eitaa logo
جــــــملات فوق العاده زیبـــــــــا🏵️
22.8هزار دنبال‌کننده
76.8هزار عکس
61.4هزار ویدیو
182 فایل
❤کانال جملات فوق العاده زیبا 🌼شامل متن های زیبا 🌸عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌷استوری ویدئو کلیپ 😄طنزهای شادومعماها ✍متن عاشقانه عارفانه ❤️شما بهترین هستید که بهترین کانال درایتارا انتخاب کردهگیرنده تبلیغات مالک @Manavio69 لینک @jomlatziba
مشاهده در ایتا
دانلود
نبخشید؛ اتفاقا بذارید تاوان پس بدن تا بفهمن هر اشتباهی یه تاوان داره، شما خودتونید که تعیین میکنین آدما چندبار دلتونو بشکنن. @jomlatzibaa
آدمیزاد هرچی بیشتر گره می‌خوره با این روزگار، بیشتر میفهمه که داشتن یه آدم امن مثل آب و غذا مهمه. تو این وانفسا، بالاخره باید به یه جا تکیه کرد. که بشنوه و همدل و رازدار باشه و قضاوتت نکنه. که چال کنه حرفات رو همونجا که شنیده و حتی با خودشم تکرارش نکنه. اگه داری که سفت بچسب! @jomlatzibaa
تو یه رمانی یه جمله ای خوندم که عمیقا بهش معتقدم،میگفت: هر سری که تو می بخشیش اون یه ذره بیشتر عاشقت میشه، ولی تو دست از دوست داشتنش برمیداری! میرسه تا روزی که اون عاشق ترینه و تو هیچ حسی نسبت بهش نداری! اینو فقط اونایی میفهمنن که همه جوره پای دوست داشتنشون موندن.. @jomlatzibaa
برای همه دردایی که کشیدی! و اشکایی ک ریختی ارزش قائل باش وبه آدمایی که دلیل حال بدت بودن .. .. برنگرد...!! @jomlatzibaa
₍  عنوان سوگند عشق ₎ بر عشق تو سوگند که ویران تو هستم، از خود شده‌ام جدا پریشان تو هستم، من پیش که گویم که این قصه هجران.. چون ابر بهاران همه باران تو هستم، ای یار سفر کرده من کی تو بیایی؟ بازای که درمانده درمان تو هستم، وان خانه دل سوخت از این وادی هجران، در کنج ز این خانه غزل خوان تو هستم، با دست خودم بر دل خود صد بار نوشتم... بر عشق تو سوگند که ویران تو هستم!) @jomlatzibaa
21.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونی که برای محبت حدود قائل میشود اصلا معناش رو نفهمیده... 🎙️ دیالوگ @jomlatzibaa
‏از آدمها بُت نسازید این خیانت است خدایی می‌شوند ڪه خدایی ڪردن نمی‌دانند و شما در آخر می‌شوید سر تا پا ڪافرِ خدایِ خود ساخته... ‌ @jomlatzibaa
اسماعیل دقایقی، فرمانده دلاور لشکر بدر، شب‌ها با استفاده از تاریکی به چادرهای بچه‌های بسیجی سر می‌زد و آن‌جا را نظافت می‌کرد. از بس خاکی می‌گشت، اگر کسی به لشکر بدر می‌آمد، نمی‌توانست تشخیص بدهد فرمانده لشکر کیست. یک بار یکی از بچه‌ها که اسماعیل را نمی‌‌شناخت و فکر می‌کرد نیروی خدماتی‌ست، به او گفته بود چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟، و او جواب داده بود: به روی چشم؛ امشب می‌آیم. شهید_اسماعیل_دقایقی @jomlatzibaa