۱۵:۳۲/ اول شهریور ایران شهریور ماه را بازه زمانی با 'هشدار مستمر سطح بالا' در نظر گرفته است. @dolfiniran

۱۷:۳۲/ اول شهریور ارزیابی اطلاعاتی: انباشت بی سابقه هزاران تن مهمات انفجاری با قدرت بالا در جغرافیای کوچک‌ سرزمین های اشغالی پس از جنگ ۱۲ روزه، یک هدیه عملیاتی به ایران در هر نوع درگیری آینده محسوب می شود. @dolfiniran

انتشار برای نخستین بار 📹 ماجرای واقعی افسران شجاع پایگاه موشکی امام‌علی(ع) خرم‌آباد در جریان جنگ ۱۲ روزه؛ ۷۰ شلیک به بهای ۴۰ جان 🔺شادی روحشان صلوات هدیه کنید. @Kayhan_online

📹 لحظه اعلام نتایج المپیاد نجوم و قهرمانی تیم ملی ایران @Kayhan_online

#پرسه_در_فضای_مجازی 🔻درحالیکه ‎پروانه سلحشوری که در جنگ تحمیلی 12 روزه، همسو با اسرائیل و آمریکا به نظام سیاسی حمله می‌کرد و حالا هم از براندازی و تغییر نظام و قانون اساسی جدید می‌گوید همسرش «برات قبادیان» با حکم محسن پاک‌نژاد وزیر نفت به عضویت هیات‌مدیره شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت کشور منصوب شد! 🔻بچه‌های مظلوم مردم با حقوق های 10-15 و 20 میلیون تومانی وحتی کمتر در این سالها مشغول تأمین امنیت کشور هستند؛ پای لانچرهای موشک جان میدن؛ در کف خیابان پای امنیت مردم ایستادن با قاچاقچی و تروریست و سارق درگیرن. اونوقت این نانجیب ها هم قدرت سیاسی دارند هم از منابع میخورن و میچرند! 👤 داود مدرسی‌یان @Kayhan_online

🔻 ویدیوی منتشر شده توسط جواد قارایی: «دنیا بدون اسرائیل چه‌جوریه؟» 🌍✌️ ♻️مجمع همیاران مدیریت زنان کانال بله: https://ble.ir/majma_modiriyat_zanan کانال ایتا: https://eitaa.com/modiriate_zanan24bahman_z ┈••✾🍃🌹🍃✾••┈

▪️به مناسبت شهادت حضرت امام رضا (علیه‌السلام) ✅ چیزی که شب اول قبر به دردم خورد 💬 حضرت آیت‌الله مرعشی‌نجفی می‌فرمودند: 🔹 چند شب بعد از ارتحال آیت‌الله شیخ مرتضی حائری، او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! ⁉️ پرسیدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟ 🔹️ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن… همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند… بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. 🔹 ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور و وحشت افزا! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می‌کرد. 🔹 به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشییع و تدفین کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست، به من نزدیک می‌شدند. 🔹 تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم جیغ بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی کسی غربت کردم. در دل گفتم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم…. 🔹 همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش‌بخش و روح‌افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دوردست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. نوری چشم‌نواز آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: ❓آقای حائری! ترسیدی؟ 🔹️ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتما زهره ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم: راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید؟ ✨ و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدتان خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود؛ ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد… 📚 منبع: کرامات امام رضا (علیه‌السلام) از زبان بزرگان؛ صفحه ۹۲ ➖➖➖ ✅ کانال رسمی مصاف رضوی ✅ @Masaf_Razavi

💢 فرمانده کل سپاه: سپاه در آمادگی کامل به سر می‌برد @sabzsorkh

یک چیزی که گاهی در کارهای‌مان زیاد اتفاق می‌افتد و این اتفاق خیلی کارهای ما را به هم می‌پیچاند و به آن توجه نداریم، آزردن و دل‌شکستن است.... حجت‌الاسلام‌والمسلمین‌ ناصری @nafahat_14

برخی، سادیسم امر و نهی به فرزندان‌شان را دارند و دائما روی اعصاب بچه‌، راه می‌روند ولی در عمل،خودشان این‌طور نیستند. شما بگذارید فرزندتان، نمونه‌های صدق، خوبی، فضیلت و کمال را در شما ببیند، همین کافی است و او را می‌سازد. جمله‌ی جالبی است که فرزندان ما، چیزی می‌شوند که هستیم؛ نه چیزی که ما می‌گوییم... حجت‌الاسلام‌والمسلمین‌ ناصری @nafahat_14

🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸تعارف!🔸 گاهی بعضی‌ها به آدم حرفی می‌زنند که خدا آن را #حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکردم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می‌کردم. کار زراعت و اینها داشتم. خب آن هم کفاف نمی‌داد. یک شاگرد داشتم که پیش من درس می‌خواند. سنّش هم شاید از من کوچک‌تر بود اما او ازدواج کرده بود. یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده‌ام. گفت: «تو نشسته‌ای خدا غنی‌ات کند بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم». تو به او #تعارف می‌کنی و او هم به تو #تعارف می‌کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند). @haerishirazi