eitaa logo
صدای جندابه
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
78 فایل
هزینه درج اگهی و.... #مبلغ۲۰۰هزارتومان 5892101016153005 لطفا پس از واریز عکس فیش به همراه پوستر و عکس به ایدی @jondabh_admin ارسال گردد. تمامی مبالغ اهدایی صرف امور فرهنگی و مذهبی #موکب‌حضرت‌علی‌اکبر‌روستای‌جندابه میگردد. ☎مدیریت کانال 09135357587
مشاهده در ایتا
دانلود
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ تشکیل پرونده قضایی برای مقصران سیل در نهوج اردستان :پس از وقوع حادثه سیل در نهوج و دریافت گزارش اولیه از دستگاه‌های مربوطه و با پیگیری‌های انجام شده برای مشخص کردن مقصر و مقصران، سه اداره دولتی مقصر شناخته و با توجه به ابلاغ نظریه کارشناسی، این ادارات به قرار کارشناسی اعتراض کردند. در حال حاضر قرار کارشناس سه نفر صادر و پرونده در اختیار کارشناسان قرار گرفته که به محض وصول نتیجه و صدور حکم محکومیت قطعی نتیجه اطلاع‌رسانی خواهد شد. ❌تصاویر از سیل روستای جندابه میباشد❌ 🌺https://eitaa.com/jondabh
🔻 «وَلَمّا سَكَتَ عَن موسَى الغَضَبُ أَخَذَ الأَلواحَ وَفي نُسخَتِها هُدًى وَرَحمَةٌ لِلَّذينَ هُم لِرَبِّهِم يَرهَبونَ» و چون خشم موسى فرو نشست، الواح را برگرفت، و در رونويس آن، براى كسانى كه از پروردگارشان بيمناك بودند، هدايت و رحمتى بود.   🌺https://eitaa.com/jondabh
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 مراقب آگهی‌های جعلی و اغوا کننده باشید مجرمان با ثبت آگهی‌های سوری با قیمت بسیار پایین و وسوسه‌انگیز در سایت‌های خرید و فروش یا کانال‌ها و گروه‌های شبکه‌های اجتماعی با جلب اعتماد قربانیان خود آنان را فریب داده و درخواست واریز وجه به عنوان بیعانه برای رزرو اجناس را می‌کنند. بعد از واریز وجه از سوی شهروندان ضمن اینکه هیچ کالایی برای آن‌ها ارسال نمی‌شود، دیگر شما تبلیغات آن کالا را نمی‌بینید و فروشنده دیگر پاسخگوی تماس‌های فرد نیست و یا کالای بی‌کیفیت را برای خریداران ارسال می‌کند. 🌺https://eitaa.com/jondabh
🇮🇷 | همایش دوچرخه سواری گرامیداشت هفته دفاع مقدس رده‌ی سنی اقایان۳ الی ۴۰سال رده‌ی سنی خواهران۳ الی ۹سال ❌ثبت‌نام‌فقط‌بصورت‌پیامک (sms) 🌺https://eitaa.com/jondabh
⚽️ برگزاری دوره داوری درجه۳فوتبال در ویژه آقایان و بانوان :۱۶ الی ۲۷سال :ارسال نام و نام خانوادگی و شماره ملی به آیدی @jondabh_admin :سه‌شنبه۴مهرماه ساعت ۲۴:۰۰ 🌺https://eitaa.com/jondabh
🔊 |به اطلاع میرساند بخشداری به قسمت اداری ساختمان شهر تودشک واقع در بلوار علیه السلام منتقل گردیده است و از روز دوشنبه سوم مهرماه پاسخگوی کلیه مراجعه کنندگان خواهد بود. ✍روابط عمومی بخشداری تودشک 🌺https://eitaa.com/jondabh
37.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 /بمناسبت هفته‌ی دفاع مقدس مراسم غبارروبی وعطرافشانی قبور مطهر شهدای‌ روستای جندابه 🔻زمان‌ومکان: ▫️پنجشنبه۱۴۰۲٫۰۷٫۰۶ساعت۱۶:۳۰ ▫️گلزارشهدای روستای جندابه و توابع 🌺https://eitaa.com/jondabh
🔻 «وَاختارَ موسى قَومَهُ سَبعينَ رَجُلًا لِميقاتِنا فَلَمّا أَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ قالَ رَبِّ لَو شِئتَ أَهلَكتَهُم مِن قَبلُ وَإِيّايَ أَتُهلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنّا إِن هِيَ إِلّا فِتنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَن تَشاءُ وَتَهدي مَن تَشاءُ أَنتَ وَلِيُّنا فَاغفِر لَنا وَارحَمنا وَأَنتَ خَيرُ الغافِرينَ» و موسى از ميان قوم خود هفتاد مرد براى ميعاد ما برگزيد، و چون زلزله، آنان را فرو گرفت، گفت: «پروردگارا، اگر مى‌خواستى، آنان را و مرا پيش از اين هلاك مى‌ساختى. آيا ما را به [سزاى‌] آنچه كم‌خردان ما كرده‌اند هلاك مى‌كنى؟ اين جز آزمايش تو نيست؛ هر كه را بخواهى به وسيله آن گمراه و هر كه را بخواهى هدايت مى‌كنى؛ تو سرور مايى؛ پس ما را بيامرز و به ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى.»   🌺https://eitaa.com/jondabh
🔻 |این دسته کلید در مسجد جامع جندابه پیدا شده جهت تحویل، صاحب آن با دادن نشانی سرکلیدی به جناب آقای حاج حسین شجاعی مراجعه و تحویل بگیرد. 🌺https://eitaa.com/jondabh
🔻 |نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود ؛ تا حالا ، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست ؛بنا بر شمّ پليسيم ، رفتم تو نخش ؛كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم ، در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز ، خوبى ؟ يه لحظه تشريف بيار» ... خيلى شق و رق ، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش ، خيلى شسته رفته جواب داد : «سلام ، در خدمتم سركار ، مشكلى پيش اومده ؟»از لحن و نوع برخوردش جا خوردم ، نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد ؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل ...لحنمو كمى دوستانه تر كردم : «خسته نباشى ، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم »... بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف ، اومد داخل و نشست ، اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد . دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد . پرسيدم «چى گوش ميدى ؟» گفت : «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه» ... كنجكاوتر شدم : «انگليسى ؟! موضوعش چيه ؟» گردنشو كج كرد و گفت : «در زمينه اقتصادسنجى» ... شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد ! «فضولى نباشه ؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى ؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت : «چيه ؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه ؟ ... به خاطر شغلمه» ... استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم:«متوجه نميشم ، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره ؟». نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت : «من استاد هستم تو دانشگاه». قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد : «من پدرم پاكبان اين منطقه است . آقاى عزيزى ، در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور ... من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه ؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه ، هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند ». چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش ، بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد ، قدر باباتم بدون ، خيلى آدم درست و مهربونيه ... بر اساس داستانى واقعى به قلم على رضوى پور ، روانشناس و مربى زندگى 🌺https://eitaa.com/jondabh