eitaa logo
جور دیگر ببینیم
249 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.2هزار ویدیو
143 فایل
هدف ؛ اطلاع رسانی ، روشنگری و تشخیص حق از باطل ممنون که همراهی میکنید🌹🙏 (اگه مطلب قابل استفاده دارین، برامون بفرستین) @Mahyarfaraji تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 امدادرسانی‌شان هم مثل آدم نیست! 🔹 این‌ها تصاویر تیم‌های مثلا امداد اسرائیلی است که رفتند ترکیه؛ تصاویر سر ده‌ها نفرشان محو شده. 🔸 این تیم امداد است یا جاسوسی؟ امدادرسانی صهیونیست‌ها هم مثل آدم نیست. 🌐 باماهمراه باشید 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @jore_digar_bebinim ╰┅────────┅╯
🔴 فتوایی که دنیا را تکان داد 🌐 باماهمراه باشید 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @jore_digar_bebinim ╰┅────────┅╯
🔴 وزیر ارتباطات: به‌زودی از طریق تلفن همراه بدون نصب نرم‌افزار فعال خواهد شد و هزینه زیادی نیز نخواهد داشت/فارس 🌐 باماهمراه باشید 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @jore_digar_bebinim ╰┅────────┅╯
هدایت شده از اشعار قاسم نعمتی
📆 تقویم شیعه 💢 بیست و چهارم رجب المرجب 🔻 به دست 🔹در این روز در سال ۷ هجری قمری در جنگ خیبر به دست امیرالمؤمنین سلام الله علیه کشته شد و به دست آن حضرت فتح گردید.(۱) و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خیبر ذکر شده است.(۲) 🔸چون پیامبر صلی الله علیه و آله به جنگ خیبریان رفت و را محاصره کرد، ابتدا پرچم را برای مبارزه با آنان به دادند. ابوبکر با لشکری رفت، ولی چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم در پی او باز گشتند. روز بعد پیامبر صلی الله علیه و آله پرچم را به داد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده باز گشت. 🔷 انتخاب علی سلام الله علیه برای فتح خیبر 🔹پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند، نه اینکه فرار کند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خیبر را به دست او فتح می کند». 🔸همه اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود. 🔹فردای آن روز، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی بن ابی طالب سلام الله علیه کجاست؟ گفتند: چشم‌دردی دارد که حرکت برای آن حضرت مشکل است. خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فرمود: او را حاضر کنید. سلمه بن اکوع رفت و آن حضرت را آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانی حضرت خاتم الاوصیاء علی مرتضی سلام الله علیه مالید و فرمود: «بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار». پس از آن روز بر امیرالمؤمنین سلام الله علیه درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. 🔸پیامبر صلی الله علیه و آله زره خود را بر او پوشانید و را بر کمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نموده فرمود: « از سمت راست، از سمت چپ، از پیش رو و از پشت سر، و نصرت خدا بالای سر، و دعای من از پشت سر تو است». فرمود: یا علی، مسلمانی را بر ایشان عرضه کن. 🔷 میدان 🔹آن حضرت رفت، و پس از موعظه و نصیحت عده ای برای جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. امیرالمؤمنین سلام الله علیه بر آنها تاخته و آنها را کشتند. آنگاه برادر مرحب با عده ای آمدند. حضرت آنها را هم به درک فرستاد. 🔸 که شجاع بود به خونخواهی آمد. امیرالمؤمنین سلام الله علیه چنان با بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت. صدای تکبیر مسلمانان بلند شد. عده ای از یهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امیرالمؤمنین سلام الله علیه به مبارزه ادامه داد تا عده ای کشته شدند و عده ای به قلعه گریختند. 🔹آن حضرت با دست قدرتمند حیدری در قلعه را کند و برای مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روی خندق به وسیله آن در عبور داد، با اینکه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود.(۳) 🔻 بازگشت جعفر طیّار از حبشه 🔹آمدن سلام الله علیه از حبشه در روز فتح خیبر اتفاق افتاده است.(۴) _________ (۱): زاد المعاد: ص ۳۵. فیض العلام: ص ۳۱۷. (۲): بحار الانوار: ج ۹۷، ص ۱۶۸-۳۸۴. (۳): المستدرک علی الصحیحین: ج ۳، ص ۳۷. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۱۲۴. کنز العمّال: ج ۵، ص ۲۸۳. فیض العلام: ص ۳۱۷-۳۲۱. (۴): منتخب التواریخ: ص ۵۶. وقایع الایام: ج رجب، ص ۲۵۵. 📚 کتاب تقویم شیعه، نوشته استاد عبدالحسین بندانی نیشابوری ┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈┈ 🔰 در نشر معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام سهیم باشیم. @ghasemnemati
هدایت شده از اشعار قاسم نعمتی
به مناسبت فتح خیبر تقدیم به امیرالمومنین علی علیه السلام اسدالله علی ، دست خداوند علی غضب الله علی ، گریه و لبخند علی فتح خیبر همه حیدر شدنش را دیدند با دو انگشت در ِ قلعه ز جا کند علی @ghasemnemati
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
مطرح شدن دوباره نام پرویز ثابتی فرصت خوبی است برای بازدید عمومی دانش آموزان، دانشجویان و سایر تشکلهای فرهنگی و مردمی از مکانی که بعد از 44 سال همچنان بهترین ویترین از جنایتهای بی سابقه ساواک در دوره پهلوی است. تاریخ را برای نسل جدید نباید فقط تعریف کرد، باید نشان داد. عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
+۱۸ آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخن‌های پایم از جا پریدند و افتادند و ناخن‌های دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جری‌تر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزه‌ام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزه‌ام باطل نمی‌شود، چون به زور است. ...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایه‌ای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویله‌ای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دست‌هایم تحمل می‌کرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو می‌رفت. خون به دستم نمی‌رسید. پنجه‌هایم بی‌حس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم... آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم می‌ریخت و می‌سوزاند و پوست را سوراخ می‌کرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضه‌ها می‌گرفتند و موها را آتش می‌زدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را می‌سوزاندند. از سوزش درد به خود می‌پیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را می‌کندند و هی تکرار می‌کردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا می‌بستند و بعد آن را آتش می‌زدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم می‌سوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم می‌گذاشتند و آتش می‌زدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم می‌ریختند. کاری از دستم برنمی‌آمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد می‌زدم... مرا لخت آویزان می‌کردند و گاهی بر آلت تناسلی‌ام شلاق می‌زدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود... تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که می‌توانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمی‌گیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی می‌ماند. دست‌ها را از مچ با مچ‌بند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچ‌ها را سفت می‌کردند قالب‌ها بر مچ و ساق پاهایم فرو می‌رفت و به اعصاب فشار می‌آورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر می‌کردم خون از محل ناخن‌های دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس می‌شد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر می‌کشید. به دست راست کمتر فشار می‌آوردند، زیرا بعد از پرس دست باد می‌کرد و دیگر نمی‌شد با آن اعتراف نوشت. بعد از مهار شدن دست‌ها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو می‌آمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد می‌کشیدم، صدا در کلاه کاسکت می‌پیچید و گوشم را کر می‌کرد، نه می‌شد فریاد کشید و نعره زد و نه می‌شد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن می‌شد. گاهی شلاق را به کلاه می‌زدند، دنگ و دنگ صدا می‌کرد و سرم دوران می‌یافت و دچار گیجی و سردرد می‌شدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچ‌ها را دائم شل و سفت می‌کردند... کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت می‌کردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندان‌هایم به هم می‌سایید. از دماغ و دهانم بخار بلند می‌شد. دست و بدنم می‌لرزید. نمی‌توانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود... بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت) عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
هدایت شده از علی خضریان | Ali Khezrian
💢حصار ۱۲ ساله مسکن مهر پردیس به همراه آقایان سیدنظام‌الدین موسوی و اقبال شاکری و به دعوت دانشگاه تهران با حضور در فاز ۸ شهر جدید ، پیرامون مشکلات این شهر و موضوع انتظار ۱۲ ساله برای خانه‌دار شدن مردم و وعده‌های داده شده در این خصوص با متقاضیان و ساکنان این شهر گفتگو کردیم. در جمع با اعلام خبر تشکیل هیأت بازرسی مجلس در شرکت عمران شهرهای جدید، پیرامون بررسی عملکرد این شرکت و اقدامات انجام شده در طول سال‌های مختلف و تهیه گزارشی از تخلفات احتمالی برای ارسال به دستگاه‌های نظارتی توضیحاتی ارایه شد. در حالی پردیس به دلیل نبود منابع مالی نتوانسته تعهدات خود در مسکن مهر را تکمیل کند که با تورم شدید حدود ۱۰ برابر ظرفیت قانونی روبرو است. ضمن اینکه شهری با چنین درجه اهمیت به مدت ۱.۵ سال است که با سرپرست اداره می‌شود و حتی هیئت مدیره آن نیز کامل نیست. همچنین متأسفانه با وجود صف حدود ۳۰ هزار نفری مردم و تعهد ۱۲ ساله برای خانه‌دار کردن ایشان، در طول این سال‌ها شاهد سفارشات خارج از نوبت به افراد و گروه‌هایی خاص با دسترسی‌های مختلف برای دریافت مسکن از طریق شرکت عمران هستیم که حتماً در به این تخلف ورود خواهد شد. ✅ @alikhezrian
هدایت شده از KHAMENEI.IR
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | رهبر انقلاب: شنبه ۲۲ بهمن تاریخی بود؛ به ملت ایران اظهار تعظیم می‌کنم ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 🏷 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔵 لحن متفاوت امروز رهبرانقلاب: 🔵 🔴 شکراللّه سعیکم ملت ایران! 🔴 🔺بخاطر حرکت ارزشمند ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به ملت ایران میکنم 🔺این شنبه‌ای که گذشت، یک بود. 👈 این همه تبلیغات مخالف، 👈 این مشکلاتی که مردم با همه‌ی وجودشان، با جسم و جانشان حس میکنند، 👈 تحریکات دشمنان، 👈 هوای سرد، در بعضی نقاط کشور هوای زیر صفر، 🔺همه‌ی اینها تحت تأثیر گرمای ایمان و بصیرت مردم ایران نادیده گرفته شد، مردم آمدند با این عظمت، این آمدن مردم حقایق زیادی را بیان کرد. ❣اظهار ارادت به در همه جا؛ 👈 از منتها الیه شرق کشور 👈 تا منتها الیه غرب کشور، 👈 از شمال تا جنوب کشور، 👈 در شهرهای دوردست، 👈 در مراکز 👈 تا روستاها؛ ❣🇮🇷 شکراللّه سعیکم ملت ایران! 💟 البته بنده حالا خودم را شایسته‌ی این نمیدانم که من تشکر کنم، خدا باید تشکر کند. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 🌐 باماهمراه باشید 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @jore_digar_bebinim ╰┅────────┅╯
🔴 پرچم آزادی ایران دست تبریزی‌هاست 🔴 🔻 در روز بیست و نهم بهمن سال ۵۶ تاریخ ایران ورق خورد، یعنی یک مقطع تعیین کننده‌ی تاریخی بود. خب در نوزدهم‌ دی همان سال در قم آن قیام اتفاق افتاده بود، شکی نیست قمی‌ها کار بزرگی هم کردند، ابتکار عمل را به دست گرفتند ولی مثل نوزدهم دی قم در کشور باز هم اتفاق افتاده بود اما فراموش شده بود، پانزدهم خرداد سال ۴۲ با آن کشتار و با آن حرکت عظیمی که در تهران و قم و بعضی شهرهای دیگر انجام گرفت ملت قیام کردند، جان دادند، خون دادند، تعداد هم خیلی زیاد بود اما فراموش شد. تبریزی‌ها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملی، تبدیل کردند به یک حادثه‌ی عمومی با اینکه سختگیری و شدت عمل در تبریز خیلی بیشتر بود. دستگاه آن‌قدر دستپاچه شد که تانک آورد در خیابان، کشتارکردند، مردم را کشتند. اما مردم تبریز عقب‌نشینی نکردند. جان دادند، خون دادند، ایستادگی کردند، شعار دادند، قضیه‌ی قیام را ملی کردند، صدای فداکاری آنها به همه‌ی کشور رسید لذا همه‌گیر شد، چهلم تبریز در چند جا گرفته شد این معنایش آن بود که فریاد تبریزی‌ها همه‌ی ایران را فرا گرفت. کمتر از یکسال بعد هم بساط حکومت استبدادی سلطنتی واژگون شد؛ تاریخ‌ساز یعنی این. 🔹 تبریز نگذاشت تجربه‌های گذشته تکرار بشود با ایستادگی با مقاومت با شجاعت. پرچم آزادی ایران دست تبریزی‌ها است. 🌐 باماهمراه باشید 👇 ╭┅────────┅╮ 🆔 @jore_digar_bebinim ╰┅────────┅╯