eitaa logo
خبرهای تازه
116 دنبال‌کننده
39.8هزار عکس
25.1هزار ویدیو
346 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤣🤣🤣🤣
از دو نماینده زندانی زنجان چه خبر؟ 🔹«فریدون احمدی» و «محمد عزیزی» دو نماینده وقت زنجان با حکم دادگاه به ۶۱ ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند، اما چند روز پیش در یک مجلس ختم در تهران کنار هم رؤیت شدند. اتهام این دو فرد اخلال در نظام توزیعی خودرو بود. 🔹«فریدون احمدی» درباره علت خروج خود از زندان و توقف اجرای حکم گفت: حکم محکومیت بنده در خرداد ۱۴۰۰ درست پس از یک سال نقض شد. بنده تنها نفر این پرونده نبودم و بسیاری از محکومان این پرونده سرنوشتشان همانند بنده شد؛ دیوان عالی حکم ما را نقض کرد. 📡@news_fath
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽امام جمعه ی پارس آباد ، الهامِ باکو را با خاک یکسان کرد... ولله اگر میخواستم یک نماز جمعه را به عنوان جایی که میخواهم خطبه هایش را گوش کنم و استفاده کنم انتخاب کنم، خطبه‌های ایشان را انتخاب میکردم. شک ندارم لامذهب ترین و غیر معتقدترین مخاطبم هم حاضر بود با من به چنین نماز جمعه ای بیاید. هر جا منبرِ "آفتابه گرفتن رویِ سرِ الهامِ باکو" برپا باشد، جای ما (مذهبی و غیر مذهبی) قطعا آنجاست... آقای باقری بنابی درد و بلای تو بخورد بر سر آن شیخِ کذابی که جنوب شرق کشور را ملتهب کرده و نوکری سعودی را میکند. بنازم به این همه شرافت و این همه غیرت بر روی وطن.. چقدر زیبا می گوید این مرد: کمی تاریخ بخوان.... 📮انتشار حداکثری با شما. https://eitaa.com/joinchat/3254517953C292c42baa2 ⁦⁦⁦@Jehadetabeen | جهــادِتبییــنــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پوتین: خطر جنگ هسته‌ای درحال افزایش است رئیس‎جمهور روسیه: 🔹مسکو تسلیحات هسته‌ای را در واکنش به هر حمله‌ای در نظر دارد و روسیه با تمام ابزار موجود از متحدانش دفاع می‌کند. 🔹روسیه تسلیحات هسته‌ای به کسی نداده و نمی‎دهد و مسکو برخلاف ایالات‎متحده سلاح هسته‎ای تاکتیکی در سایر کشورها ندارد. tn.ai/2818270 @TasnimNews
‏عکس از محمداسدیان
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت :: ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت اگر دلتان شکست ،اشک از دیدگانتان جاری شد ما را هم دعا کنید