کلمات محوری در سخنان امام خامنهای را باید در منظومهی معارف دینی فهمید و با این شناخت راهبردی، جایگاه هر یک را دانست و برایش عملیات تعریف کرد.
#جهاد_تبیین هم از این دست است. این ترکیب، از دو واژهی #جهاد و #تبیین تشکیل یافته که هر دو از واژگان مهم و راهبردی قرآنند.
یکی از راههای شناخت منظومهای مفاهیم دینی، مقایسهی آنها با واژگان مشابه در فرهنگ دینی و درک تفاوتهای آنهاست. برای مثال، تبیین با #امر_به_معروف چه تفاوتی دارد؟
دومین راه، بازشناسی زمانهی طرح آن مفهوم توسط امام و راهبر جامعه است. به راستی چرا جهاد زمانهی ما، جهاد تبیین است؟
شاید چنین باشد:
تبیین در هنگامهای موضوعیت مییابد که نسبت به مفاهیم اساسی ابهام وجود داشته باشد. در واقع، تبیین در بستری ضروری است که مخاطب در موضوع محل تبیین، با شما همراه نیست.
ولی امر به معروف و نهی از منکر، در جایگاهی است که شبهه وجود ندارد، بلکه علیرغم آگاهی و تبیّن، تخلف یا غفلت صورت گرفته.
امام خامنهای در سالهای ابتدایی دههی هفتاد، بر موضوع امر به معروف و نهی از منکر تاکید جدی داشتند، ولی امروزه- با حفظ جایگاه این دو فریضهی حیاتی- محور تاکید خود را بر تبیین قرار دادهاند و آن را موضوع جهاد معرفی میکنند.
چرا؟
چون دوران آغاز امامت ایشان، مشکل، تخلف یا غفلت از ریل انقلاب بود، بهرغم آگاهی نسبت به آن. چراکه هنوز فاصلهی نسلی میان دوران اولیهی انقلاب و دفاع مقدس با دورانی که سازندگیاش میخواندند نیفتاده بود. ولی امروز اکثر جمعیت کشور، انقلاب را ندیدهاند و معرفت چندانی نسبت به مبانی و معارف و حوادث آن ندارند. با وضع نابسامان آموزش در کشور، این مردم حتی آشنایی عمیقی با مبانی و مفاهیم اسلامی هم ندارند. بهعلاوه مسائل نوپدیدی هستند که تقریر روشنی از موضع اسلام و انقلاب نسبت به آنها ارائه نشده است. اینها همه در شرایطی است که ذهن و قلب این مردم تحت شدیدترین هجمهی رسانهای قرار دارد تا روایتهای نادرست و توصیفات ناصواب را به خورد ایشان دهد.
خب روشن است که در این زمانه، ابتدا باید روشنگری کرد و سپس توقع التزام به روشنایی داشت. وقتی تاریکی غالب است، نمیتوان انتظار داشت که افراد راه را بهدرستی بروند. امر و نهی آنگاه معنا مییابد که کسی صدها چراغ داشته باشد و بیراهه را برگزیند.
خلاصه، امر و نهی فریضهای درونگفتمانی است و تبیین بیشتر فریضهای بیرونی.
پ.ن: این فهم، اگر درست باشد، رویکرد و طراحی عملیات ما را در جبههی انقلاب خیلی تغییر میدهد و بسیاری از گرهها را میگشاید.
لطفاً اگر نظری هست، بنویسید تا اصلاح یا تکمیل شود.
@jorenush
برای تو ...
تو که دوستت داشتیم و دوستمان داشتی؛
تو که صمیمانه مهربان بودی و دلت برایمان میسوخت؛
تو که پناه بودی و پدرانه راهمان میبردی؛
با تو راحت بودیم، زندگی میکردیم، میخندیدیم، غم میخوردیم؛
تو تنها به ما نمیآموختی، بلکه خود نیز با ما میآموختی؛
اگر کنار تو نبودیم، باز هم در پس ذهن و کنج دلمان خوش بودیم که هستی،
به خاطر همهی اینها هیچوقت تو را به عنوان رسمی معلمی نشناختم،
ولی حالا اولین روز معلم است که نیستی و میفهمم که در نبودت "معلم" را از دست دادهام.
امروز روز توست
و من یاد میکنم همهی روزهای با تو بودن را؛ ای پدر آموزگار؛ ای محمدحسین فرجنژاد!
@jorenush
این هم رئیسی
https://eitaa.com/dolatemardom
برای کسانی که میخوان با خدمات دولت سیزدهم آشنا بشن
امید
انقلاب اسلامی چند سالی است در مرحلهای قرار دارد که #امید یکی از پرچالشترین موضوعات آن شده است؛ اینکه آیا امیدی به آیندهی مسیر انقلاب هست یا نه.
البته متعلَّق امید را میتوان خرد کرد و موارد جزئی آن را نیز بررسید. مثل اینکه آیا به این نسل امیدی هست؟ یا به این دولت؟ یا به این مجلس؟ یا به این ساختار سیاسی؟ یا به این قوانین؟ یا به این فرهنگ؟ یا به این حوزه و دانشگاه؟ یا به این نخبگان؟ یا ...
همهی اینها را میتوان در امید به آیندهی این راه خلاصه کرد. و دشمن در همهی این ریزموضوعات ناامیدی ترویج میکند تا آن مجموع را از بین ببرد یعنی امید به آیندهای که انقلاب اسلامی در برابر ما نهاده و برایمان تصویر میکند.
و به تصریح رهبر عزیزمان در بیانیه گام دوم، اولین و مهمترین جهاد ما #جهاد_امیدآفرینی است. ما باید در برابر خواست دشمن بایستیم.
اما کدام امید؟
#امید بر دو قسم است: امیدی که ناشی از یک محاسبهی صحیح و عقلانی باشد، و امیدی که از خوشباوری یا محاسبهای نادرست به وجود آمده باشد؛ امید واهی.
آنچه انقلاب در پیش دارد و ما به آن امیدواریم، یک حقیقت و واقعیت کاملاً منطقی و مبتنی بر سنتهای تغییرناپذیر الهی است.
ما باید این امید را در جامعه زنده نگه داریم و بگستریم.
اما گاهی گمان میکنیم که چون امیدآفرینی یک جهاد مقدس است، پس شامل امید واهی نیز میشود؛ پس شما امید بیافرین ولو از طریق یک محاسبهی ناصحیح و منطق ضعیف.
این خطای راهبردی، هم منطق انقلاب را ضعیف جلوه میدهد و هم کشف خطابودن آن امید، ناامیدی مضاعفی را رقم خواهد زد.
حکایت این روزهای ما و دولت هم خلط این دو رفتار است.
ما به دولت سیزدهم امیدواریم،
به دلیل #صداقت و #خیرخواهی رئیسجمهور؛
به دلیل اعتقاد عمیق او به اسلام ناب و انقلاب اسلامی؛
به دلیل #سختکوشی او؛
به دلیل اعتقاد او به #خرد_جمعی و #مشورت؛
به دلیل #منش_مردمی اش؛
به دلیل #ولایتپذیری اش؛
و به دلیل بسیاری خصلتهای دیگرش.
اما اینها نباید ما را از #بیمهای_معقول بازدارد و ما را گرفتار خواب کند.
به همان اندازه که نومیدی مذموم است و غیرمنطقی، #غفلت و خوابزدگی هم مذموم است و غیرمنطقی.
امیدواریِ منطقی ما به دولت نباید ما را از پرتگاهها غافل کند. از این رو، همچنان که برای ما، امیدآفرینی یک مجاهدت است، #انذار نیز یک وظیفه است. البته انذار هم مانند امیدبخشی باید مبتنی بر آگاهی و منطق صحیح باشد.
مباد که خوابزدگی ما، دولت را در کام فرصتطلبان یا دگراندیشان فروبرد.
بیم و امید در جان مومن مانند دو کفهی یک ترازو هستند، آنچنان که خداوند پیامبران مبشّر و منذر فرستاد. و باید مراقبت کنیم که تعادل این ترازو بر هم نخورد؛ نه از جانب امید و نه از جانب بیم.
باید در ضمن خوشبینی، همهی رفتارهای دولت را سختگیرانه رصد کنیم و از #نفوذ افکار ناصحیح در لایههای تصمیمگیری و تصمیمسازی غفلت نورزیم.
@jorenush