#خطبه_غرا_چهارده
كُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّيَبِ» کلمه «سدف» جمع «سدفه» به معنای قطعه ای از تاریکی است ظلمتهای شک وتردید ازآنها برداشته شد وبوسیله انبیا ورسلان ومعجزات متعدد ودلائل عقلی ونقلی حقایق برای آنها آشکار گردید (اين قرآن) كتابى است كه ما بر توفرو فرستاديم تا مردم را به امر خدايشان از ظلمات (جهل و كفر) بيرون آورده و به عالم نورانی هدایت نمائی و به راه خداى مقتدر وستوده رهسپار گردانی«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد»([1])
« وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ الْجِيَادِ » روز قیامت روز محاسبه است وامروز روز مسابقه است می فرماید برای آماده کردن خویش برای مسابقه رها شده اند یعنی به َآنها این فرصت داده شد تا خودبرای مسابقه در پرتو نور الهی ونور علم مکثی نموده تأمل نمایند تا سِره از ناسِره تشخیص دهند واینکه ازظلمات جهالت وگناه نجات یابند
« ِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»([2])
یعنی هدف از ارسال رسل آن است که خود مردم به رشد وتعالی برسند وخودراه درست را بپیمایند
حضرت مدت زندگی در دنیا ومهلتی که در اختیار انسان قرار داده شد را به زمان مسابقه تشبیه کرده است
وابزار برای بدست آوردن سعادت را اسبان مسابقه
وانسان را مربی این اسب تشبیه نموده است که برای روز مسابقه زمانی محدود در اختیار دارد
لذا باید اسب را آماده نماید تا در مسابقه بتازد
پس اگر انسان بتواند از امکاناتی که دارد به نحو درست استفاده نماید در مسابقه برنده خواهد شدودر نتیجه نجات خواهد یافت واگر غفلت نماید زمان را از دست خواهد داد پس انسان نباید هیچ فرصتی را از دست بدهد زیرا این مسابقه فقط یک بار در عمر تکرار می شود وهرگز تکرار شدنی نیست وانسان یا تمام هستی خودرادر این مسابقه می بازد وبه عذاب دردناکی گرفتار می شود ویا برنده می شود ونجات می یابد
اما اکثرانسانها در غفلت بوده واز عمر وزمانی که در اختیارآنها قرارداده شد بهره کافی نمی برند لذا قرآن کریم سوگند می خورد که همه مردم در زیان هستند
« وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»([3])
البته گرچه زیان را از مؤمنین نفی می کند وآنها زیان نمی کنند اما تضمینی نیست که ضرر نکنند
لذا یکی از اسمهای قیامت «روز حسرت» است یعنی کافران حسرت می خورند چرابرای آخرت کاری انجام ندادند ومؤمنین حسرت می خورند چرا کار بیشتری انجام نداد ه اند
از طرف دیگر اسباب غفلت وفراموشی در عالم ماده فراوان است لذا همه موظف هستند تا یگدیگر را هوشیار نمایند وبهم «حق» را یاد آوری نمایند واینکه قیامتی هست وباید خودر ابرای آن آماده کنند « وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ » وچون راه سخت ودشواری است همدیگر را باید به خویشتن داری وصبر سفارش کنند« وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر » ([4])
تا بتوانند نتیجه درست بگیرند وعمر خویش را بیهوده هدر ندهند ودر مسابقه بازنده به حساب نیاینند
« وَ رَوِيَّةِ الِارْتِيَادِ » کلمه « رویه »به معنای فکر وکلمه « ارتیاد»از ریشه «راد- وارتیاد ازارتاد» یعنی اعمال وطلب فکر وتأمل برای آنچه اراده شده است یعنی به آنها فرصت داده شد تا با تفکر وجستجو حق را بیابند
« وَ أَنَاةِ الْمُقْتَبِسِ الْمُرْتَادِ » کلمه « اناۀ » به معنای انتظار است ( هم خانواده تأنّی) در مقابل عجله وکلمه «مقتبس» از«قَبَس» به معنای بخشی از نور و« مرتاد» کسی که اراده کرده است یعنی مانند کسی که برای پیدا کردن چیزی نوری بر می افروزد تا آن چیزی را که می خواهد پیدا کند انسان نیز در دنیا مهلت داده شد تا بانور علم و دلائل الهی که از سوی پیامبران آمده است ؛ راه حق را بشناسد واز گناه وزشتی دوری کند
.
« فِي مُدَّةِ الْأَجَلِ » یعنی این مهلت الهی تاز مانی است که خداوند متعال برای انسان مقدر نموده است و«فی مدت العجل» در اصطلاح مجرور ومتعلق به «خلوا» است یعنی به آنها فرصتی که داده شده است تا هنگام مرگ است نه بیشتر
« وَ مُضْطَرَبِ الْمَهَلِ» کلمه «اضطراب» در اینجا یعنی رفت وآمدها ونعمت دادن ها وگرفتن ها واموری ازین دست تا زمانی است که به آنها مهلت داده شد
بنابراین این گونه نیست این مهلت دادن برای همیشه باشد ویا امکان بازگشت وجود داشته باشد بلکه این فرصتی که در اختیار انسان قرارداده شد تا با تفکر راه درست را معین کند وبدان سو حرکت کند دارای زمان محدودی است .
-ابراهیم:1[1]
-حدید :25[2]
-عصر:2-3[3]
-عصرک3[4]
https://eitaa.com/jorenab
پيامبر صلي الله عليه و آله:
مَنْ اَكْثَرَ مِنَ الاِْستِغْفارِ جَعَلَ اللّه ُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجا وَ مِنْ كُلِّ ضَيقٍ مَخْرَجا وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ؛
[نهج الفصاحه، ح2941.]
هر كس بسيار استغفار كند، خدا وندا
۱-براى او از هر غمى گشايش،قرار می دهد
۲- از هر تنگنايى رهايى می دهد
۳- و از جايى كه انتظار ندارد روزى مى دهد
https://eitaa.com/jorenab
#مستی_گناه
۱- در نگاه دین گناه موجب مستی می شود لذا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم به ابن مسعود فرمود ای پسر مسعود از مستی گناه بپرهیز زیرا برای گناه مستی
مانند مستی شراب است بلکه شدیدتراز مستی شراب زیرا خداوند فرمودکر وگنگ وکور هستند و امکان بازگشت برای آنها نیست
« يابنَ مسعودٍ،اِحذَر سُكرَ الخَطيئةِ؛ فإنَّ لِلخَطيئةِ سُكرا كَسُكرِ الشَّرابِ، بل هِي أشَدُّ سُكرا مِنهُ، يقولُ اللّه ُ تعالی :«صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فهُم لايَرْجِعُونَ».[1]
2. لذا قران کریم می فرماید کافران به پیامبر نگاه می کردند اما او را نمی دیدند چون مست از گناه بودند.« إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ».[2]
3.مرحوم میرزا جواد اقا تبریزی می نویسد در سوره زمر ایه ۴۲ امده است
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند، و روح کسانی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد. سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) باز می گرداند تا سر آمدی معیّن
:« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى».[3]
از آنجا که خواب برادر مرگ است به جای آنکه بمیرد بگوید: خدایا مرا باز گرداتد تا شاید کار نیکو انجام دهم
« رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ »( مومنون ۹۹)
وقتی صبح شد گویا از خداوند خواستی ترا بر گرداند و او ترا بر گرداند پس تلاش کن از نافرمانی خداوند متعال پرهیز کنی
[1] . مجمع: بحار، 74/102
[2] . اعراف، آیه 198
[3] . زمر، آیه 43
https://eitaa.com/jorenab
#اصل_عدم_تحقیر
دین اسلام منطبق با فطرت انسانی است و به ندای درونی انسانها پاسخ می دهد این امر طبیعی را مورد امضا و تأکید جدی قرار داده است به گونه ای که در روابط اجتماعی اصل عدم تحقیر را مطرح می سازد؛ چرا که لازمه رسیدن به این نقطه یعنی، احترام به حقوق دیگران و داشتن آبرو در اجتماع مدیون دو امر است:
1 هیچ انسانی حق ندارد خود را تحقیر کند، تا زمینه استعمار خویش را توسط دیگران فراهم سازد و برای رسیدن به برخی از امور خود را پیش دیگران تحقیر نماید و باعث تسلط دیگران بر خویش شود.
2 هیچ کسی حق ندارد دیگران را تحقیر کند؛ در این مسأله فرقی نیست که طرف مقابل مسلمان باشد یا غیر مسلمان، بلکه مهم این است که هر کس انسان است، باید به حقوق او توجه شود.
این اصل عدم تحقیر را در هر دو وجه آن در کلمات حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می توان یافت؛ چرا که از یک طرف می فرماید کسی حق ندارد خود را تحقیر کند:
«أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ، فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً. وَ لَاتَكُنْ عَبْدَ غَيْرِك وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً. »(نهج البلاغه نامه ۳۱)
نفس خویش را از هر پستی عزیزدار اگر چه تو را به آنچه می خواهی برساند؛ بدرستی که آنچه بدست می آوری نمی تواند عوض آن عزت نفسی که از دست می دهی باشد؛ و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.
از طرف دیگر می فرماید کسی حق ندارد دیگران را تحقیر کند:
«لَاتَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ:
إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّيْنِ، أَوْ نَظِيْرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ»
(نهج البلاغه نامه ۵۳)
مانند حیوان درنده بر آنان متاز بدرستی که مردم دو دسته اند یا برادران دینی تو هستند یا مانند تو از حیث خلقت، انسان هستند
بنابراین مهم ترین اصل در روابط اجتماعی از منظر دینی به رسیمت شناخته شدن انسانیت انسان هاست فارغ از رنگ و نژاد و موقعیت اجتماعی و هر ویژگی دیگری واین اصل همان اصل عدم تحقیر است که امام علی علیه السلام اشاره دارد نه تحقیر شو و نه کسی را تحقیر کن
https://eitaa.com/jorenab
#مناظره_هشام_با_عمرو_بن_عبید
جمعی از اصحاب خدمت امام صادق عليه السلام بودند هشام بن حكم كه تازه جوانی بود که هنوز ریشش سبز نشده بود، نيز حضور داشتند، امام صادق عليه السلام فرمود: ای هشام: گزارش نمیدهی كه (در مباحثه) با عمروبن عبيد چه كردی و چگونه از او سؤال نمودی؟ عرضكرد: جلالت شما مرا میگيرد و شرم میدارم و زبانم نزد شما بكار نمیافتد،
امام صادق عليه السلام فرمود: چون بشما امری نمودم بجای آريد.
هشام عرض كرد: وضع عمروبن عبيد و مجلس مسجد بصره او بمن خبر رسيد، بر من گران آمد به سوییش رفتم در مسجد نشستم آنگاه گفتم: ای مرد دانشمند من مردی غريبم، اجازه دارم مسألهای بپرسم؟
گفت: آری.
گفتم: شما چشم داريد
گفت: پسر جانم اين چه سؤالی است، چيزی را كه میبينی چگونه از آن میپرسی؟!!
گفتم: سؤال من همين طور است.گفتم: بپرسم، گفتم شما چشم داريد؟
گفت: آری،
گفتم: با آن چكار میكنيد؟ گفت: با آن رنگها و اشخاص را میبينم،
گفتم بينی داريد؟
گفت: آری
گفتم: با آن چه میكنی گفت: با آن میبويم،
گفتم: دهن داريد؟
گفت آری
گفتم: با آن چه میكنيد؟
گفت: با آن مزه را میچشم
گفتم: گوش داريد؟
گفت آری
گفتم: با آن چه میكنيد؟ گفت: با آن صدا را میشنوم
گفتم: شما دل داريد
گفت آری
گفتم: با آن چه میكنيد
گفت: با آن هر چه بر اعضاء و حواسم در آيد، تشخيص میدهم،
گفتم مگر با وجود اين اعضاء از دل بینيازی نيست؟
گفت، نه،
گفتم چگونه؟ با آنكه اعضاء صحيح و سالم باشد (چه نيازی بدل داری)؟
گفت پسر جانم هر گاه اعضاء بدن در چيزيكه ببويد يا ببيند يا بچشد يا بشنود ترديد كند، آنرا بدل ارجاع دهد تا ترديدش برود و يقين حاصل كند
، من گفتم: پس خدا دل را برای رفع ترديد اعضاء گذاشته است؟
گفت: آری،
گفتم: دل لازمست و گرنه برای اعضاء يقينی نباشد
گفت: آری
گفتم، ای ابا مروان (عمروبن عبيد) خدای تبارك و تعالی كه اعضاء ترا بدون امامی كه صحيح را تشخيص دهد و ترديد را متيقن كند وانگذاشته، اين همه مخلوق را در سر گردانی و ترديد و اختلاف واگذارد و برای ايشان امامی كه در ترديد و سرگردانی خود به او رجوع كنند قرار نداده. در صورتيكه برای اعضاء تو امامی قرار داده كه حيرت و ترديدت را باو ارجاع دهی؟
او ساكت شد و بمن جوابی نداد،
می گویم :
۱-سوال از بدیهیات باعث می شود تا فرد مقابل نتواند حدس بزند چه چیزی در نظر شماست و براحتی هم همراهی کند
۲-رسیدن از مقدمات بسیار ساده به مطلبی مهم می تواند راه انکار را بر فرد مقابل ببندد
۳-خلاصه این روایت این است که از آنجا که خداوند اعضای یک فرد را بدون رهبر نمی گذارد چون امکان اشتباه در آن وجود داردو باید رهبری باشد تا آنهارا از اشتباه حفظ کند
پس خداوند جامعه را نیز بدون رهبر نمی گذارد زیرا در صورت نبود رهبر و امام امکان خطا و اشتباه در جامعه اسلامی وجود دارد
https://eitaa.com/jorenab