👆👆👆👆پیکر شهید حسن هداوند میرزایی بعد از دوازه سال دفن سالم به وطن باز گشت
میهمان خانه ماشهید محمد حیدری
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
#طرح_مهمانی-از-جنس-نور
#هر_لاله_میهمان_یک_خانه
تصاویر تمام شهدای شهرستان پیشواکه حدود ۳۵۰ نفر هستند را با کمک ومساعدت بنیاد شهید شهرستان طراحی و پشت تصویر را با کارهایی که به نیت فرج از طرف شهید انجام میدهند را بارگزاری کردیم.
تصاویر شهدا هر هفته مهمان یکی از منازل شهر شده و اهالی آن منزل، قرآن و دعا و زیارت عاشورا وهرکار خیری را به نیابت از آن شهید انجام می دهند و با آن شهید انس میگیرند.
این طرح آن شالله در سطح تمام شهر ومحله ها روستاهای اطراف با قوت انجام میشود.
شبیه این کار در پیاده روی اربعین امسال که تمثال تمام شهدای شهر پیشوا با ۲۰۰۰تسبیح مزین شد ودرمسیر مشایه بین زائران اباعبدالله الحسین ع به نیت فرج پخش شد و برکات این طرح فوق العاده بود.
برای ارتباط
@m_shebni
https://eitaa.com/kadmo_shohda_pishva
سلام صبح بخیر خوش آمد میگم به همه دوستان عزیز شهدایی
ان شاالله با انتقادات و پیشنهادات خود ما رو در ادامه راه ثابت قدم و دل گرم کنید.
ممنون از همراهی سبزتان اجر تون با شهدا و امام زمان علیه السلام
شهید، باران رحمت الهی است
که به زمین خشک جانها، حیات دوباره میدهد.
https://eitaa.com/kadmo_shohda_pishva
23.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لاله میهمان خانه ما.
ممنونم از طرح بسیار زیباتون . این چند روز حال دلمون با روزای دیگه متفاوت شده.
ان شالله شهدا دست گیر شما باشن . ان شالله امروز ب لطف نگاه این شهید سلامتی مریضمون رو بهمون عنایت کنن. داره کم کم به روزای رفتن این شهید نزدیک میشیم ولی امید داریم ک بتونیم میزبان لاله ای دیگه در منزل باشیم .التماس دعای فرج
هدایت شده از مرام مهدوی شهرستان پیشوا
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در نشر این موشن گرافی در سطح شهرستان پیشوا ما رو در پخت غذای حضرتی یاری کنید تا غذا به نیت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام گسترش پیدا کنه
جهت ثبت نام عدد 2 رو به 500030313 ارسال کنید
عملیات والفجر ۴
ارتفاعات کانی مانگا
خاطرات جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل
خاطره عملیات والفجر۴ که در همین ایام بود را ذکر میکنم تا من هم در صواب انتقال خاطرات ودلاورمردیهای رزمندگان به نسل جوان شریک باشم ویادی از شهدا کرده باشم.
عملیات والفجر۴ در غروب روز چهارشنبه ۱۳۶۲/۸/۳۰ تا ۱۳۶۲/۷/۲۷
در منطقه سلیمانیه وپنجوین عراق انجام شد،
هدف عملیات، تصرف دره ودشت شیلر وتسلط بر ارتفاعات منطقه ،بویژه بلندترین قله یعنی ۱۹۰۴ یا همان کانی مانگا،
که دراینصورت راههای ورودی وعبوری عناصر ضد انقلاب از سمت عراق به ایران مسدود میشد،
واز دو محور بانه و مریوان صورت گرفت
وبیشتر ارتفاعات در هر دو محور به تصرف غیور مردان ایران در آمد،
لشگر ۲۷ حضرت رسول ص
از مرحله سوم و چهارم وارد عرصه نبرد شد،و
بعد از تصمیم گیری فرماندهان لشگر ،تعدای از گردانها شب اول ودوم
مرحله سوم عملیات والفجر۴ به خط زدند،وبعضا موفق هم بودند،بجز گردان مالک ومیثم که در یال ارتفاعات ۱۸۰۰ و ۱۸۶۶ زمین گیر شده بودند وکار گره خورده بود ،ضمنا گردان کمیل که همیشه شب شکن وخط شکن بود بنا به اعتراض برخی فرمانده گردانها ومصلحت هایی ، این بار به عنوان پشتیبان انتخاب شد.ولی دقیقا یادمه که شهید معصومی و شهید حاجی پور اومدند تو مقر گردان، تو شیارهای اطراف پادگان گرمک،در دشت شیلر،منطقه ای آلوده ونزدیک ترین نقطه به صحنه های درگیری وبدون سرپناه ،ودائم هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران میکردند،وقتی اعتراض نیروهای گردان کمیل را دیدند وصحبتهای شهید معصومی که به شهید حاجی پور گزارش میداد که دیگه نمیتوانیم نیروها را کنترل کنیم ،اینجا هر روز هلی کوپتر های عراقی داخل شیار ها را بمباران وبا راکت میزنند.واز طرفی بخاطر نزدیکی ارتفاعات ودیدن صحنه های درگیری وسابقه گردان کمیل،که همیشه خط شکن بوده ،کنترل نیروها خیلی مشکل است.
اینجا بود که شهید حاجی پور با اون لهجه شیرین ترکی و فارسی اش،
شروع به صحبت کرد، ودر چند کلام اصل مطلب را گفت ،که نگران نباشید کار اونقدر بزرگ هست که نوبت به شما هم میرسد،ویه تذکر کوچک هم داد،که کار گره خورده و مجبوریم از تمام ظرفیت لشگر استفاده کنیم، لذا اماده باشید امشب ویا فردا شب به خط بزنید،
اینجا بود که نیروها علی رغم فضا ومکان نا مناسب
که دائم بالگرد های دشمن در منطقه بودند،نیروها با خوشحالی زیاد اماده رزم شدند.
نزدیک غروب بود،که نیروها درآن لحظات معنوی وحال وهوای پرواز کردن وبه وصل یار رسیدن،
حاج اقا ذوالنوری که الان نماینده شهر قم در مجلس هستند
روحانی گردان بودند.وصیغه عقد اخوت را بین برادران گردان خواندن وتمامی نیروها با هم برادر شدند. با چاشنی مداحی محمد طاهری وبا اراده مصمم و دو چندان ،منتظر دستور حرکت بودند.
هنگام غروب شهید معصومی فرمانده دلاور وشجاع گردان ،شهید مقدم جو وبنده (جابر)را صدا کرد وکلی صحبت وتوصیه وسفارش که من مدتی است گروهان ها را زیر نظر دارم. واز تمام حرکات و بدن سازی انها در جریان هستم،لذا به این نتیجه رسیدیم که گروهان شهید صدوقی به نمایندگی گردان کمیل امشب به خط بزند واگر خدای نکرده به مشکل خورد ،از دیگر گروهان ها استفاده میشودگفتنی است تنها گردانی که ۴ گروهان داشت گردان کمیل بود،گروهان ش مدنی گروهان ش دستغیب، گروهان ش صدوقی ، وگرهان نور،
هوا تاریک شده بود نیروها همه اماده و قبراق جهت نبرد با دشمن بعثی ولحظه شماری میکردند.دستور حرکت صادر شد، واز نقطه رهایی دلها گره خورد به ائمه معصومین ع ،وحالاتی که نمیتوان وصف کرد، ابتدا در دشت شیلر مسافت زیادی را طی کردیم واز معابر مین وتله های انفجاری عبور کردیم تا رسیدیم به یه رودخانه ،از کنار اب عبور کردیم وبه شیار مورد نظر رسیدیم وبایدسریع خود را به بالای ارتفاعات میرساندیم .که ناگهان با شلیک دوشکا واتش سنگین دشمن مواجه شدیم وظاهرا دشمن متوجه حضور ما شده بود،البته تا اندازه ای هم طبیعی بود چون منطقه عملیاتی ودرگیری بود وما هم شب دوم و سوم به خط میزدیم طبیعتا منطقه الوده بود،وباید انتظار چنین برخورد هایی را از سوی دشمن داشت،
لذا دستور برگشت دادند واز مسیری دور تر وصعب العبور تر که با کندی حرکت میکردیم واز شیارهای الوده به مین واتش دشمن به سمت ارتفاعات حرکت کردیم.در بالای ارتفاعات هم با اتش سنگین دشمن گردان های مالک ومیثم روی یال ۱۸۰۰ و ۱۸۶۶ بعد از نبرد های خونین، زمین گیر شده بودن.وبا سختی و زحمت زیاد وعبور از شیارهایی که دشمن اتش کور میریخت وشیارها تماما صعب العبور بودند،با هر زحمت وسختی که بود گردان کمیل خودش را به بالای ارتفاعات رساند،وبعد از گذشت مسافتی،به یال ۱۸۰۰ رسیدیم ،ونیروهای گردانهای مالک و ... زخم و زیلی دیدیم که با دیدن ما خوشحال شدند و با دعا برای موفقیت، از ما میخواستند تا هر طور شده قله ۱۹۰۴ یا همان کانی مانگا را فتح کنیم،در مسیر به همه نیروها توصیه کردیم بیشتر و
جعلنا را بخونن،همواره زیر آتش دشمن جلوتر رفتیم واز یال ۱۸۶۶ هم عبور کردیم، رسیدیم به ارتفاع ۱۹۰۴ که با تیر اندازی دشمن نیروها همه نشستند، ودستور این بود فقط گروهان شهید صدوقی حرکت کند،تازه نیروها فهمیده بودند