🛑 جدایی مدیر ایرانی از گوگل بخاطر اسرائیل
📣 علیرضا ذاکری، مدیر ایرانی شرکت گوگل، اعلام کرد که بخاطر همکاری این شرکت با رژیم غاصب صهیونیستی در پروژه امنیتی «نیمباس» از این شرکت جدا شده است.
🔻 وی با انتشار متنی در شبکه اجتماعی لینکدین نوشت: متأسفانه علیرغم تلاش بسیاری از کارکنان، رهبران گوگل تصمیم گرفتهاند موضع خود را حفظ کند و نگرانی های جمعی ما را نادیده بگیرند. ذاکری پیغام خود را اینگونه تمام کرده است: چه سودی برای انسان دارد که تمام دنیا را به دست آورد، اما روح خود را از دست بدهد؟
👈 گوگل از ابتدای عملیات طوفان الاقصی با این چالش روبرو بوده است و نیروهای خوبی را بخاطر همکاری با اسرائیل از دست داده است.
⚛@kahfolhassan
⚛@kahfolhassan
🛑اسرائیل دیروز همه حاضران در این تصویر را به شهادت رساند!
🔹همهی افراد حاضر در عکس، از اعضای دفاع مدنی یا همان امدادگران شهر بعلبک بودند و نیروی نظامی نبودند. اسرائیل دیروز همهشان را شهید کرد./حامد هادیان
⚛@kahfolhassan
⚛@kahfolhassan
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 آخرین دیدار شهید مدافع امنیت احمد زارعی با فرمانده نیروی زمینی سپاه
در تاریخ ۲۴ آبان در درگیری و پاکسازی تروریست های جیش الظلم در روستای جلالآباد شهرستان سرباز به شهادت رسیدند.
⚛@kahfolhassan
⚛@kahfolhassan
#سلام_امام_زمانم🤚
من سجده به خاک جمکران میخواهم
از یوسف گـــم گشته نشان میخواهم
فریاد وفغان، از غــــــم تـــنــهابودن
من مَهدی صـــــاحب الزمان میخوام
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
صبحتون_مهدوی💚☀️
⚛@kahfolhassan
⚛@kahfolhassan
🛑 وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ وَأَحۡسِنُوٓاْۚ
🔸دعا برای سربازِ مبارز در خط مقدم، کافی نیست، تیغ و درفش و ساچشمه و باروتش هم باید تجهیز شود تا خاکریز او سقوط نکند. هر کس به هر اندازهای که میتواند باید جبهۀ حق را یاری کند. اگر خط مقاومت به خاطر کوتاهی مردم در پشتیبانی و تامین شکسته شود، کِشتی امت به ورطۀ هلاکت خواهد افتاد.
📖 بقره آیه ۱۹۵
⚛ @kahfolhassan
⚛ @kahfolhassan
🛑 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :
🔸 آدمی زاده شبیه ترین چیز به ترازوست ، با نادانی سبک میشود و با علم و دانش سنگین میشود.
📚 تحف العقول ، ص۲۱۲
⚛ @kahfolhassan
⚛ @kahfolhassan
🛑 در بنی اسرائیل عابدی بود بنام «برصیصا» که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و کار او بجایی رسید که مریضها و دیوانگان به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند.
اتفاقاً دختری از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزد همان عابد نامبرده آوردند و خواهر را درمحل عبادت عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود.
🔸 شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته برصیصا را وسوسه نموده و جمال زن را در مقابل وی جلوه می داد.
بالاخره عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن زنا کرد و زن از آن عابد آبستن شد.
🔹برصیصا بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آنکه مبادا رسوا شود او را کشت و دفن کرد.
🔸شیطان بعد از این پیش آمد به نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را مفصلاً شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد.
🔺وقتی برادرها از این پیش آمد ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که مردم شهر نیز تمامی باخبر باشند و شدند و این خبر به سلطان شهر رسید.
سلطان با عده ای نزد عابد رفت و از جریان جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اقرار کرد.
🔹 پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی بنزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.»
عابد پرسید: «چکار باید بکنم؟»
شیطان گفت: «یک مرتبه مرا سجده کن.»
عابد سؤال کرد: «در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.»
شیطان گفت: «من به یک اشاره قناعت می کنم.»
🔸 عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند.
👈 می گویند خداوند در قرآن در آیه زیر به این داستان اشاره ای می کند: «کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک انی اخاف الله رب العالمین.»
یعنی: کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.
⚛ @kahfolhassan
⚛ @kahfolhassan
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 این کیلپ فوق العاده تکان دهندس تلنگری بود بزرگ برای من
🔺 حتما حتما ببنید و بشنوید
⚛ @kahfolhassan
⚛ @kahfolhassan
🛑 درسی که از حبه انگور گرفتم
آقای قرائتی نقل کرد: روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت: داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد:
روزی شخص ثروتمندی یک مَن انگور [یه مقدار انگور] خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و خود به سر کاری که داشت رفت.
عصر که به خانه برگشت، به اهل و عیالش گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچهها انگور بخوریم. همسرش با خنده گفت: من و فرزندانت همه انگورها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود.
مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟
زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را!
مرد، ناراحت شد و گفت: یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشتهاید!!! الان هم داری میخندی، جالب است!
خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت... ، ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد. همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد، ولی جوابی نشنید، مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت. به او گفت: یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد.
سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را باخود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود.
معمار هم وقتی عجله مرد را دید، تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد.
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانهاش برگشت. همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟ چرا بیجواب و بیخبر!؟
مرد در جواب همسرش گفت: هیچ، رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم، برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم، دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید، حق با شما بوده، ما کم لطفی کردیم، معذرت میخواهم.
در جواب زن، مرد با ناراحتی گفت: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید، البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست! جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زندهام. چگونه انتظار داشته باشم، بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد.
امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده. ۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت.
🚨 ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد. محبوبترین افرادت هم تو را فراموش میکنند، حتی اگر فرزندانت باشند.
⚛@kahfolhassan
⚛@kahfolhassan