⚘تقدیم به همسر شهید سید محمدجواد حسنزاده⚘
دوتا تنگ آوردی توی این خونه
دوتا ماهی داشتیم یه روز، یادته؟
تو گلدونا رو آب میدادی و من
قناریا رو دون؛ هنوز یادته؟
یه روز گفتی: "تنهات میذارم ببخش!
دیگه دنیا واسم همیشه شبه
باید شاهرگم رو بذارم وسط
آخه صحبت حرمت زینبه"
بهت گفتم: "اون پرچمی هستی که
پیِ بادای بیهدف نیستی
جلو زورگویی و گردنکشی
قسم میخورم بیطرف نیستی"
حالا چند ماهه واسه دیدنت
باید هر دفه دق کنم جاده رو
برا تنها بودن با تو، خوب من!
نمیشه قرق کرد امامزاده رو
همهش فاطمه خوابتو می بینه
به قرآن دیگه دوری واسش بسه
بیا یک دفه دیکته واسهش بگو
یه بارم تو باهاش برو مدرسه
هنوز خندهتو یادمه وقتی که
بهت گفته بودم مسافر داریم
چجوری واسش از تو باید بگم
تو جاده حالا سه تا زائر داریم
الان دوست دارم بشینم برات
دوباره ببافم عرقچینتو
الان دوست دارم بکوبی درو
منم وا کنم بند پوتینتو
هنوزم کلیدامو گم میکنم
هنوزم غذاها میسوزه عزیز
بیا وقتی خستهم کنارم بشین
بیا پاتو اصلا بذار روی میز
دو تا تنگ اینجاس، یه ماهی! میرم
یه تنگو با ماهی عوض میکنم
واسه اینکه تو خواب ببینم تو رو
متکامو گاهی عوض میکنم
#سعیده_کرمانی
#شهید_محمدجواد_حسن_زاده
#چارپاره
#محاوره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🖤تا دلتنگی به دلم رو میاره 🖤
🖤به آغوش تو پناهنده میشم 🖤
مادر به خلاف ناخوشیهاش
امروز گرفت جان دیگر
با گریه کنار سینی چای
میچید دو استکان دیگر
هر دانهی بردبار خرما
در دیس نشست صاف و آرام
قندان به بغل گرفت با مهر
یک دستهی قند را سرانجام
قوری که عطش گرفت میرفت
تا جرعه ی چای را بنوشد
میگفت عزیز به چه خوب است
این خانه سیاه اگر بپوشد
از جمع عزیز خانواده
یک لحظه کسی جدا نمیماند
کتری به سر و به سینه میزد
بابا دوسه خط که روضه میخواند
ما گریه کنان اهل بیتیم
پس رنگ عزا گرفته خانه
این روضه ی خانگی بهشت است
با روضه صفا گرفته خانه
#سعیده_کرمانی
#روضه_خانگی
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
4_5998921615646131488.mp3
2.39M
🍃به نام نور 🍃
💚نذر مادرعالم ۱💚
خفه میشد درون حنجره ها
هر صدایی که داشت شر میشد
لقمهی گرم عافیت طلبی
رونق سفرهی بشر میشد
جز صدای چکاچک بیلی
موقع صاف کردن یک قبر
هیچ حرفی سکوت را نشکست
هیچ راهی نبود غیر از صبر
نردبان های آسمان میسوخت
حبس میشد دعای اهل زمین
زیر خاکستری شک آلوده
دفن میشد گدازه های یقین
روزنی را ولی نشان میداد
آیه ی روشن قنوت کسی
گریه هایش بلند شد شاید
بزند بر دل سکوت کسی
بر سرش میکشید چادر را
کوچه های غبار را میشست
شعله های نحیف ایمان را
شب به شب بین خانه ها میجست
گوش شهر سیاه را هر روز
با صدایی سپید کر میکرد
نور را ذره ذره میتاباند
سایه را رو سیاه تر میکرد
از میان مسیر با دستش
خار هارا دوباره بر میداشت
در دل سرد سیر آدم ها
چشمه چشمه بهار را میکاشت
سیلی سرد سایه ها اما
خیمه زد بر تلالو خورشید
ابرها پرده ی عزا شده بود
خون رگهای آسمان جوشید
آب خوش بر گلویمان سد شد
استخوان را به بغضمان بستند
پیش چشمان روشن خورشید
آسمان را به ریسمان بستند
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#چارپاره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم۲💚
خبری تلخ میوزد در شهر
شعله بر جان باغ میافتد
رد انگشت های تاریکی
بر گلوی چراغ میافتد
پشتِ در در پناه یک دیوار
پیش پرخاش پشته های فشار
چشمزخم سیاه یک مسمار
در دل ِاتفاق میافتد
شیشهای میشود بلاگردان
چشمهای میشود پر از باران
روضه سخت است پیش فرزندان
مادری در اتاق میافتد
میشود خانه خانه محنت
مادری در نهایت غربت
باز پا میشود به هر زحمت
باز پای اجاق می افتد
لال باشد زبان من اما
مثل رسم قدیمی ِدنیا
بین عاشق ترینِ آدم ها
رد پای فراق میافتد
روسیاهی به شهر میماند
طعنه هایش به زهر میماند
شعله بر قلب دهر میماند
روی دل رد داغ میافتد
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم۳💚
عطری که از خاک مزارت پخش میشه
یادم مییاره نو بهار دست هاتو
یادم مییاره حس خوب بودنت رو
یادم مییاره دونه دونه خاطراتو
لالاییات هم رنگ آغوش خدا بود
سوز صدات سنگای سختو نرم میکرد
تو خاطرم مونده تنور خونه ی ما
قلب یتیمای یه شهرو گرم میکرد
با اعتبار گردن آویزت یه وقتا
زنجیر دستای اسیرا باز میشد
دست دعا بالا میبردی و گره از
کار گرفتار و فقیرا باز میشد
اون که بهش پیراهنت رو هدیه دادی
هیچ وَخ دیگه پیراهن فقرو نپوشید
بعد یه عمری جستجو مرد یهودی
نور کلیم الله و توی چادرت دید
هر شب دعا کردی برا همسایه هامون
تو موج بارون قنوتای شبونه
اینکه یه در باید به مسجد باز میموند
یعنی خدا هم خواست همسایه ات بمونه
از برکت دستای تو خوش بخت میشد
هر نو عروسی که براش چادر میدوختی
مزدت چی بود که بخت روزامونو شب کرد
از ضرب دستای کی توی تب میسوختی
تنگه دلم قدر چهل سال واسه دستات
بغضم شکسته اومدم پهلوت مادر
روی مزارت سر میذارم اما این سر
سامون نداره جز روی زانوت مادر
میگن بگو حرفاتو آخه بار غم ها
با درد دل میشه سبک تر راست میگن
سر بسته میگم دنیا با من سخت تا کرد
میگن به مادر میره دختر راست میگن
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#محاوره
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به نام نور🍃
💚نذر مادر عالم ۴💚
هنوز کودکان تو برای جای خالیات
در انزوای جای جای خانه گریه میکنند
یکایک حروف در کتابها هنوز هم
بدون هر اشاره و نشانه گریه میکنند
چه خوانده چشمهای تو که خیس مانده آستین
میان کوچه ها مگر چگونه خوردهای زمین
چگونه باز پا شدی ،چگونه بی صدا شدی
که مردها برای تو زنانه گریه میکنند
چه بود سر مخفی ِخسوف چند ماههات
چه بود راز گریه و سکوت گاه گاههات
چه بود راه کودکت ،چه شد سپاه کوچکت
که پا به ماه ها به این بهانه گریه میکنند
هزار کوه زخم را به دوش می کشیدی و
هزار زهر طعنه را به گوش می شنیدی و
تمام بردبار ها ،تمام کوهسار ها
به پات با تکان تکان ِشانه گریه میکنند
سیاه ماند چهرهاش پس از تو روزگار شهر
پر از مزار شد شبی پس از تو هر کنار شهر
پس از به شانه رفتنت پس از شبانه رفتنت
برات یا کریم ها شبانه گریه میکنند
#سعیده_کرمانی
#فاطمیه
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃واکحل ناظری بنظرة منی الیه🍃
میراث سبز مادرم جاریست
از بطن قلبم تا سر انگشتم
گندم به گندم پیش کفترها
هرصبحدم وامیشود مشتم
خورشید را میآورم بیرون
از پشت پلک پردهٔ توری
سفره به رویم میگشاید چشم
گل میکند با دست من قوری
سیر از محبت میکنم هر بار
با لقمههایم کودکانم را
میخندم و آواز میخوانم
ساکت نمیخواهم جهانم را
در آشپزخانه غذا را باز
دم میکنم پیمانهپیمانه
میروبم اندوه خیابان را
از شیشههای عینک خانه
میدوزم از این ترمهٔ آبی
یک آسمان را جانمازم را
میپرورانم روی لبهایم
نام خدای چارهسازم را
میخوانم او را با هزار امید
حتما دعاهایم اثر دارد
مهمان من خواهد رسید از راه
آری بهار از او خبر دارد
میمانم این اسفند را چون قبل
پای دعای عهد هر سالم
یک جمعه میآید که نزدیک است
چشم انتظار احسن الحالم
#سعیده_کرمانی
#عهد
#چارپاره
#اسفندانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃امام یاکریم ها ۱🍃
میرسی با گواهی تاریخ
توی آغوش مصطفی باشی
سجده طولانی میشه وقتی تو
زینت دوش مصطفی باشی
وقتی پا توی کوچه میذاری
تو مدینه برو بیا میشه
آخرین مهره ی یه گردنبند
محض لبخند تو دوتا میشه
نور چشم دلاور خیبر
دشمن از یک نگات میمیره
برق شمشیر تو که میتابه
شتر فتنه ها زمین گیره
بی ادب با حیا میشه وقتی
با مرام تو آشنا میشه
جز خود تو کدوم امیر میاد
همغذای جزامیا میشه
دامنای همه پر از خرماس
نخلای خشکو که تکون میدی
مهربونیت به آدما سرجاش
به سگای گرسنه نون میدی
نیمه شب کوله بار احسانت
مثل ابره مدام میباره
دین تو روی دوش عاشوراس
از سکوتت قیام میباره
از سکوت تو میگم و قلبم
پر میشه از هجوم تنهایی
مرهمای مدائن قصه
میکشه کارمو به شیدایی
ابن مظلوم و عین مظلومی
داغدار جسارت دیوار
حرفمو جا به جا میگم از درد
ای سپاهی ترین بی سردار
خیری از آدما نمیبینی
دشمنا سایه سایه دنبالت
دشمنارو رها کنیم اصلا
توی خونه چطوره احوالت
خونه ای که تو مرد اون باشی
حقشه دورباشه ازجنجال
همسرت با یه ظرف آب یا شیر
با چی آقا میاد به استقبال؟
#سعیده_کرمانی
#چارپاره
#محاوره
#امام_حسنی_ام
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃یا مرسل الریاح 🍃
در دشت، پا گرفته و پایسته میوزید
در قتلگاه، آه چه آهسته میوزید
میرفت بین گیسوی خوشبوی روی نی
مبهوت از این تعلق وارسته میوزید
تا پیکر تو را به دل خاک بسپرد
پا پیچ خاک می شد و پیوسته میوزید
از قطرههای خون، وسط نیزهزارها
انگار روی دست، حنا بسته میوزید
با مرهمی به دست به پابوس تاولی
بر پای استوار زنی خسته میوزید
دم می گرفت پرچمی از این سماع و باد
هو هو کنان میان دو گلدسته می وزید
#سعیده_کرمانی
#غزل
#اربابنوکری
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به مزار خواهی آمد 🍃
امشب میان این همه دلشوره میرقصم
چون حالت می در نهان غوره میرقصم
تب می کنم در بسترم هذیان به هذیان و
با آب های کاسه ی پاشوره میرقصم
میخوابم و با تو کمی افسانه میسازم
پا میشوم مانند یک اسطوره میرقصم
هر جا که ردی را ببینم از تو میتابم
در شهر در صحرا و در ده کوره میرقصم
نام تو را بر دستمال خامه میدوزم
مثل نخی آشفته در ماسوره میرقصم
آخر به من سر می زنی در می زنی ، در گور
هر بار بعد از حمد و بعد از سوره میرقصم
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
پ.ن:کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی، به مزار خواهی آمد
امیر خسرو دهلوی
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃مکن که محکمه ی خلق را جزایی هست🍃
محروم کن مثل خود از من انتظارت را
از من جدا کن ماتم دنباله دارت را
بیخود نیا در خواب های گاه و بی گاهم
یادم نیاور خاطرات بی شمارت را
بعد از من اما هفته ای یکبار با بوسه
سیراب کن گلدان روی میز کارت را
بر خود بپوشان چند نوبت خوب و با وسواس
هر شب پتویی که میاندازی کنارت را
قبل از همه بیدار شو هر صبح و جای من
تا کن مرتب کن جهان را روزگارت را
ژاکت بپوش این روز های سرد آبانی
شهریوری کن میوه ی باغ انارت را
▪️احیا کن این شب را که بی قدر است تاریک است
بر لب بیاور جان چای بی بخارت را
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃تو خود نظیر نداری🍃
امشب بیا و ای دل من مهربان نباش
چون مادران نباش شبیه زنان نباش
امشب بیا و داد بزن از خودت بگو
فکر قضاوت غلط دیگران نباش
پنهان نکن دگر غم خود را به هم بریز
بشکن ،بباز ،ضجه بزن ،قهرمان نباش
دل خسته باشاز همه ی دسته های ظرف
دلواپس شکستن یک استکان نباش
از گوشه های روسری اشک دل بکن
گیسوبکن ، گلایه کن ،آرام جان نباش
هر تهمتی بزن به خودت مثل دیگران
قدیسه ی معابد پاک جهان نباش
یک شب بیا رها شو از این قید و بند ها
هرطور بوده ای همه ی عمر آن نباش
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃نیافتم لب میگون سراغ باده گرفتم 🍃
لبهای تو پیمانه بودن را هوس کردند
چشمان من میخانه بودن را هوس کردند
یک شب که مویت باد را با خود تکان میداد
کاشانهها ویرانه بودن را هوس کردند
رد میشدی از فرش ابریشم که گنجشکان
مستاجر پروانه بودن را هوس کردند
دل برده بودی از همه در قلب تاکستان
انگورها بیدانه بودن را هوس کردند
ماهیت دنیا عوض شد با تو ماهیها
بر خاک، دور از خانه بودن را هوس کردند
آیینهها ماندند ثابت روی تصویرت
با دیگران بیگانه بودن را هوس کردند
جز پیرهنهایت نماند و شانههای من
در پوشش مردانه بودن را هوس کردند
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃مویی چنین دریغ نباشد گره زدن ؟🍃
شالِ تو بود و آه ِنسیم ِگره گره
دل بود و بغضهای عقیم ِگره گره
میدان مین چشم تو ، پرهای ریخته
زخم قفس ،سماجت سیم ِگره گره
آتش به جان شانه به سر ها و بعد از آن
موهای بیپناه و یتیم ِگره گره
نقشِ ترنج و یاد تو و خونِ دستها
بر دارِ نیمه کار گلیم ِگره گره
با رفتنت جهان به چه اندیشه کرد جز
یک جوخه و طناب ِضخیم ِگره گره؟
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃نذر حضرت رباب سلام الله علیها 🍃
کاش میآمدی به این خانه
تا به تو عرض احترام کنم
جلوی پای تو بلند شوم
و دوباره به تو سلام کنم
خانه را دوست داشتی با من
یاد روزی که با نخ و سوزن
مینشستم به صد امید و خیال
کار قنداقه را تمام کنم
به فدای تو خانوادهی من
نذر راهت امام زادهی من
من چه دارم مگر به جز اینها
که به قربان تو امام کنم
قامتم زیر غصه ات خم شد
داغ تو در دلم مگر کم شد
زیر دستان تازیانه ببخش
که نشد پای نی قیام کنم
ای دل زار من هواخواهت
آفتابی که شد سر ماهت
قول دادم که تا نفس دارم
سایه را بر خودم حرام کنم
#سعیده_کرمانی
#غزل
#اربابنوکری
#کاشمیآمدیبهاینخانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃سرت که درد نمی گیرد از سوالاتم ؟🍃
آغوش نیستی و فقط خط دفتری
تصویر منعکس شده در چشمهای تری
دلچسبی معطر چای و ترانهای
از دلنوازهای غزلوارهها سری
شبهای سرد وحشت طوفان و رعد و برق
روح دمیده در تن گرمای بستری
زانوی زیر چانه ی تنهایی اتاق
بازوی سر به زیر شبی محرم سری
هر روز در خیالم و غرق تبسمی
شبها میان خواب ولی مهربانتری
تو مرد کارهستی و کار تو با دل است
دلخواه و دلسپرده و دلتنگ و دلبری
کوه سکوت این زن پرچانه را ببخش
آتش فشان شو تو سبلان سخنوری
از آتش نهفته میان دلت بگو
در گوش من به لهجه ی مردان آذری
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃نزدیکنمیشویبهصورت وزدیدهیدلنمیشویدور🍃
باید تن به تقدیر منظومه داد
همآغوش دردای دیرینه شد
باید حد و مرز مدارو شناخت
تو غربت نشست و قرنطینه شد
پیش این همه آدم حزب باد
باید کوه بود و جلو تر نرفت
بیابون شد سوخت تا عمق جون
ولی زیر دین صنوبر نرفت
باید استخون لای زخما گذاشت
باید از همه آدما رو گرفت
باید زد زیر گوش خوشباوری
با تردید باید فقط خو گرفت
یادت باشه عشقو باید بقچه کرد
تو سینهت باید سنگ باشه فقط
حواست باشه که از امروز دلت
برای خودت تنگ باشه فقط
همآغوش دریای آبی شدن
یه روزی میشه حسرت قایقا
برو مهربونم که چشمی نبود
تو دنیا برا دیدن عاشقا
از اونجا که هستی نرو دورتر
که سرما شروع میشه پشت ِسرت
از اونجا که هستی جلوتر نیا
میترسم بسوزه یه روزی پرت
منم بید مجنون میشم بعد تو
که رو شونه هام باد لونه کنه
شاید از سر انگشت من رد بشه
سفیدی موهاتو شونه کنه
#سعیده_کرمانی
#محاوره
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃دلبرکهجانفرسودازاو🍃
اگر که تند مزاجم اگر دل آزارم
همیشه مضطربم بی قرار و غمبارم
اگر که پنجره هارا ندیده میگیرم
و از تمامی دیوارها طلبکارم
و باب ذوق نبودم برات هیچ زمان
و باب میل نبوده ست هیچ رفتارم
اگر صدا زدمت هر دقیقه بی مورد
چون از تمام ضمایر به جز تو بیزارم
مرا ببخش که تنها به تو دلم گرم است
مرا ببخش عزیزم که دوستت دارم
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃اگر التفات بودی به فقیر مستمندت 🍃
من باتوام که حال این روزام سوالت نیست
دارم برات میمیرم و عین خیالت نیست
هرروز چن تا کشته میدی که ملالت نیست
مثل یخی مثل زمستون بی خیالی تو
یک آرزوی دوری و اصلا محالی تو
هی سعی کردم منطقی باشم نمیذاری
سهمم شده هرشب بجای خواب بیداری
اصلا توی فکرم توی شعرم چیکار داری
دلتنگیو سر میکشم مثل یه لیوان سم
تو استکان لب پرت چایی بریز واسم
هی میشکافم تا ببافم تار و پودت رو
روزی هزار بار با دلیل میگم نبودت رو
اثبات اما میکنم بعدش وجودت رو
متن و حواشی تموم این کتابایی
تو علت ومعلول کل اضطرابایی
من که بلد نیستم ادای شارلاتانارو
تو دلبری که رد میشم هی امتحانارو
حتی نمیدونم برند ادکلانا رو
ته ریشتو اما میتونم خط بگیرم که
گاهی میتونم بین با زوهات بمیرم که
یادت باشه من یه زنم اما یه مردی تو
میگم دوایی اما نه مفهوم دردی تو
یک شاعر آیینی و دیوونه کردی تو
هی قافیه ساختم برای سردودردو مرد
خیر سرم این دفعه این جوری میگم برگرد
#سعیده_کرمانی
#محاوره
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃به مادرم 🍃
به دست تو شده آهنگ خوب زندگیام
صدای نازک و زیبای چرخخیاطی
برای من تو پدر بودهای و مادرهم
که وقف ما شدهای پای چرخخیاطی
بخند زندگیام خانه را گلستان کن
به روی دامن من برگهای یاس بدوز
به من فقط هنر دستهات میآید
برای دختر خود ، مادرم لباس بدوز
تو شمع سوختهای همچنان ولی روشن
که گرد روی تو هستیم مثل پروانه
نمک بریز که دارد به وجد میآید
یکی یکی در و دیوار آشپزخانه
شبیه صبحی و فرجام تیرگیها را
در انتهای خودش ، در غروب میبینی
که گفته چشم قشنگت ضعیفتر شدهاست؟
تو درد ریز مرا نیز خوب میبینی
#سعیده_کرمانی
#چارپاره
#مادر
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
با تکیه به دست ریشه برمیخیزم
کوهم که به جنگ تیشه برمیخیزم
دریا شدهام که هر چه سنگم بزنند
موّاجتر از همیشه برمیخیزم
#سعیده_کرمانی
#رباعی
#لطف_دوست
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃مه دیدم و مشتری ندیدم 🍃
در مدار دو دست خالی خود
خواب دیدم که مشتری دارم
در گریبان تنگ آغوشم
پرو بالی کبوتری دارم
صحبتش ساده بود در رویا
لهجه اش را چشید لبهایم
زیر پیراهنم هنوز انگار
اشتیاق جوان سری دارم
عکس ماه است و حسرت دریا
دست او روی موج موهایم
رشته ی نقره ی پریشان را
زیر اندوه روسری دارم
نفسی مانده است روی لبم
هوسی یخ زدست در چشمم
روی آیینه را نپوشانید
سرِ سودای دلبری دارم
از تبار ترنجم و چاقو
استخوان کج زلیخایم
کفر من را بزرگ نشمارید
توی سینه پیمبری دارم
#سعیده_کرمانی
#غزل
#عاشقانه
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به خواهرم زینب سلیمانی
توی تیترای روز میگردم
که بدونم چه طوره احوالت
چه جوری پر میگیری این روزا
که پر از زخمه رو پروبالت
چه خوبه که بهت میگن زینب
چقدر شکل اسمته کارات
چقدر خوب خطبه میخونی
چقدر زینتی برا بابات
هرجایی پرچمی نیفتاده
دختری داره خطبه میخونه
نوحه کن تا بگی که با دشمن
حرفی هم باشه توی میدونه
دخترسرفراز فاتح شام
بغض تو تار کرده چشمامو
گریه کن که یه روز با گریه
فتح کرده یه دختری شامو
حق همینه که دختر سردار
جامه ی ذلتو نمیپوشه
گریه کن روی شونه هام خواهر
که از اشکات حماسه میجوشه
منطق قاسمه که کرببلا
ردپایی رو از پدر داره
یکی مثل جهادِ بعد عماد
یکی مثل تو بعدِ سرداره
کربلا گفتم و دلم خون شد
کربلا گفتم و دلم وا شد
خون تازه توی دلم جوشید
راه تازه برام پیدا شد
#سعیده_کرمانی
#سردار
#چارپاره
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
🍃هو العشق 🍃
دست شب پنجهی سیاهش را
بر گلوی چراغ میگیرد
غنچه پژمرده میشود وقتی
نفسش توی باغ میگیرد
چای را تازهدم که میریزم
استکانت نمیشود خالی
چای وقتی که از دهان افتاد
نبض را از اتاق میگیرد
باز هم چکه چکهی این سقف
بیکسی را به رویم آورده
نذر دارد، زمان باریدن
ضرب با اشتیاق میگیرد
با سلیقه دوباره میچینم
سفرهای را که نیستی پیشش
دل کباب است و دامن سفره
عطش نان داغ میگیرد
من برای هزارمین دفعه
تا دلم خوش شود که اینجایی
شستم امروز هم لباست را
دلخوشی را فراغ میگیرد
دخترت در میان مشق شبش
مینشیند به هجیِ بابا
دفترش را دوباره میبندد
از پلاکت سراغ میگیرد
#سعیده_کرمانی
#ملازمان_حرم
#همسرانشهدا
#غزل
🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊
🍃چتر🍃
با اینکه به دست باد امروز شکست
یاد آور لحظههای شیرین من است
این چتر اگر نبود آیا میشد ...
یک مرتبه با تو زیر یک سقف نشست ؟
#سعیده_کرمانی
#رباعی
#سقف
🕊@kaftarchahiemamreza🕊