eitaa logo
جــــــملات فوق العاده زیبـــــــــا🏵️
23.5هزار دنبال‌کننده
78.5هزار عکس
63.5هزار ویدیو
182 فایل
❤کانال جملات فوق العاده زیبا 🌼شامل متن های زیبا 🌸عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌷استوری ویدئو کلیپ 😄طنزهای شادومعماها ✍متن عاشقانه عارفانه ❤️شما بهترین هستید که بهترین کانال درایتارا انتخاب کردهگیرنده تبلیغات مالک @Manavio69 لینک @jomlatziba
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
۲۰ آبان ۱۴۰۱
🌸پانزده نوع ثروت واقعی 🍃که داشتن آنها ما را ثروتمند ميکند: 🌸1-ادب 🍃2-یادگیری مادام العمر 🌸3-نگرش مثبت 🍃4-ارتباط موثر 🌸5-انضباط شخصي 🍃6-تندرستي واقعي 🌸7-آرامش خاطر 🍃8-خلاقيت 🌸9-عشق ورزيدن به کار 🍃10-داشتن برنامه و هدف 🌸11-داشتن قلب و زبان شاکر 🍃12-درک ديگران 🌸13-استفاده موثر از زمان 🍃14-بخشندگي 🌸15-اعتماد به نفس 🍃🌸ثروتمند شدن سخت نیست
۲۰ آبان ۱۴۰۱
🌹پندانـــــــهـــ به افکار خوب بیندیش چیزهای خوب بگو کارهای خوب در قبال دیگران انجام بده همه چیز به سوی تو باز می گردد....
۲۰ آبان ۱۴۰۱
گران باش بگذار بهایت را پرداخت کنند... آدم ها چیزهای مفت را مفت از دست میدهند...
۲۰ آبان ۱۴۰۱
زندگی رسم خوشاينديست🕊 زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ زندگی پرشی دارد اندازه عشق زندگی چيزی نيست كه 🕊 لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود زندگي حس غريبيست كه يك مرغ مهاجر دارد 🕊 زندگی زيباست🕊
۲۰ آبان ۱۴۰۱
چه دوستی پاکی دارند کفش ها ؛ یکی گم شود ، دیگری محکوم به آوارگیست ..
۲۰ آبان ۱۴۰۱
بخاطر میخی ، نعلی افتاد بخاطر نعلی ، اسبی افتاد بخاطر اسبی ، سواری افتاد بخاطر سواری ، جنگی شكست خورد بخاطر شكستی ، همه چیز نابود شد و همه اینها بخاطر كسی بود كه میخ را خوب نكوبیده بود یادمان باشد که، هر كاربد ما حتی كوچك ، اثری بزرگ دارد كه شاید در همان لحظه ما نبینیم🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۱
زندگی هرگز به" اگر "و " اما " های تو پاسخ نمی دهد.. زندگی هیچ نمیگوید؛ نشانت میدهد.. پس ؛ "سلطان" باید ها باش نه "بنده" شاید ها.. 👤الهی قمشه ای
۲۰ آبان ۱۴۰۱
❤️ داستان زیبا پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزیدوچشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی رابرزمین انداخت وشکست. پسروعروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند:باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قراردادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد . بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت. یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت:پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت:دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید! یادمان بماند که : زمین گرد است..."
۲۰ آبان ۱۴۰۱
🚲دوچرخه مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او می گوید: "شن." مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید: دوچرخه!
۲۰ آبان ۱۴۰۱
🍃🌸صبحتـون بـه بلنـدای ♡ 🍃🌸حس ناب مهر پرور عشق 🍃🌸روزتون مملواز آرامـش 🍃🌸موفقیت ،عاقبت بخیری 🍃🌸و لطـف خــدای بـزرگ ♡
۲۰ آبان ۱۴۰۱