جور وا جور
داستان هایی از اتفاقات عجیب در جام های جهانی: 3)آبروی یک کشور فدای سیاست جام جهانی 1978 سیاسی ترین
داستان هایی از اتفاقات عجیب در جام های جهانی
4) انهدام مافیای کامورا
همیشه این طور نبوده که فوتبال بازنده مقابل سیاست باشد. در دوره بعدی یعنی جام جهانی 1982 ایتالیا، اتفاق هیجان انگیزی رخ داد. وقتی ایتالیایی ها توانستند به عنوان میزبان، قهرمان شوند، مردم به خیابان ها ریخته و به رقص و پایکوبی مشغول شدند. شادی عمومی تمام کشور را در بر گرفت و هیچ کس نمی توانست نسبت به این قهرمانی بی تفاوت باشد. مردم هیجان زده، در حین جشن به سمت مقر شاخه خطرناکی از مافیای ایتالیا به نام کامورا حرکت کردند. اتحاد بی نظیر مردم سبب انهدام بزرگ ترین مافیای کشور ایتالیا شد و شهر ناپل دوباره به دست مردم عادی افتاد. این بار سیاست بود که بازی را به فوتبال و شادی های فوتبال باخت تا مافیا نابود شود.
@jor_va_jor
⁉️این دوتا خبر عجیب رو بخونید تا ببینید وضعیت اقتصادمون چجوریه!
🔻رئیس سازمان بازرسی کل کشور:
🔹۵۰ نفر مجموعاً ۳.۸ میلیون قطعه سکه خریدهاند!
🔸 ٧ میلیون و ٦٠٠ هزار ثبت نام سکه داشتیم که 50 نفر، 50 درصد این سکه ها را در اختیار دارند و هر سکه ای یکمیلیون سود دارد!
👈خودتون حساب کنید ببینید هرنفر از این ۵۰ نفر(که معلوم نیس چه کسانی هستن) فقط با خرید سکه چندین میلیارد تومن سود کردن؟!
🔻رئیس سازمان بازرسی کل کشور:
🔹متاسفانه سایت وزارت صنعت، معدن و تجارت هک شد و حدود ٥ هزار خودرو مدل بالا و گران قیمت وارد کشور شد که از این تعداد حدود ٤ هزار خودرو ترخیص و وارد بازار شده است و هزار خودرو همچنان در گمرک است که امیدواریم در این خصوص نیز تصمیمگیری شود!
به همین راحتی😐
@jor_va_jor
جور وا جور
داستان هایی از اتفاقات عجیب در جام های جهانی 4) انهدام مافیای کامورا همیشه این طور نبوده که فوتبا
داستان هایی از اتفاقات عجیب در جام های جهانی:
5) کلمبیا در ماتم
قرار بود جام جهانی 1986 در کشور کلمبیا برگزار شود. مسئولان فدراسیون فوتبال کلمبیا برای گرفتن میزبانی این دوره از بازی ها، تلاش زیادی کردند و همه چیز مهیا شده بود که ناگهان زلزله مهیبی، کلمبیا را لرزاند. شدت تخریب این زمین لرزه به حدی بود که به اماکن ورزشی نیز آسیب جدی وارد کرد. اولین اتفاق پس از زمین لرزه، انصراف کشورهای مختلف از سفر به کلمبیا بود. هیچ کس دلش راضی نمی شد به این کشور سفر کند زیرا کلمبیا حالا دیگر تحت تاثیر قهر طبیعت شده بود و امکان داشت در زمان برگزاری جام جهانی، اتفاقات تلخ دیگری نیز رخ دهد. به همین خاطر مکزیک میزبان این دوره شد.
@jor_va_jor
یک خاطره شگفت انگیز از استاد:کلاس اول یزد بودم سال1340، وسطای سال اومدیم تهران
یه مدرسه اسمم را نوشتند
شهرستانی بودم، لهجه غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب
ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا
معظلی بود برای من ، هیچی نمی فهمیدم
البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود ولی با سختی و
بدبختی درسکی می خواندم
تو تهران شدم شاگرد تنبل کلاس
معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده ی من
هر کس درس نمی خواند می گفت: می خوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم
@jor_va_jor
با هزار زحمت رفتم کلاس دوم
آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان
همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی می خوردم که یادم نرود کی هستم!!
دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد
کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان
لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود، او را برای کلاس ما گذاشتند
من خودم از اول رفتم ته کلاس نشستم
میدانستم جام اونجاست
درس داد، مشق گفت که برا فردا بیاریم
انقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم
ولی می دانستم نتیجه تنبل کلاس چیست
فرداش که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشق ها
همگی شاخ در آورده بودیم آخه مشقامون را یا خط میزدن یا پاره می کردن
وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم
دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد
زیر هر مشقی یه چیزی می نوشت
خدایا برا من چی می نویسه؟
با خطی زیبا نوشت : عالی
باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود
لبخندی زد و رد شد
سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم
به خودم گفتم هرگز نمی گذارم بفهمد من تنبل کلاسم
به خودم قول دادم بهترین باشم...
آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد
همیشه شاگرد اول بودم
وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم
یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد
چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم به ویژه ما پدران، مادران، معلمان، استادان، مربیان...
يك خاطره از
استاد محمد شاه محمدي
استاد مديريت و روانشناسى
@jor_va_jor