✨ 🌊 دریای می میلیاردها دیوانه دارد صدها هزاران عاقل وُ فرزانه دارد از بهر هر عاشق از آن دریای پر موج این جمعه پیر عشق صد پیمانه دارد اصلا کجا دیدید که یک شمع روشن صدها هزار اطراف خود پروانه دارد حالا که نور صبح با تاریکی شب قصد نبردی محکم وُ جانانه دارد ای جان من برخیز دست افشان برانیم در آخر ِ ِاین راه جانان خانه دارد کاف‌شین ✨

⚡ توچولمیشم ئوزومه یایلانوبدی غم گئوزومه گئرَک دُئوزم ولی من یوخدو طاقتیم دئوزومه آلیشمیشام گله‌سن گلمیسن ولی هله‌سن آماندی‌یابن‌الحسن بیر سو سَپ منیم چئوزومه کاف‌شین 🍂

یکی پرسید آهسته ... چرا شعر تو ترکی نیست ؟! نمیدانم جوابم چیست! من اصلا شاعرم آیا ؟ نمیدانم، ولی اصلا چرا از شهریار وُ صائب وُ پروین نمیپرسند؟! نظامی، شمس، مولانا ... از آنها این نمی‌پرسند؟ و یا از شاعران ترک دیگر این اصول دین نمی‌پرسند که بیش از شعر ترکی با زبان مشترک گفتند آن اشعار بیا بیدار شو ای یار بیا این اشک تمساحان نکن باور تو انسانی، نه گرگی، نه شبیه پارس‌پان‌ها خر جز این کشور جز این رهبر جز این ساقی جز این ساغر، به غیر از یک زبان مشترک ، راه نجاتی نیست بیا تا فرصتی باقیست تا نوح است کشتی‌بان بیا تا همسفر باشیم بیاید جمعه ی دیدار رسد از راه آن دلدار کاف‌شین 🍂 ....

🌊🌪️ قبل از شبِ طوفان هوا مانند من آرام بود او غصه خورد وُ سیر شد وقتی که وقت شام بود آری عزیز از اوٌَلَش داعش همان برجـام بود سازش جهاز ِ مادر ِ صدام بود با گَــَلّه‌ی کـــَـفتارها گــُـفتارها ناکام بود إف‌إی‌تی‌إف ابزار خودتحریمی ِ بی نام بود همواره سازشکارها کمبودسازی میکنند بحث چراغ وُ خانه وُ مسجد به کلی دام بود آنجا اگر لبنان نبود خط مقدم باز اگر تهران نه، در ایلام بود ای منجی دنیای ما برگرد ای آقای ما ظلم جهان‌خواران فقط تصویر این ایام بود کاف‌شین ✨

✍🏻 غزلین بیرآججا کسدی و بیرآز دایاندی شاعیر سورا فاللانان غزلدن گوتوروب دولاندی شاعیر باشاباش بو دنیا قاندی گونو عالمین یاماندی نه دِسین هله نه قالسون ، سئوزی ده یاماندی شاعیر کاف‌شین ✨

⌛🕥 باز زمین سایه‌ی دیوارهاست خط ِ زمان ، عقربه‌ی مارهاست در کف تو این دل إشغالی‌ام مثل ریه خانه ی سیگارهاست جنگ نگو باز جهان جنگل است محو ضعیف عادت کفتار‌هاست راه نجات بشــریت فقط رد شدن از نعش جهانخوارهاست کاف‌شین 🍂

🌳🐊🌲زیباست این جنگل ولی زیباست از دور تنها زبـان زنـده ی دنیا «فقط زور» یک مرد باهوش از جهان تعریف می‌کرد به به ، چه ماهی ای زمین! بود او فقط کور در شهر هر شهدی دروغین بود آری شهدِ عسل در کوه بود وُ نیش زنبور در تور صیاد است فردا مثل ماهی آن کس که بر اهل زمین می‌داد دستور از لطفتان از بوی سبزی هم لبم سوخت این آش بود از اولش مثل دلم شور کاف‌شین ✨ ادامه ... همین جا

💼✨ تو هنوز توی کیفت دو بغل ستاره داری تو هنوز آفتابی سر هر مناره داری دل تو شبیه غزه لب تو شبیه بیروت به دل از ظهور منجی خبری دوباره داری کاف‌شین ✨

،، یاران همه از سازشیان عشوه خریدند گفتیم شود قطعی وُ قحطی نشنیدند گفتیم که دل بر خود ِ پوزیده نبندید پشت سر او لشگری از فتنه چپیدند فردا همه از خویش برنجید نه از ما صد نامه نوشتیم ، نخواندند ندیدند کاف‌شین ✨

💔 با غمش هر بار من هم گریه کردم بیشتر میشود این درد در من باز هر دم بیشتر قصه یاس کبودی که پس از دیوار وُ در باز هم می‌گفت من دورت بگردم بیشتر قصه اش آتش فشان خلقت است اما شده قهرمان داستان آه سردم بیشتر آتش نمرود آن شب بر در حیدر نشست کعبه شد بتخانه بار دیگر، عالم بیشتر قصه را خاموش می کردم که پهلویش شکست آن شب قدری که بود از عرش اعظم بیشتر کریم شاهزاده رحیمی 🍂

،،،، با کلک کردی سیاهم ، رنگ میخواهی چه کار؟ از تو ویرانیم ، دفع جنگ میخواهی چه کار ؟ من دو تا عکس آنطرفتر در خودم خواهم شکست اینهمه در سینه‌ی خود سنگ میخواهی چه کار؟ بر تنم پیراهنی صد تکه از برچسب‌هاست بیش از این در داستانها انگ میخواهی چه کار؟ با درخت دشمنی دست مدارا داده‌ای خنجری در پشت سر در چنگ میخواهی چه کار؟ کرده ای یک عمر خوش رقصی برای اجنبی باز راحت رقص کن آهنگ میخواهی چه کار؟ من فریب چشمهایت را نَشُسته خورده‌ام ساده ام اینقدر من، نیرنگ میخواهی چه کار ؟ شعرهای کاف‌شین را در جهان تکثیر کن یک وزارتخانه‌ی فرهنگ میخواهی چه کار؟ کاف‌شین ✨

،،،، ما که گفتیم که برنامه ی #قطعی دارند ما که گفتیم که از نور خدا بیزارند ما که گفتیم ز تکرار شب خاموشی حیف جز حافظه از عقل وُ خرد کم دارند ما که گفتیم که یک جمعه سحر می‌فهمید که شود سوخت گران، فتنه گران بیدارند ما که گفتیم جهانخوار به جنگ آمده است ما که گفتیم ظریفان همه با اغیارند ما که گفتیم که در پنجره با شیطانند و جز ابلیس به هر جای جهان دیوارند 🕯️✨

،، هر شب در این حوالی ، تمرین ِ مرگ داریم انگار بر زمین ما کوهی ز برگ داریم کاف‌شین 🍂

🕯️ شعرهایم کوچه بازاری شدند خواب‌ها در خاک، بیداری شدند چشم هایم باز بعد از یازده محو ساعت های دیواری شدند زخم زد دشمن ولی چیزی نبود زخم‌های پشت سر کاری شدند با صدای پای منجی آب ها در کنار بادها جاری شدند کاف‌شین 🍃

👇🏼✨👇🏼✨👇🏼✨👇🏼✨👇🏼 هر مرتبه با سازشـیان داعشـیانند احیاگر ِویرانی وُ کمبود وُ زیانند خون می‌چکد از دم زدن از صلح ِظریفان چون نوکر سلطان جهانخوار ِجهانند دیدید اگر اشعری وُ شیخ بنفشی الغوث بخوانید که با قاتل جانند کاف شین ✨

✨🦋✨🦋✨ برای شوک به مغزهای شستشو شده برای شاعران ِقصه گو شده برای قلب‌های زیر و رو برای مو شده برای هیلزهای شهرک مطهری برای بندهای ِگردن اتو شده برای سگ پرستهای پُرسَفَر به خارجی که فکر کودک فقیر در مُحرم اند برای رنگ سال های جستجو شده برای کشورم که باز هم به قطعی وُ نبود وُ نیست روبرو شده برای آن «پِز»ی که برگـ ـزیـده اند وُ در شناسنامه «پـــو» شده برای خنده ظریـــــــــف در مقابل حریف ِزورگو که با ظریف های زرد وُ قرمز وُ سیاه زورگو شده برای آن عصای اژدها که نیل را شکافته و کفش های رهبرم که مثل کفش کودکی فقیر باز هم رفو شده برای سرخ پوست ها و یا سیاه وُ سبز پوست ها برای مردم ناکا_زاکی برای نقطه نقطه زمین ، برای دین آدمیت شما برای خون لاله های بی نشان که جو شده برای دختری که دیدن پدر به جانش آرزو شده برای آرزوی هر کسی که مثل بغض ِدر گلو شده برای دشت ِ مُشک بو شده برای خُم برای می برای نی برای خامه ای که با عسل سبو شده اگرچه شب دراز هست به انتقام خون عاشقان نیاز هست که در زمانه ای چنین که فتنه ها هزارتو شده دلم برای منجی زمین چنین بهانه جو شده کاف شین 🌴 ،،،

،،،، دل خراباتی تر از من مغز من قاطی تر از من پایم اسقاطی تر از من خواب در چشمم شکسته ای طبیب جان خسته در جهان هرگز نیابی نوکر اقساطی تر از من کاف‌شین 🍂

،،،،🕯️✨🕯️،،،،، بدون سایه‌ی آن بی نشان جهانی نیست بدون فاطمه خاکیم وُ آسمانی نیست زبان مادری ما کلام فاطمه است به ترک وُ لر ، عرب وُ گیلکی زبانی نیست کاف‌شین 🍃

🌊 زبان ِرایج دنیا فریب وُ واهمه است زبان مادری ِما قیام فاطمه است و ما زبان ِطلا وُ بلا نمی‌فهمیم که شرط ماندن ایران به ظلم خاتمه است کاف‌شین ✨✊🏻

،،،،، خوب است کمی زرنگ باشیم پیش سگ وُ گرگ سنگ باشیم بودیم اگرچه لنگ ِ نانی آماده‌ی طبل جنگ باشیم کاف‌شین

✨ راست گفتا جناب پوزیده نیست نزدیک قله دل یارا دم قله، طناب پوسیده تا ته دره می‌برد ما را کاف‌شین 🍂

🐺 کنار گرگها که خون به پوزه می‌کشند 🐏🐑عجیب بره های ساده دل هنوز به عشق گرگ‌های مست زوزه می‌کشند... کاف‌شین # ،،،،،،،،

📖 دیـوان مـرا دفتـر ِ دیـوانه بخوانید از پیر مغان، ساقی ِ میخانه، بخوانید جز دایره قسمت وُ تسلیم رَهی نیست «بی‌درد» در این دایره «بیــگانه» بخوانید دیرینه شناسان بسی افسانه نوشتند آن قصه که جز عشق شد افسانه بخوانید کردند اگر صحبت ظرفیت ِ تکمیل از بار غمِ جا شده بر شانه بخوانید هر جا که نوشتند جهان، از غم لبنان از داغ هزاران گل وُ پروانه بخوانید 🍃 کاف‌شین 🍂

،،، حالمون عقلی قاچوب پیسدی سفِه‌دی اورگیمین گئـُوزی یاشدی ایشی شِه دی سن او مه‌ده گئـُوزلیم بوردا دوشندَن هله‌مه‌دی هله‌مه‌دی هله‌مه‌دی کاف‌شین 🍂 #شعر_ترکی #دردهای_ماندگار #تبریز_در_مه #توده_مه_متراکم_بالارونده_هوشمند_انتخابگر 🍃