eitaa logo
سعیده کرمانی
555 دنبال‌کننده
111 عکس
49 ویدیو
6 فایل
آرشیو اشعار و نوشته های من دل من راهی امام رضا ست کفتر چاهی امام رضا ست 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊 درصورت باز نشدن صوت‌ها کانال دیگری با همین آدرس در پیام‌رسان تلگرام دایر است مسیر ارتباط با من 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @saeedekermani
مشاهده در ایتا
دانلود
از عمر من آنچه مانده بر جای بردار به عمر او بیافزای 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
بعد از پنجاه روز خانه نشینی قرار بود آخر هفته‌ی خاطره انگیزی برای بچه‌ها داشته باشیم . طبق معمول قول چیز خاصی ندادیم که ببینیم چه پیش می‌آید . از اداره که آمد‌ چند تا برنامه برای فردا پیشنهاد دادم خوب که گوش داد گفت : اجازه میدی برم تهران ؟ فکر کردم طبق معمول ماموریت دارد. گفتم حالا تا شنبه فرصت هست بگو فردا رو چه کنیم ؟ گفت : می‌خوام اگه ناراحت نمی‌شی برم نماز جمعه . پنجاه روز سختی که بعد از تولد محمدحسن پشت سر گذاشته بودیم جلوی چشم‌هایم رژه رفت بعد ذوق بچه‌ها برای جمعه ، جوابم قاطع بود ، نه! بلند شدم که رضایت گرفتن ادامه دار نباشد آمد پی‌ام که : خیلی فردا مهمه مثل راهپیمایی اربعین باید باشیم بذار برم . گفتم: میام همه بریم یا همه یا هیشکی . چشم‌های سرما‌خورده‌ی محمد‌حسن برگ گلم با اولین نسیم پاییزی جلوی چشمم آمد . مدرسه‌ی صبح شنبه‌ی بقیه‌ی بچه‌ها، رفتن ممکن نبود ‌. گفتم: برو ولی راضی نیستم. گفت بدون رضایتت نه . استخاره‌ی پنهانی‌ام که عالی آمد ساکش را بستم و از قرآن ردش کردم . من مانده بودم و بچه‌ها و قول جمعه‌‌ی خاطره انگیز. صبح زودتر از همه حسین بیدار شده بود و نشسته بود به تماشای مصلی از قاب تلویزیون . کم کم دخترها اضافه شدند شرایط را به زبان خودشان برای دختر‌ها شرح داد بعد که نگران شدند آرامشان کرد نفهمیدم این بچه کی این‌قدر بزرگ شده . کسی حرفی از جمعه‌ی خاطره انگیز نزد همگی چشم شده‌بودند به دهان رهبر ... تمام که شد نفس راحتی کشیدند و چند تا رجز آبدار حواله‌ی اسرائیل کردند. محمدحسن که بین بغل خواهرها و برادرش دست به دست می‌شد بعد از مدتها بوی غذای مامان‌پز در خانه پیچید و وقتی ته‌‌چین را مثل مقلوبه برگرداندم و قصه‌ی زنان فلسطین و مقلوبه را گفتم رقیه‌زهرا با هیجان گفت : می‌دونستم جمعه‌ی خاطره انگیزی می‌شه . خودم را از تک و تا نینداختم که نفهمند من هیچ برنامه‌ای نداشتم و همه‌چیز اتفاقی خوب بود هنوز در گیر و دار این افکار بودم که حسنیه گفت مامان همیشه خلاقه می‌دونه چکار کنه خوش بگذره . کاش می‌شد برایشان بهتر توضیح بدهم که زندگی در مدار ولایت این‌طوری است . نمی‌دانی چرا ولی همه‌چیز شیرین و جفت و جور و به قاعده می‌شود . الحمدلله 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
تقدیم به داغ‌های بر دل نشسته💔 داغدار کدامتان باشم؟ بر کدامین ستاره گریه کنم؟ ابرم و آسمان به من گفته‌ست، با دلی پاره پاره گریه کنم آه ای اشک‌های پی در پی! فصل لبخند می‌رسد؟ پس کی؟ تا دمی گریه بند می‌آید، باز باید دوباره گریه کنم خون امواج آمده‌ست به جوش، ابرها می‌رسند مشکی پوش بحر تا نهر سیل اندوه است، در کدامین کناره گریه کنم؟ سوگ بغداد، ورزقان، بیروت، شده جغرافیایمان مبهوت داغ تاریخ دیده‌ام، باید، یک سده، یک هزاره گریه کنم آه این پاره‌های جان من است؟ یا تن سرخ قهرمان من است؟ غزلم تکه تکه شد بغداد! خواستی چارپاره گریه کنم؟ ماه من در میان مه گم شد، کوه یک شب کنار ده گم شد می‌روم سر به شانه‌ی تهران، روی شمس العماره گریه کنم سیب لبنانی‌ام شده‌ست انار، زیر هشتاد و چند تن آوار غم خود را چگونه شرح دهم؟ با کدام استعاره گریه کنم؟ خواست دنیا که پر ملال شوم، خواست از حجم غصه لال شوم من پر از حرفم و نمی‌خواهم با زبان اشاره گریه کنم اشک ما ابتدای طوفان است، سیل مدیون لطف باران است وای اگر داغدارتر باشم، وای اگر بی‌شماره گریه کنم ندبه روزی قیام خواهد کرد، کار غم را تمام خواهد کرد باید آن روزاشک شوق شوم، هر اذان، هر مناره گریه کنم فائزه امجدیان @Amjadiyan_Faezeh
هدایت شده از فریضه
38.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ تیزر اولین نشست «فریضه» • گردهمایی شاعران انقلابی مشهد • مورخ دهم آبان‌ماه ۱۴۰۳ 📌 نشست شاعران انقلاب مشهد @farizeh_ir
هدایت شده از فریضه
"کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا" بنویس قلم حقیقت انسان را از قول امیرمومنان فرمان را فرمود که باش دشمن اهل ستم فرمود که یاری بده مظلومان را 🏷 شاعر: 📌 نشست شاعران انقلاب مشهد @farizeh_ir
تو را تنها رها کردیم ما در کوچه‌ ی غربت تو را از ما چه سهمی هست غیر از غصه و زحمت دعای تو همیشه تا اجابت می‌برد مارا دعای ما برایت می‌شود قربانی غفلت تمام چاره‌ی بی‌چارگی‌هامان تویی اما میان این همه رنج و بلا کو اندکی دقت؟ اگر اندازه‌ی لیوان آبی تشنه ات بودیم تو حالا پیش ما بودی نه پشت پرده ی غیبت تو از اعمال ما آگاهی و قصدت نجات ماست عبادت های خود را می‌کنی با ما اگر قسمت شبیه مادرت دلسوزی و در می‌زنی هرشب که ما را لحظه‌ای در آوری از خانه‌ی ظلمت شبیه مادری که گرچه سیلی خورد اما ماند که عشق است و بلاهایش به هر ترتیب و هر قیمت بهای عشق را با جان و با فرزند خود پرداخت چه پشت در چه در کوچه چه در مسجد به هر بابت فقط مسمار از قلبش خبر دارد که در این راه به خونش مُهر کرد و ماند پای کار این بیعت https://eitaa.com/joinchat/3866624047C336d16dc8c
این سوگنامه سخت تر است از بیان شدن زهرا کجا و سوختن و نیمه جان شدن گیرم که من فرو دهم این بغض خفته را این اشک چیست عاقبتش جز روان شدن با من بگو که سنگ صبور دلت شوم حالا که رسم شهر شده سرگران شدن هر طعنه ای زدند به ما مردمان شهر ما را کجا و لقلقه‌ی هر زبان شدن بارانی است صورت تو زیر آفتاب از من چه ساخته‌ست به جز سایبان شدن تیر از تنم بگو بکشند و نگو که من بر قد و قامت تو ببینم کمان شدن آمین نگفتم آرزوی رفتن تو را سخت است با نبودن تو امتحان شدن این خانه را تمیز نکن قبل رفتنت راضی ترم پس از تو به بی آشیان شدن تو سهم آسمانی و در سر نوشت خاک حاشا مزار بودن و حاشا عیان شدن https://eitaa.com/joinchat/3866624047C336d16dc8c
هدایت شده از سعیده کرمانی
🍃به نام نور🍃 💚نذر مادر عالم ۴💚 هنوز کودکان تو برای جای خالی‌ات در انزوای جای جای خانه گریه می‌کنند یکایک حروف در کتابها هنوز هم بدون هر اشاره و نشانه گریه می‌کنند چه خوانده چشمهای تو که خیس مانده آستین میان کوچه ها مگر چگونه خورده‌ای زمین چگونه باز پا شدی ،چگونه بی صدا شدی که مردها برای تو زنانه گریه می‌کنند چه بود سر مخفی ِخسوف چند ماهه‌ات چه بود راز گریه و سکوت گاه گاهه‌ات چه بود راه کودکت ،چه شد سپاه کوچکت که پا به ماه ها  به این بهانه گریه می‌کنند هزار کوه زخم را به دوش می کشیدی و هزار زهر  طعنه را به گوش می شنیدی و تمام بردبار ها ،تمام کوهسار ها به پات با تکان تکان ِشانه گریه می‌کنند سیاه ماند چهره‌اش پس از تو روزگار شهر پر از مزار شد شبی پس از تو هر کنار شهر پس از به شانه رفتنت  پس از شبانه رفتنت برات یا کریم ها شبانه گریه می‌کنند 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
recording-20241116-005019.mp3
2.92M
بسم رب الحسین (ع) كم من فئة قليلة غَلَبت فئة كثيرة یک تنه زهرا میمونه حق مظلومو بگیره اومد که بگه، حتی اگه، یاری نداره حتی اگه از آسمونم آتیش بباره زهرا(س) بمیره حیدرو تنها نمیذاره از اونروز توی هر جبهه فقط زهرا(س) شد، الگوی مقاومت پای عشق جون میدیم، ماهم عاقبت بند دوم تو مکتب فاطمیه سینه زن تو راه عشقه توی جنگ حق و باطل لشکر سپاه عشقه مادر که دعا کنه میشه حاجت روا شد میشه هنوزم شهید راه کربلا شد مثل فاطمه که توی راه حق فدا شد از اونروز توی هر جبهه فقط زهرا(س) شد، الگوی مقاومت پای عشق جون میدیم، ماهم عاقبت 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
ابری کبود گوشه ای از آسمان نشست دردی به جان مزرعه هوهو کنان نشست بازار گرم وسبز درختان کساد شد غم در دل شکسته هر باغبان نشست فصل شکوه خرمن‌گندم گذشته است لبخند داس بر تن  گل بی امان نشست در گیر و دار زردی پاییز با غرور امید بین خاک و علف ناگهان نشست باران گرفت و فرصت جولان به غنچه داد بر روی دشت جلوه ی رنگین کمان نشست صبح سلام سردی آبان بخیر شد بوی بهار در ریه های خزان نشست بر قامت زمین پر از اخم روزگار پیراهن قشنگ گل ارغوان نشست کام تمام شهر پر از شهد شوق شد لبخند روی چهره ی پیر و جوان نشست حالا سبد سبد گل دیدار و خاطره در دامن صمیمیت دختران نشست گرم است روح خانه در این روزهای سرد وقتی صدای شادی مادر در آن نشست_ تا از تن پدر بتکاند غبار را آمد کنار خستگی اش مهربان نشست یک سینی محبت و یک‌چای تازه دم آرامشی که در دل او بی گمان نشست تا پهن کرد بقچه گلدار عشق را در خانه عطر ناب گل زعفران نشست
هدایت شده از فریضه
♨️ سکوت شریک جرم صدای ستمگر است سکوت در این خطا چه بسا متّهم‌تر است سکوت خطی نوشته نشد تا که شیر شد قاتل جنایت این رو، آن روی دیگر است سکوت گذاشت پا به روی خون کودکان و گذشت نپرس از چه مسیری که معبر است سکوت برادران تو در آتش و تو خاموشی به هوش باش! ستم را برادر است سکوت اجازه داد که شمر زمانه سر ببرد ببین که قبضۀ این کهنه خنجر است سکوت جواز نسل کشی را چه ساده صادر کرد عجیب نیست اگر اسم مصدر است سکوت به پشتوانۀ او می‌کشند و می‌خندند یگان پشتیبانی و سنگر است سکوت در آمده است دگر داد کافران حتی الا مسلمانان! شرم آور است سکوت 🏷️ • شاعر: 📎 نشانی صفحه فریضه در ایتا: @farizeh_ir
شرح‌ غمت نمی‌شود این بیت‌های لال باید نوشت از غم تو سالیان سال آن روز کاش پشت در خانه مثل قبل سائل رسیده بود به دنبال عرض حال هیزم و شعله‌های حسد هم قسم شدند تا روسیاهی اش بشود قسمت ذغال این خانواده منتظر یک مسافرند با استعاره روضه بخوانم در این مجال با استعاره روضه‌ بخوانم که بهتر است با دست باد‌ می‌شکند زودتر نهال آیینه‌ی تمام نمای پیمبری اما چرا شکستن آیینه شد حلال؟ از آسمان چشم تو غم چکه می‌کند مرثیه خواندن است اذان گفتن بلال دلتنگ اقتدا به قد و قامت پدر ! دلتنگ یک قنوت شدی با فراغ بال بازوی تو دوباره دری وا نمی‌کند ؟ پر باز کرده‌ای بروی ای شکسته بال؟ یعنی بدون بدرقه‌ات می‌رود علی ؟ باور نمی‌کنم بشود ممکن این محال؟ مثل پری سبک شده ‌ای از وبال تن بگذار بگذرم دگر از شرح کالخیال 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
هدایت شده از سعیده کرمانی
4_5983328990281075437.mp3
8.01M
آهنگساز آقای سعید حمیدیان‌فر گفتی که خیر بچمو می‌شناسم مادرمو درست می‌گه احساسم نور چشامه پسرم پس می‌گم نذر گلای فاطمه‌س عباسم فاطمیه روضه‌ی مادرونه داشتی برای اشکای زینب شونه‌ی خواهرونه داشتی فاطمیه با پارچه‌ی سیاه خونه‌ی حیدرو می‌پوشوندی از تو نگاه حیدرت هرجوری بود درو می‌پوشوندی بانی روضه‌ها‌ ام‌البنین ام‌البنین ام‌البنین گفتی که ای کاش مجالش باشه پیش حسین باشه وُ بالش باشه عمرمنه اما حالا که عمرشو برا حسین داده حلالش باشه بعد عباس روضه‌ی مادرونه داشتی برای اشکای زینب شونه‌ی خواهرونه داشتی بعد عباس با روضه هات چقدر قلب مدینه رو می‌سوزوندی برا گریز روضه هات روضه رو تا کوچه می‌کشوندی بانی روضه‌ها ام‌البنین ام‌البنین ام‌البنین گفتی گلم باشه که پرپر باشه مردونگی اینه که بی سر باشه درد من اینه که تو آغوش رباب کاشکی می‌شد علیِ اصغر باشه تو مدینه روضه‌ی مادرونه داشتی برا رباب غم دیده شونه‌ی خواهرونه داشتی تو مدینه می‌خوندی با رباب روضه‌ی لاله‌ی پرپرش رو حنجره‌ی کوچیک و تیر سه شعبه و پیکرش رو بانی روضه‌ها ام‌البنین ام‌البنین ام‌البنین https://eitaa.com/joinchat/3866624047C336d16dc8c
هدایت شده از سعیده کرمانی
recording-20231226-192950.mp3
4M
بالا بلندم عزیزم پاشو نگا کن دوباره رو خاك اين قبر خالی چشمای مادر می‌باره رفتی و بعد از تو مادر زانوم دیگه نا نداره ام‌البنین بودم اما حالا که معنا نداره مثل چشای قشنگت چشم منم تاره مادر جونی تو دستام نمونده - آه ای علمدار مادر واااای پسرم - كجایی قمرم - كجایی می‌سوزه از داغ روضه‌ت - جيگرم - كجايي بند دوم دستای تو مثل حیدر سنگین و خیبر شکن بود کی توی رزم و نبردش همپای عباس من بود؟ آروم جونم شنیدم غوغا بپا کردی اون‌روز دریا رو شرمنده با اون،شرم و حیا کردی اون روز با اون نفسهای آخر گفتی برادر به مولات چی گفتی و چی شنیدی مادر به‌قربون دردات واااای پسرم - كجايی قمرم - كجايی می‌سوزه از داغ روضه‌ت - جيگرم - كجايی بند سوم وقتی تو رفتی شنیدم خیمه‌ت عمودش دراومد دستای نا‌پاک دشمن با نیت معجر اومد وقتی که افتادی از پا ، قد برادر کمون شد تو اوج غربت حسینم ،راهیه گودال خون شد وقتی که چشماتو بستن ، خیمه اسیر بلا شد جسم عزیزای زهرا .س ، پامال اون مرکبا شد وااای - بی یار و یاور  حسینم کشته‌ی بی سر - حسینم تموم عالم فدای  - غریب مادر - حسینم @kaftarchahiemamreza