چو آهو مستت 🥀 حال باید با پرستوی مهاجر تادم صبح پروازکنم.🌺 روبه دروازه ی نور 💫 رو به چشمان تو که حس پنجه در پنجه ی مهتاب کشیده به رخ زیبایی ات 🌜 و تو چه زیبایی آخرین نسل اقاقی🌹 با من بگو از روشنی اطلسی برتن خود💫 مثل پیراهن یوسف که به کنعان می رفت💕 ✾࿐༅🍃@jomlatzibaa🍃༅࿐✾ 🧿💓 💓🧿 ‌‌
به پاهاتون دور شدن رو یاد بدید... بهش یاد بدید که مهم نیست چقدر چیزی رو دوست دارید یا براتون مهمه ... اما هر وقت که داشت باعث آزارتون میشد باید شمارو دور کنه ازش ، اگه به‌پاهاتون دور شدن رو یاد بدید باور کنید نصف مشکلاتتون حل میشه... فاطمه_فرهادیان ✾࿐༅🍃@jomlatzibaa🍃༅࿐✾ 🧿💓 💓🧿 ‌‌
لااااایک👏 دارید✨ لااااایک👏👏داارید✨ لااااایک👏👏👏دااارید✨ لااااایک👏👏👏👏داااارید✨ لااااایک👏👏👏👏👏داااارید✨ لااااایک👏👏👏👏👏👏داااارید✨ لااااایک👏👏👏👏👏👏👏داااارید✨ لاااایڪــــــ👏👏👏👏👏👏 همگــــــــــــــــــے عزیـــــــــــــزان 💖💖💖💖💖💖💖مرسسسسیی از شماااا وانتخااااب های زیباااا وسلیقه عالیتون 💜 لایــــــــــــک به حضـــــــــورتون 🌹 گلهـــــــــــای گروه ممنون که هستیـــــن 🌹 جــاتـــون ایــنــجــاســتـــــ👈❤️👉 @jomlatzibaa
از‌‌ عزراییل پرسیدند تا بحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی!؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بارگریه کردم و‌ یک بار‌‌ ترسیدم. خنده ام زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم.. گریه ام زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی رابگیرم او را در بیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که در حال زایمان بود.. منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت و گریه کردم. ترسم زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیکتر میشدم نور بیشتر می شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم. در این هنگام خداوند فرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟ او همان نوزادی ست که جان مادرش را گرفتی من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود... ✾࿐༅🍃@jomlatzibaa🍃༅࿐✾ 🧿💓 💓🧿 ‌‌
قرار بود با سواد شویم، یک عمر صبح زود بیدار شدیم ...لباس فرم پوشیدیم ...صبحانه خورده و نخورده ... خواب و بیدار.. خوشحال یا ناراحت ... با ذوق یا به زور راه افتادیم به سمت مدرسه ... قرار بود با سواد شویم روی نیمکت های چوبی نشستیم صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل یک پرنده که در قفسش باز می شود از خوشحالی پرواز کردیم قرار بود با سواد شویم بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم گفتند از روی غلط هایت بنویس تا یاد بگیری ما نوشتیم و یاد گرفتیم قرار بود با سواد شویم از شعر گفتند ... از گذشته های دور گفتند ... از مناطق حاصل خیز گفتند ... از جامعه گفتند ... از فیثاغورث گفتند ... از قانون جاذبه گفتند ... از جدول مندلیف گفتند ... استرس ... ترس ... نگرانی ... دلهره ... حرف مردم ... شب بیداری و تارک دنیا شدن کنکور شوخی نداشت ... باید دانشجو می شدیم ... قرار بود با سواد شویم دانشگاه و جزوه و کتاب و امتحان و نمره و معدل ... تمام شد تبریک ... حالا ما دیگر با سواد شدیم فقط می خواهم چند سوال بپرسم ... ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم ؟ ما چقدر سواد فرهنگی داریم ؟ ما چقدر سواد رابطه داریم ؟ ماچقدر سواد دوست داشتن داریم ؟ ماچقدر سواد انسانیت داریم ؟ و ما چقدر سواد زندگی داریم ؟ قرار بود با سواد شویم ... ✾࿐༅🍃@jomlatzibaa🍃༅࿐✾ 🧿💓 💓🧿 ‌‌