شهادت می دهیم خداوندی جزاو نیست و محمد بنده و رسولش است ، او را براى اظهار امر و فرمان، و متذكر شدن وجود مقدسش بين مردم فرستاد،
۱_پیامبر نیز ، رسالت را به امانت ادا كرد،
۲_ و بر اساس رشد از دنيا گذشت
۳_ و بيرق حق را در ميان ما گذاشت،
۴_ كسى كه از اين بيرق پيشى گرفت از دين خارج شد،
۵_و هر كه از آن عقب ماند هلاك گشت،
۶_ و هر كه ملتزم آن شد به حق پيوست
نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِأَمْرِهِ صَادِعاً وَ بِذِکْرِهِ
نَاطِقاً فَأَدَّی أَمِیناً وَ مَضَی رَشِیداً وَ خَلَّفَ فِینَا رَایَةَ الْحَقِّ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ
(نهج البلاغه، خطبه ۱۰۰)
@jorenab
مرغ شبخوان که بادلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدنددرشب دشت
آه از آن رفتگان بیبرگشت
#هوشنگ_ابتهاج
@jorenab
یک جمله ای هست که گفته می شود( خدایا دشمن شادم نکن )
حالا جالب است بدانیم گاهی خودمان با دست خودمان و با رفتار خودمان دشمن مان را شاد می کنیم و دشمن مان را به آرزویش می رسانیم
چگونه؟
خیلی راحت آنجا که خلاف فرمان الهی عمل می کنیم آنجا که با هواها و هوسهامان همراه می شویم
امام جواد (علیهالسلام) : «کسی که از هوای نفس خود اطاعت نماید با این عمل آرزوی دشمن خویش را برآورده است
مَنْ أَطَاعَ هَوَاهُ أَعْطَی عَدُوَّهُ مُنَاهُ
(بحار الانوار ج۶۷ص۷۸)
به راستی عجیب نیست کاری که دشمن مان ممکن است نتواند با ما انجام دهد خودمان با دست خودمان انجام دهیم و خودمان را نابود کنیم
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ
خدایا هرگناهی مرتکب شدم تو به لطف و کرمت ببخش
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
#دعاي_امام_جواد_عليه_السلام_در_دفع_غم
از براى فرج و رفع گرفتارى و غم نيز نافع است مواظبت بر اين ذكر كه حضرت جواد عليه السلام تعليم فرموده
يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ لاَ يَكْفِي مِنْهُ شَيْ ءٌ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي
اى آنكه كفايت از همه چيز مى كنى و هيچ چيز از تو كفايت نمى كند مهمات امور مرا كفايت فرما.
(مفاتیح الجنان)
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر
رَبُّه فیه تَجَلّى و ظَهَر
علی آمد بشر اما چه بشر! بشری کوست خدا را مظهرهو و المَبدأُ شمسٌ و ضِیاء هُوَ و الواجبُ نورٌ و قَمَر
علی و حق چو ضیاء و خورشید علی و حقّ بهمثل نور و قمراُذُنُ اللهِ و عینُ الباري یا له صاحبُ سمعٍ و بَصَر
خود، علی گوش و علی چشم خداست ای عجب حقّ بوَدش سمع و بصرما هو اللهُ و لکنْ مَثَلا مَعَهُ اللهُ کَنارٍ و حَجَر
مَثَل حقّ بُوَد او نیست خدا لیک با اوست چو سنگ آذرعِلّةُ الکَونِ و لولاهُ لما کانَ للعالَمِ عَینٌ و أثر
باشد او علت ایجاد دو کون گر نبودی نَبُد از خلق اثرو له اُبدِعَ ما تَعقِلُهُ مِن عُقولٍ و نُفُوسٍ و صُوَر
خلقتِ آنچه به عقلت گُنجد بهر او شد ز عقول و ز صورمَظهرُ الواجبِ! یا لَلْمُمکِن صُورةُ الجاعلِ یا لَلمَظهَر
خود چه ممکن بود او کز عظمت آمده صورت حقّ را مظهرجِنسُ الاجناس علیٌّ وَ بَنُوه نوعُ الانواعِ إلَی الحادي عشر
جنس الاجناس علی وَ ابْنائش نوع الانواع یک و ده بشمرفلکٌ في فلکٍ فیه نُجُوم صدفٌ في صدفٍ فیه دُرَر
فلکی در فلکی پُر اَنجُم صدفی در صدفی پر گوهرکلُّ مَن مات و لم یَعرِفْه مَوتُهُ موتُ حِمارٍ و بَقَر
هرکه او مُرد و علی را نشناخت مردنش مردن گاو آمد و خرهو في الکلّ امام في الکلّ مَن ابوبکر و مَن کان عُمَر
در همه دور، امامِ همه اوست [پس که باشند ابوبکر و عمر]لیسَ مَن أذنبَ یوماً بإمام کیفَ مَن أشرکَ دهراً و کَفَر
هرکه روزی گنه آرد نه سزاست به امامت، چه رسد کفر سِیَرقَوسُه قوسُ نُزولٍ و عُروج سَهمُه سهمُ قضاءٍ و قَدَر
زو کمان، قوس نزول است و صعود تیر او، تیر قضا هست و قدرما رَمىٰ رمیةً الا و کفى ما غزا غزوةً الا و ظفر
تیر نگشود مگر خصم افکند جنگ ناورد مگر یافت ظفرأغمَدَ السیفَ متى قابله کلّ مَن جَرَّدَ سَیفاً و شَهَر
کرد شمشیر به پیشش به نیام هر کجا بود شجاعی اشهرحُبُّه مَبدأُ خُلدٍ و نِعَم بُغضُه مَنشأُ نارٍ و سَقَر
مهر او باعث جنّات نعیم کینِ او مورث نار است و سقرخَصمُه بَغَّضَه اللهُ و لو حَمِدَ اللهَ و أثنى و شکر
دشمن او بَرِ حقّ مبغوض است گرچه حمد آرد و شکرِ داور@jorenab