تو را آن گونه میخواهم که باغی باغبانش را
شبیه مادر پیری که میبوسد جوانش را
تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که
نمیدانم زمانش را، نمییابم مکانش را
من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان
برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را
پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر
که بالای سرش میبیند امشب دشمنانش را
تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم
از آن پس بارها گم کردهام فصل خزانش را
پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی ترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را
تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد
تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را
من آن مستم که در میخانهای از دست خواهد رفت
اگر دستان تو پر کرده باشد استکانش را
#علی_سلیمانی
❤️❤️❤️
@kafemoosighii
دلی در سینه دارم
که در شوق وصال است
قسم بر روز موعودی
کهاشک تو حلال است
سرودم چون غزل هارا
ز هر بیتش جگر سوز
قسم بر تارک مویت
تمامش کن جدل هارا
نظر بر دیده هم دارم
که بشکفافد چو گلهایی
قسم بر خنده ی نازت
که نامت همچو غم دارم
لبی بر کنج فنجان
که در فکر کلام است
قسم بر فکر و رآی تو
که افکارت حرام است
زعشقی سر به سر دارم
که از نزدیک و فامیل است
قسم بر نسبت خونی
چو عشقمقتل هابیل است
#داود_شمسی
❤️❤️❤️
@kafemoosighii
بوی باران می رسد از ابر های این دیار
چتری از پروانه برپا کن دل دیوانه را
#حسن_سهرابی
❤️❤️❤️
@kafemoosighii
گل چو خندید محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شد از عشق، به سامان نشود
👤#صائب_تبریزی
🏷#شعر_خوب_بخوانیم
...☁️
یه روزی میفهمی دوست داشتن آدما
فقط به این بستگی داره که تا چه اندازه
از ناراحت شدنتون ناراحت میشن و تا
چه اندازه واسه اینکه
ازشون دلخور نباشین
تلاش میکنن...!
🌹درود بر شما صبح بخیر
🌺بیا امروز به هم قول بدیم که
🌼جانانه زندگی کنیم
🌺صبح ها دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد
🌼دنبالِ آدم هایِ خوبی که حالت را
🌺با نگاهشون و لبخندشون
🌼به روزگارت سنجاق کنی
🌺یک روزِ خوب،
🌼اتفاق نمی افتد ساخته میشود
🌺من که فعلا میرم دنبالِ عطرِ چای
🌼روزتون غرق در عشق و مهربانی
#صبح_بخیر
✔️ در تولد يک سالگي پسرش نوشت:
✍ پسرم, يک بهار, يک تابستان, يک پاييز و يک زمستان را ديدي...
زين پس همه چيز تکراريست
جز محبت و مهرباني...
نیما یوشیج
@kafemoosighii
به باد حادثه بالم اگر شکست چه باک؟
خوشا پریدن با این شکستهبالیها
#قیصر_امین_پور
@kafemoosighi
داد معشوقه به عاشـق پیغام * که کــند مــــادر تو با مــن جــنگ
هر کـجا ببیـــندم از دور کـــند * چــهره پرچــیـن و جـبین پر آژنــگ
با نـــگاه غضــب آلـــوده زنــــد * بـــر دل نازک مــن تــــیر خـــدنگ
از در خــــانه مـــرا طــرد کـــند * همچو سـنگ از دهــن قلماسنگ
مادر سـنگ دلـت تا زنده است * شهد در کام من و توست شرنگ
نشــوم یک دل و یک رنگ تو را * تا نســـازی دل او از خـــــون رنـگ
گر تو خواهی به وصالم برسی * باید این سـاعت بی خوف و درنگ
روی و سینه ی تنـــگش بدری * دل بـرون آری از آن سینه ی تــنگ
گرم و خونین به منـش باز آری * تا بـــــرد ز آیــنـه ی قـــلبم زنــــگ
عاشــــق بی خرد نا هـــنــجار * نه بَل آن فاسق بی عصمت و ننگ
حــــرمت مـــادری از یاد بــــبرد * مســـت از بـــاده و دیــوانه ز بنگ،
رفـــت و مــادر را افکند به خاک * سیـــنه بــدرید و دل آورد به چــنگ
قصد سر منزل معـــشوقه نمود * دل مـادر به کَفـَــــش چون نارنـــگ
از قضــــا خورد دم در به زمـــین * و انـــدکی رنــــجه شــد او را آرنگ
آن دل گرم که جان داشت هنوز * اوفـــــتاد از کــــف آن بی فـــرهنگ
از زمین چو باز برخاســـت،نـمود * پــــی برداشــــــتن دل، آهـــنـــگ
دیـــــد کز آن دل آغشته به خون * آید آهســــته بــــرون این آهنگ:
آه دست پسرم یافت خراش! * وای پـای پسرم خورد به سنگ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا همه مریضا رو فشار بده🥴😂
😅🤣
@kafemoosighii
گر دست دهد خاک کف پای نگارم
بر لوح بصر خط غباری بنگارم
بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است
از موج سرشکم که رساند به کنارم
پروانه او گر رسدم در طلب جان
چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
زان شب که من از غم به دعا دست برآرم
زلفین سیاه تو به دلداری عشاق
دادند قراری و ببردند قرارم
ای باد از آن باده نسیمی به من آور
کان بوی شفابخش بود دفع خمارم
گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
من نقد روان در دمش از دیده شمارم
دامن مفشان از من خاکی که پس از من
زین در نتواند که برد باد غبارم
حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم
#حافظ
@kafemoosighii
🍁
جمله دنیا ،
از اول تا آخر ،
در برابر یک ساعت غم نیرزد !
سعدی :
خرقه بگیر و می بده باده بیار و غم ببر
بی خبر است عاقل از لذت عیش بیهُشان
@kafemoosighi
با تو غزلی شادم و بی تو غزلی تلخ
سرگرم سماع توام از قونیه تا بلخ
این پله به بالای بلند تو دریغا
دست من و گیسوی کمند تو دریغا
می چرخم و می چرخم و می چرخم و تکرار
می رقصم و می رقصم و می رقصم و هربار
گردون به سماع آمده از گردش انگور
از هفت فلک رد شده آوازهی تنبور
آیینه به دست آمده بودیم تماشا
خلقی به عناد آمده بودند به حاشا
گندم به فریب اسم تو را برد که خوردیم
خود را به قضا و قدر باغ سپردیم
از وسوسه ها سیب نصیب دل ما شد
چرخی زد و در همهمه ی باغ رها شد
با صوفی سالوس می صاف ندیدیم
در بزم ریاکار به جز لاف ندیدیم
دف دف دددف می زند این پیر بچرخید
در پای خم افتاده به زنجیر بچرخید
هی کف زد و هی دف زد و ما باده شنیدیم
تمثیلی از آن حسن خداداده شنیدیم
هو هوی تو را حضرت ارباب، ولی نه
لبهای زمین زمزمهی آب، ولی نه
از روی تو آفاق مگر نور علی نور
خورشید شب افروز جهان حضرت انگور
تاج از سر گردون به تماشای تو افتاد
چرخی بزن و شور بده خانه ات آباد
محمدرضا_واحدی
@kafemoosighii
نشو محبوب آن یاری که خود
یار کسی باشد
نرو بالای دیواری که دیوار
کسی باشد
نکن کاری که با خواری بیافتی
در گرفتاری
گرفتاری اگر او هم گرفتار
کسی باشد
بسوز ای دل... بساز ای دل...
مریض آن کسی بودی
که فکرش را نمی کردی پرستار
کسی باشد
اگر این عشق آزار است,
عاشق نیستم دیگر
که بیزارم از آن کاری که آزار کسی باشد.
@kafemoosighii
چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود
تاجهان باقی و آیین محبت باقیست
#استاد_شهریار
❤️❤️❤️
@kafemoosighii
°°°🚌
مپرس از من
چرا در پیله ی مهر تو
محبوسم
که عشق
از پیله های مرده هم
پروانه می سازد
👤 فاضل نظری☔️
@kafemoosighii