781.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی بازم به یه نفر اعتماد میکنم و فرصت میدم:
فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا.
-سریال شهرزاد.
نیاز دارم یه طومار بنویسم و گِله کنم، صدامو ببرم بالا و داد بزنم، کلمه ها رو ردیف کنم و بدون توقف حرف بزنم، اما کیه که بشنوه عزیزم؟ کیه که گوش بده؟
کیه که بخونه؟ کیه که بدونه؟
کل روز رو میجنگی، لبخند میزنی، کتاب رو تورق میکنی، موهات رو میدی پشت گوشِت، کتلتها رو برمیگردونی، لاک میزنی، آخرشم خورشید میره پایین و غمهات میاد بالا و تو میمونی و یه عالمه غصه که برای خوردن داری. چیه این شب؟
قد میکشی و استخون میترکونی دقیقا همونجایی که غمگینی، دلتنگی اما دوباره تکرارش نمیکنی.