: فضیلت زیارت عاشورا سیف بن عمیری می گوید صفوان گفت به خدمت حضرت امام صادق ( علیه السلام ) رسیدم به من فر مود : با این زیارت مأنوس شو و به این دعا، دعا کن و زیارت نما من ضمانت می کنم برای هرکس که این زیارت را ازدور و نزدیک انجام دهدزیارتش مقبول و تلاشش مورد پذیرش و سلامش به حضرت می رسد و محجوب نمیماند و حاجتش از طرف خداوند برآورده می شود و اورا نا امید نمی کند . ای صفوان این زیارت را به این ضمانت از پدرم و پدرم از پدرش امام سجاد و آن حضرت از امام حسین و آن حضرت از برادرش امام حسن وآن حضرت از پدرش اما م امیرالمومنین ( علیهم السلام ) و آن حضرت از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه واله و سلم ) و آن حضرت از حضرت جبریل و جبریل از خداوندیافتم و خداوند سوگند یاد کرده است هر کس امام حسین را به این زیارت – از دور یا نزدیک – زیارت کند زیارتش را قبول می کنم و درخواستش را می پذیرم و.... آنگاه صفوان می گوید حضرت به من فرمودای صفوان اگر حاجتی داری پس این زیارت را بخوان و از خدا درخواست کن حاجت خود را خداوند اجابت خواهد کرد خداوند با لطف خویش نسبت به پیامبر ( صلی الله علیه وآله و سلم ) خلف وعده نمی کند. «قَالَ لِي صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تَعَاهَدْ هَذِهِ الزِّيَارَةَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ زُرْ بِهِ فَإِنِّي ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى لِكُلِّ مَنْ زَارَ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ أَنَّ زِيَارَتَهُ مَقْبُولَةٌ وَ سَعْيَهُ مَشْكُورٌ وَ سَلَامَهُ وَاصِلٌ غَيْرُ مَحْجُوبٍ وَ حَاجَتَهُ مَقْضِيَّةٌ مِنَ اللَّهِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ وَ لَا يُخَيِّبُهُ يَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّيَارَةَ مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِي وَ أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحُسَيْنِ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ جَبْرَئِيلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ قَدْ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ قَبِلْتُ مِنْهُ زِيَارَتَهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِي مَسْأَلَتِهِ بَالِغاً مَا بَلَغَ وَ أَعْطَيْتُهُ سُؤْلَهُ...... ثُمَّ قَالَ صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا صَفْوَانُ إِذَا حَدَثَ لَكَ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ فَزُرْ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ حَيْثُ كُنْتَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ سَلْ رَبَّكَ حَاجَتَكَ تَأْتِكَ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ @jorenab

جیرجیرک امیرکلا_بابلکنار_بابل @jorenab

قران کریم صفحه ۲

متن : «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ» ۱_در عصر جاهلیت نه تنها زنان هیج احترامی نداشتند ،بلکه آنانرا مایه ننگ و عار می دانستند، ازینرو به تعبیر قرآن کریم هرگاه به یکی از آنها خبر صاحب دختر شدن داده می شد چهره اشان از عصبانیت سیاه می شد : « وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيم‏» ()لذا فرزندان دختر را جزء فرزند خویش محسوب نمی کردند. وچون این بشارت را چیز بدی می دانسستند از قوم خویش متواری می شدند وبه این می اندیشیدند که آیا با خواری وننگ ؛ دختر رانگه دارند یا اورا در خاک پنهان سازند «يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ »() ۲_اسلام ، باخط بطلان کشید ن بر چنین تفکری معتقد است: دختر و پسر هردو هدیه الهی هستند؛ ازینرو فرقی بین آنها نیست «يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ » () یعنی خداوند به هرکس بخواهد ، فرزند دختر عطا می کند و می بخشد و بهرکس که بخواهد؛ پسر هبه می کند. لذا مذکر و مؤنث بودن نقشی در انسانیت ندارد . ۳_شاید توجه به همین نکته بود که، نبی مکرم اسلام ( صلی الله علیه وآله و سلم )احترام فراوا نی برای حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) قایل بود؛ومعتقدبودنسل آن حضرت ، ازدختر گرامیش یعنی حضرت فاطمه(سلام الله علیها )باقی می ماند . لذا می فرمود:هرنسب وحسب درقیامت، منقطع است جزحسب ونسب من،وهرپسردختر پسرپدرش هست جز پسرفاطمه، بدرستی من پدرشان هستم «قَالَ عُمَرُ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله و سلم )يَقُولُ كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ فَمُنْقَطِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا خَلَا حَسَبِي وَ نَسَبِي وَ كُلُّ بَنِي أُنْثَى عَصَبَتُهُمْ لِأَبِيهِمْ مَا خَلَا بَنِي فَاطِمَةَ فَإِنِّي أَنَا أَبُوهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُم‏ » () ۴_حدیثی را که مرحوم صدوق ( رحمه الله ) در کتاب «عیون اخبار الرضا »؛ نقل می کند ، این مطلب را بهترروشن می کند: روزی هارون الرشید خطاب به امام موسی کاظم ( علیه السلام ) گفت چگونه خود را ذریه پیامبر می دانید در حالیکه پیامبر پسر نداشت و نسل در پسر می ماند نه دختر و شما فرزندان دختر وی هستید و پیامبر پسری نداشت ؟ « كَيْفَ قُلْتُمْ إِنَّا ذُرِّيَّةُ النَّبِيِّ وَ النَّبِيُّ لَمْ يُعَقِّبْ وَ إِنَّمَا الْعَقِبُ الذَّكَرُ لَا الْأُنْثَى وَ أَنْتُمْ وُلْدُ الِابْنَةِ وَ لَا يَكُونُ وُلْدُهَا عَقِباً لَه‏ ؟ » حضرت در جواب این آیه شریفه را تلاوت فرمود: « از ذریه حضرت ابراهیم ؛ داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی وهارون است این چنین به نیکوکاران پاداش می دهیم و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس – نیز از ذریه هستند- همه از صلحا وشایستگان هستند. « وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمان وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى‏ وَ عِيسى‏ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِين‏ » () آنگاه حضرت فرمود : پدر حضرت عیسی که بود؟ هارون الرشیدگفت:عیسی پدرنداشت حضرت فرمود : همانا خداوند متعال اورابه ذریه انبیاء ملحق کرد از طریق حضرت مریم ؛ مانیز به ذریه نبی از طریق مادرمان فاطمه ملحق می شویم . « ُ إِنَّمَا أَلْحَقْنَاهُ بِذَرَارِيِّ الْأَنْبِيَاءِ ع مِنْ طَرِيقِ مَرْيَمَ ع- وَ كَذَلِكَ أُلْحِقْنَا بِذَرَارِيِّ النَّبِيِّ ص مِنْ قِبَلِ أُمِّنَا فَاطِمَة»() @jorenab

دل مردان خدا راست ز تو نور حیات یا قتیل العبرات شده محکم ز مناجات تو ارکان صلات یا قتیل العبرات بابی انت و امی گل گلزار رسول راحت جان بتول مرتضی سیرت و صورت حسن و حمزه صفات یا قتیل العبرات ما ز نور تو رسیدیم به سر منزل عشق ای قرار دل عشق چون تو مصباح هدی هستی و کشتی نجات یا قتیل العبرات @jorenab

هرکس طمع ورزی را روش خود سازد خود را خوارساخت أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ نهج‌البلاغه حکمت۲ میگویم: کسی به آنچه در دست مردم است طمع بورزد برای بدست آوردن فروتنی می کند که باعث خواری و کوچکی فرد می گردد @jorenab

قران کریم صفحه ۳

متن : «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ‏» نکات لغوی وادبی : «خیرة» : به دومعنی استعمال می شود : الف – مصدر به معنای اختیار کردن ب- وصف به معنای اختیار شده () که درین صورت اسم مصدر خواهد بود. دراینجا معنای دوم مراد است نکته : « خیرة » : هم به فتح یاء خوانده می شود و هم به سکون یاء و هردو به یک معناست () شرح « خیرة» : به معنای اختیار شده است و معنای جمله چنین است « سلام بر کسی که برگزیده شده و فرزند کسی است که برگزیده شده توسط خداوند است » اما اینکه امام حسین ( علیه اسلام ) مختار الهی و برگزیده الله است برای آن است که حضرت معدن علم و افقه الناس هست لذا محمد بن حنیفه درسبب پذیرش امامت حسین بن علی ( علیهما السلام ) می گوید :حسین ( علیه السلام )از نظرعلم از ما عالمتر واز نظر حلم از ما بردبار تر واز نظر رحم به رسول خدا از ما نزدیکتر است ؛او امام است قبل از آنکه خلق شود و قاری وحی است قبل از آنکه زبان به سخن گشاید. « الْحُسَيْنُ أَعْلَمُنَا عِلْماً وَ أَثْقَلُنَا حِلْماً- وَ أَقْرَبُنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ رَحِماً كَانَ إِمَاماً قَبْلَ أَنْ يُخْلَقَ- وَ قَرَأَ الْوَحْيَ قَبْلَ أَنْ يَنْطِقَ» () اما وجه مختار بودن حضرت علی ( علیه السلام )؛حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود ای علی تو وفرزندت اختیار شده خداونداز میان خلق هستید« یا علی انت و ولدک خیرة الله من خلقه » () اما مختاربودن حضرت زهرا(سلام الله علیها )؛از طریق اهل سنت نقل شده که حضرت فرمود:فاطمه ( سلام الله علیها ) اختیار شده الهی است. « فاطمه خیرة الله » () و اگر مراد،از « ابْنَ خِيَرَتِهِ‏» این است که آن حضرت فرزند حضرت رسول اکر م(صلی الله علیه و آله و سلم ) است «خیره»بودن حضرت روشن است آن حضرت برگزیده الهی است لذا در زیارت حضرت وارد شده است « السلام علیک یا خیرةالله » () نکته : اگر مراد از« ابن خیرته »؛ فرزند رسول خدا بودن باشد با توجه به جمله «ابن رسول الله» به ظاهر جمله تکراری است؛ ولی ممکن است گفته شود ، این فقره در صد د بیان وصفی دیگرازاوصاف این خاندان کرام است زیرا با این بیان – امام حسین و نبی مکرم ( سلام الله علیهما ) برگزیده گان خدا وند متعال هستند- کرامت و شرافت این خاندان بهتر مشخص می شود و تاکید براین نکته است که اجداد ائمه طاهرین ( علیهم السلام ) به سلسله پاک انبیاء که برگزیده گان الهی هستند منتهی می شود @jorenab

كسی که سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده است وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ نهج البلاغه حکمت۲ میگویم شکایت کردن از گرفتاری ها و اندوه نشانه ضعف نفس و عدم صبر است که نزد عقلا مذموم است لذا در چشم مردم خوار میشود @jorenab

کشتی‌شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیدهٔ میدان کربلا گر چشم روزگاربراوزارمی‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهرگلابی به غیراشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم، ز قحط آبْ سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عَیّوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا #محتشم_کاشانی @jorenab