هدایت شده از تبادلات دوشنبه شهدایی
🔥اینقدر پروفایل های خشی چیریکی میزاره که نگو😱
🔥اینقدر استوری های خشی چیریکی میزاره که نگو☺️
🔥 این کانال یه یک لینک داره هزار سر سودا که نگو😏
خلاصه همه چی تمومه🤩
راستی اینجا مثل پادگان😎 است
باید صبح ساعت 5 پاشی😌
https://eitaa.com/joinchat/1026162785Cc27964462d
یادت نره عضو شی😍☝️🏻☝️🏻
هدایت شده از اینفو تبادلات شهدایی
💚 تبادلات گسترده ی شهدایی 💚
ادمین تب میشم با جذب بالا😍🌪
کانال های +۳Kهم دستمه پس جذبت عالیه🤩🔥🔥
ادمین 50تا کانالم بنرتون تو 50😳تا کانال قرار میگیره
دیگه از این بهتر هم مگه داریم😇
آمـارت +200 بـود و مذهبی پیوی باش😊💥
👤@moham13
توی کانال جذب هامون عضو باشید تا از نوبتتون خبر دار بشید👇🏻👇🏻
☄اینفو جذب مون 🌪
🔥https://eitaa.com/joinchat/2931228819Cbf603492d2🔥
امام صادق علیه السلام:
"مَن سَرَّهُ أنْ یَکونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَلیَنتَظِر وَ لْیَعَمل بِالوَرَعِ."
هر کس خوش دارد از یاران امام مهدی علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و پارسایی پیشه کند.
🌸🌼شهید هادی ذوالفقاری 🌺🥀
( 🌸 ✅@martyrhouse🌸)
ﻣﺮﺍﻗﺐﺑﺎﺷﯿﻢ💔💔
ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ #ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﺪ
ﻋﯿﺐ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭاﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ !
ﺍﻭﻝﺷﺨﺼﯿﺖﺧﻮﺩﺕﺭا
ﺗﺮﻭﺭﻣﯽﮐﻨﯽ،ﺑﻌﺪﺁﺑﺮﻭﯼ آنهارا
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺻﺪﺍﯼ ﺗﺮﮎدلهارا
ﺯﻭﺩﺗﺮﺍﺯﻓﺮﯾﺎد ﺯﺑﺎنها ﻣﯽﺷﻨﻮد
🌸🌼شهید هادی ذوالفقاری 🌺🥀
( 🌸 ✅@martyrhouse🌸)
💠تو آسمون همیشہ از یہ ارتفاعی بہ بعد،
دیگہ هیچ ابری وجود نداره
پس هر وقت آسمون دلت ابری شد با ابرها نجنگ!
🍃فقط اوج بگیر !!✨
🌸🌼شهید هادی ذوالفقاری 🌺🥀
( 🌸 ✅@martyrhouse🌸)
📱مجموعهاستوری
#امام_زمان
#جمعه
🌸🌼شهید هادی ذوالفقاری 🌺🥀
( 🌸 ✅@martyrhouse🌸)
هدایت شده از قاسمی دهم انسانی ب هدایتی
بــــــــسمالربدلتنگۍهاۍبیموقـــع...!
درماندهامچیزےندارمغیـــرآهم
ایݧقحطۍاشڪ دوچشمانمگواهم...💔
اصلا حواسم بہ تو و تنهاییٺ نیـسـت!🚶🏿♂
شـــرمنده آقاۍ غـــریبم رو سیاهم..🖤
هنــگام معصیـت بہ یاد تو نبودم
ٺــۅ گریہ ڪردے جاۍ من بر اشتباهم...
مۍترســم آخــر سر زِ چشمــانټ بیفتــم↶
بر این گدایټ رحـم ڪـن ا؎ تڪـیه گاهم
اصلا مرآ چه بް وصاݪ و شڪوه از هجـــر
وقتی ڪه انقدر از شما دور اســت راهم⛓🖤
بـا این همہ وضع بدم مثــل تو آقا
گریان شاه بۍ ڪفن هر صبحگاهم😭💔
میخوام از اینجا دلتو ببرم سمت دیگہ✋🏿
جان ها فداۍ خواهری ڪہ نالہ میزد...
اۍ ڪشتہ افتاده در قتلگاهم
یا زینببببب💔😭😭😭
آخر تو را با قــتݪ صبر از من گرفتن
حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم🙃🖤
زینب جان ..
دلم شڪستہ تا پاۍ مرگ رفتم میشہ
یه نگاهی بہ دݪم بندازی؟
کل حــرم غارت شده چشــم تو روشن💔😭
همراه دختر هات در بند سپاهم⛓
بیش از ستاره زخم و فلڪ در نظاره بود..
دامان آسمان ز غمــش پر ستاره بود..
لازم نبود آتش سوزام بہ خیمہ ها💔
دشتۍ ز سوز زینب شراره بود😭😭💔
میخواست تا ببوسد و برگیردش ز خاڪ
قران او ورق ورق و پاره پاره بود💔💔💔
یا حسیـــــن
هق هق هاتون بره بالا
زینب اومد بالای سر برادرش
رگ های خونی که از گردن بیرون زده بود و بوسید
لبانش سرخ شد از خون برادر💔😭
یڪ خیمہ نیم سوختہ شد جاۍ صد اسیــر
چیزی ڪہ ره نداشت در آن خیمہ چاره بود!
در زیر پاۍ اسب دو کودڪ ز دست رفت
اے لعنت بہ اسب هایی ڪہ قاتلن😭💔💔
معلوم است دیگر ...
استخوان های حسیـــن را خورد کردید
کودک که چیزی نیست😭😭😭💔
آزاد گشــت آب ولی هزاران حیفــ..🚶🏿♂
رباب را بی طفل کرد!💔
چشمی بر آنچہ رفت بہ غارت . نداشت کس!
اما دݪ رباب ، پۍ گهواره بود😭💔
نشنید ڪس که حرف زدن با اشاره بود
یڪ رخ نمانده بود ڪہ سیلی نخورده بود
در پشت ابر چهره ی هر ماه پاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که چه کردن با گوشواره ها💔🚶🏿♂
وقتی امروز ریختن سمت خیمہ ها ، وقتی خیمہ ها رو اتیش زدن
دیدن همه دارن فرار میکنن
اخہ زین العابدین فرموندن
علیڪن بالفرار🚶🏿♂😭
اما دیدن یه خانومی توی دل اتیش رفته
هی فریاد و جیغ میزنه
دیدن خانوم حضرت زینبہ
اخہ توی خیمہ ها عزیز برادرش تب داره
از این بچه هایی که دامن هاشون اتیش گرفته بود
مرد میگہ: دیدم توی بیابون یہ دختر بچہ دامنش سوختہ با پای برهنه روی خار ها میدوه
دلم سوخت براش
گفتم برم اتیش دامنش و خاموش کنم
تا نزدیڪش شدم جیغ کشید و دستاش و گذاشت روی سرش
گفت : من بابا ندارم😭😭😭💔
ای مرد من یتیم شدم ..
من بی پدر شدم کاری با من نداشته باش😭💔
گفتم : باهات کاری ندارم فقط میخوام اتیش دامنت و خاموش کنم
وقتی داشتم اتیشش و خاموش میکردم حس کردم
میخواد چیزی بگه اما روش نمیشه!
گفتم چیزی میخوای بگی؟!
گفت: میشہ میشہ یکمی بہ من اب بدی؟!
رفتم براش اب اوردم💧
تا مشڪ و دادم دستش
اب و نخورد
گفتم مگه اب نمیخواستی ؟!
گفت: فقط به من بگو راه علقمہ کجاست؟!
میخوام مشک و به عموم نشون بدم تا دیگه خجالت نکشه😭😭💔
اخ یا ابوالفضلللل😭🖤
هدایت شده از قاسمی دهم انسانی ب هدایتی
بی بی زینب اومد همرو شمرد
خیلی کار زینب امشب مشکلہ!
همرو اروم کرد!
دید از یہ گوشہ صدای ناله بلند شد
دوید سمت صدا
دید رباب نشستہ پاۍ گهواره ی خالی
روی خاک ها نشسته
میزنه توی صورتش و لالایی میخونه برای طفلی که نیست💔😭
اینجوری گریه نکن رباب میکشی زینب و 🖤
امروز همه اومدن با ابی عبدالله وداع کردن
اما رباب از دور نگاه میکرد،جلو نیومد
حیا کرد...اما تو مجلس یزید وقتی نانجیب با چوب خیزران بر لب و دندان میزد،یه وقت دیدن حضرت رباب دوید سر رو بغل کرد،هی آروم داره نوازش میکنه...وقتی برگشتن خرابه...حضرت زینب سئوال کرد، رباب ندیده بودم هیچ وقت اینقدر بیقرار بشی؟ گفت: خانم معذرت میخوام ازت...دست خودم نبود... آخه اون لحظهی آخر که داشت وداع میکرد خیلی دوست داشتم بیام، دستای حسین رو ببوسم ...باهاش خداحافظی کنم... بی بی جان از شما حیا کردم، دیدم الان داره با چوب خیزان میزنه...
اخ یا حسیـــن
هۍ صدات میزنم ارباب کربلامو ازت میخوام😭
حیفہ ها نوڪرت کربلات و نبینہ💔
پشــت خیمہ ها رباب گفت..
خانم جان من معذرت میخوام دست خودم نبود
تشنہ بودم ..
شیرنداشتم بہ علی بدم چون مادر که اب نخوره شیرم نداره!
یہ جرعہ به من اب دادن
حالا شیر دارم ولی علی ندارم😭🖤
بس ڪن رباب
حرملہ بیدار میشود
خنده ها و تمسخر ها بس نبود ..
آن پوزخند حرملہ من را سوزاند💔😭
یہ نانجیب بلند داد زد:
به سمت خیمہ ها بروید!
حسین تا این را شنید
تکیه به نیزه ی شڪستہ داد
گفت: اگر دین ندارید حدالاقل آزاد مرد باشید...
اول بیاید کار حسین و تموم کنید💔
رفقا توی این چند روز هیچ کسی به حرف ابیعبدلله گوش ندادن
تا میومد صحبتی کنه هلهلہ میکردن💔😭
ڪسی نشنوه صدای حسیــن و
شـــمر گفت : ڪار حسیــن و تموم ڪنید
همہ ریختن توی گودال
یکی با عصا یکی با چوب ..
یکی با شمشیر و قلاف میزد
ولی همہ اینا بہ کنار 💔
زمانی که شمر روی سینہ ی حسین نشست..
اشمرالجالسون😭🖤
خنجر نمیبرههههه
خیلی درد داره هااا
نمیبرید از پشت گردن برید😭💔
جلوی چشم خواهر
عریاااان چراااا بی صفت😭💔
میسوزم حسیـــن جان
ڪہ آبــت ندادن
ڪہ بہ حرف هایت اعتنا نکردن
میسوزم ڪہ هنوز خاڪت نکردن
توی گودال به دنبالت میگردن💔😭
من دیدم..
یکی اومد زد، بی هوا زد..
هدایت شده از قاسمی دهم انسانی ب هدایتی
یکی با نیزه برای خدا زد💔
اومد پیر مردی تو رو با عصا زد
یا الله
ڪمک خواستنت و میشنیدن!
چطور در گودال جسمت را ڪشیدن😭
سرت و سر حوصلہ بریدن
توے دعواۍ سرها دلم چی ڪشیده
سر تو حسیــن جان بہ خولی رسیده
از امشب عزیزم از ما دوری!
یہ شب توی دیز و یہ شب توی تنوری😭😭💔
اما میدانی چہ سخت است؟
صدای بریده شدن گلویت را شنیدم
حسیـــن جان دیگر برایم جانی نمانده بس ڪن
چرا صدایت پیچیده در گودال؟!
واویلا😭😭💔
بس ڪنم؟
خودم دیگہ طاقت ندارم
رفقا براۍ ظهور مولا صلواتی ختم ڪنید✋🏿
اللهم الرقنآ ڪربلا بہ حـــق رقیہ♥️
گـــر دخترڪی پیش پدر ناز ڪند
گره ۍ ڪرب و بلاۍ همہ را باز ڪند💛🔗
هدایت شده از قاسمی دهم انسانی ب هدایتی
شعروبخونینمرادمیده
بنتالحسین رقیهجاندخیلم
ایکودکبیاشیاندخیلم
بیبیمرادمبدهازغمنجاتمبده🙂
دم نماز برای مریضان دعا کنیم
🌸🌼شهید هادی ذوالفقاری 🌺🥀
( 🌸 ✅@martyrhouse🌸)
❤️ #در_محضر_علما
🔔 زرنگی بندگی خداست
✅ آیت الله بهاءالدینی:
روز قیامت نیکیهایمان را به محبوبترین فرد زندگیمان نخواهیم داد! اما مجبور میشویم به کسی نیکیهایمان را بدهیم که از او متنفر بودیم و غیبتش را کردیم. گناه خصوصا حق الناس اوج حماقت است نه زرنگی! زرنگی بندگی خداست.