هدایت شده از مرکز نیکوکاری کهریزسنگ
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
#یلدای_فاطمی
#یلدای_مهدوی
#یلدای_مهربانی
#گزارش_خدمت
#گزارش
🌸🍃 خداوند منان را شکر گزاریم که توفیق داد در آخرین روز پاییز و به میمنت فرارسیدن شب یلدا کمکهای شما نیکوکاران شهرمان ، باز هم گرمی بخش دورهمی های جامعه واجد شرایط شهر شد.
🌸🍃 در این راستا تعداد هشتاد پک شادانه یلدایی (شامل میوه ، گز ، پفیلا و کشمش و نخودچی و ...) به همراه ۳۲۰ پرس غذای گرم چلو کباب بین خانوارهای واجد شرایط تحت حمایت توزیع گردید.
🌸🍃 دعای خالصانه و خاضعانه فرزندان ایتام و محسنین و نیازمندان برکت سلامت و زندگی شما نیکوکاران و رحمت و مغفرت الهی نصیب عزیزان آسمانی تان که مهربانی به مددجویان را پیشه خود ساخته اید. آمین .
🌸🍃 مرکز نیکوکاری اشتغال مسجدالرسول(ص) کهریزسنگ در پیام رسان های برتر داخلی👇👇
۱) در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/nikokarimar
۲) در پیام رسان بله
https://ble.ir/nikokarimar
۳)پیام رسان روبیکا
https://rubika.ir/nikokarimar
4_5915858752027757430.mp3
3.9M
🌸🍃🎧🎼آوای زیبای : شبِ یلدا...
🌸🍃🎤حامد محضر نیا...
تقدیم به لحظه های باهم بودن تان ، یلدا مبارک...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه آخرین پنجشنبه آذر ماه و ياد درگذشتگان😔🖤
🖤درآخرین پنجشنبه آذر ماه
و در شب یلدا یادی کنیم
از همه عزیزانی که پارسال در
کنار ما سر سفره یلدا بودند
و امسال اسیر خاک هستند😔🖤
🖤برای آمرزش شان 🤎❤️
فاتحه و صلواتی ختم میکنیم 🙏 😔
🇾🇪 یمنیها بندر ایلات را به تعطیلی کشاندند.💪
♦️خبرگزاری رویترز اعلام کرد از آغاز حملات یمنیها در دریای سرخ، فعالیت بندر ایلات در فلسطین اشغالی ۸۵ درصد کاهش یافته است.
♦️بندر ایلات که یکی از مهمترین بنادر رژیم صهیونیستی با حجم بالایی از ترانزیت کالا محسوب میشود . گذشته از در آستانه تعطیلی قرار گرفتن این بندر، صنعت گردشگری این منطقه نیز تعطیل شده است.
💫بخش هجدهم💫
این بعثی ها که نمی دونی چه بی وجدان
هایی هستند.این ها نه ناموس سرشون میشه،نه دین و ایمون دارند.بعضی هاشون از حیوونای وحشی هم بدترند.با حرف بابا خیالم راحت شد و دوباره خوابم برد.آخرین بار که بلند شدم،اذان صبح را گفته بودند.از جا کنده شدم و رفتم نمازم را خواندم.از دا که بیدار بود،پرسیدم:دیشب بابا کی اومد؟
گفت:آخرهای شب.پرسیدم: پس الان كو؟ گفت:اذان را که دادند،رفت.خیلی دلم می خواست دوباره برگردم توی تختخواب و تا ظهر بخوابم ولی چون میخواستم بروم جنت آباد، باید دست به کار می شدم.لیال هم یک دفعه از جا پرید.دوتایی شروع کردیم به کار کردن صبحانه درست کردیم.سفره انداختیم.من بچه ها را بلند کردم و لیال رختخواب ها را روی هم گذاشت.سر سفره،لقمه درست کردم و دست بچه ها دادم.خودم هم یک لیوان چای سرکشیدم و دویدم،لباس پوشیدم.دا وقتی دید من و لیال در تکاپوی رفتن هستیم،گفت:کجا؟ دوتایی گفتیم:جنت آباد گفت:چرا دوتاتون با هم؟لاقل یکی تون بمونه کمک کنه من گفتم:من که نمی تونم بمونم. بهشون گفتم؛امروز هم میرم.قول دادم برم کمک.لیال هم با تضرع گفت:دا منم میخوام برم کمک کنم.دوباره من گفتم:سعی میکنیم زود بیاییم کمکت کنیم.دا سکوت کرد.ما هم معطل نکردیم و از خانه بیرون زدیم.توی راه از اینکه لیال با من می آید،نگران بودم.چون دختر عاطفی و احساسی بود،می ترسیدم نتواند آن صحنه ها را تحمل کند و اثر بدی توی روحیه اش بگذارد.از آن طرف نتواند کار کند و آبروی من برود.برایم سؤال بود که چرا هر چه از صحنه های دلخراش آنجا بیشتر
میگفتم،او بیشتر پافشاری می کرد که بیاید، جوابی که برای این سوال داشتم،این بود که من و لیال چون فقط یکسال با هم تفاوت
سنی داریم و توی کارها همیشه با هم بوده ایم،او دوست دارد که همه جا با من باشد. الان هم نمی خواهد از کاری که در آن برای
مردم خیری وجود دارد،عقب بماند.برای اینکه خیالم از بابت لیال راحت باشد،گفتم: میریم جنت آباد،باید سریع مشغول به کاربشی، معطل نکنی،بگی من نمی تونم.من میترسم. این حرفها رو نداریم.داری میای،هر کاری بود باید انجام بدی.بیچاره برای اینکه با من بیاید، گفت:باشه هرکاری بهم بدهند انجام میدم.
خیلی زود رسیدیم جنت آباد،چون اول صبح بود،چندان شلوغ نبود.غسال ها در حال لباس عوض کردن بودند،بیرون ایستادیم.
وقتی زینب چکمه پوش و دستکش به دست آمده سلام کردیم.زینب با خنده جواب داد و گفت: نیروی کمکی آوردی؟گفتم: آره.این لیال خواهرمه.زینب گفت:الهی سفید بخت بشین، خدا خیرتون بده.با سن و سال کم تون اومدین کمک کنید.رو به لیال کرد و ادامه داد:دیروز خواهرت خیلی به ما کمک کرد. خیلی خسته شد.بعد به اتفاق هم رفتیم، طرف غسالخانه.پشت در غسالخانه نرسیده، دیدیم تعدادی شهید آنجا خوابانده اند.زینب گفت:اینا رو از بیمارستان آوردن.من حواسم به لیال بود.از همان لحظه که چشمش به جنازه ها افتاد،چشم هایش گرد شده بودند، با بهت و نگرانی آنها را نگاه می کرد.انگار تازه فهمیده بود که چه اتفاقی افتاده.با اینکه این همه سؤال پیچم کرده بود ولی تا به چشم خودش ندید،باورش نشد من چه میگویم. تازه عمق فاجعه را می فهمید.بدون اینکه لب باز کند و عکس العملی نشان بدهد به آنها خیره مانده بود.گاه به من نگاه میکرد.انگار با نگاهش میگفت؛ این چیزی که من می بینم، چیزی نیست که تو می گفتی.برای اینکه او را از این فضا بیرون بیاورم و مسأله را عادی جلوه بدهم،گفتم:بیا بریم سر مزار برادر خانم نوری.دیشب برایش از بیژن و خواهرانش گفته بودم.خانم نوری در مدرسه معلم لیال هم بود و لیال خیلی دوستش داشت.
سر خاک پیژن،لیال فاتحه خواند و گریه کرد. این گریه همان بغضی بود که جلوی در غسالخانه داشت خفه اش می کرد.باز هم از
خواهر بیژن برایش گفتم.بعد بلند شدیم و به طرف غسالخانه راه افتادیم.لیال با تعجب به قبرها که از دیروز تا به حال پر شده بودند، نگاه میکرد و می گفت:وای زهرا نگاه کن،
اینجا تا دو روز پیش یه تیکه بیابون بود. چطور یک شبه پر شد؟!
لیال راست میگفت،شهرداری از اول سال ۱۳۵۹ اعلام کرده بود؛اجازه دفن میت در جنت آباد را نمی دهد و مردم باید مرده هایشان را به قبرستان جدید در حول و حوش مزار علی ابن الحسین در جاده شلمچه ببرند. بعد از این اعلام،رفت و آمد مردم به جنت آباد خیلی کم شده بود.موسی بختور و عباس فرحان اسدی و سید جعفر موسوی را هم که در درگیری های مرزی به شهادت رسیده بودند، به خاطر آنکه شهید بودند،در جنت آباد دفن کردند.مثل اینکه قرار بود فقط اگر مورد شهادت پیش بیاید، مجوز دفن بدهند، حالادر عرض یکی،دو روز تعداد زیادی شهید شده بودند و آن محدوده پر از قبر شده بود.
با اینکه رفت و برگشتمان،نیم ساعت نشده بود ولی جلو در غسالخانه که رسیدیم،خیلی شلوغ شده بود.برخالف دیروز چفت پشت در را نینداخته بودند و راحت رفتیم تو.
#قصه_شب
#بخش_هجدهم
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم
💫ادامه بخش هجدهم💫
این چه کاریه که من باید بکنم،من کجا و اینجا کجا؟چطور جنازه می شویم.از خودم بیزار شده بودم.با این حال بعدی را برداشتم، بعدی و بعدی.به بعضی چیزها نمی توانستم دست بزنم.جنین های سقط شده ای که موج انفجار باعث شده بود،قیافه های وحشتناکی داشته باشند، بدجور مرا می ترساندند.بچه های کوچک را هم دلم نمی آمد بردارم.آنها وجودم را می سوزاندند.موقع شستشوی دختر بچه ها و پسر بچه ها فقط به بقیه کمک می کردم.نوزاد شش،هفت ماهه ای خیلی دلم را سوزاند.می رفتم می آمدم،نگاهم به او می افتاد.معلوم بود او را از بیمارستان آورده اند. زیر گلویش گاز گذاشته چسب زده بودند.دور سینه اش را هم بانداز کرده بودند.بچه با
وجود پوست تیره رنگش خیلی قشنگ بود. مژه های بلند و موهای حلقه حلقه سرش، قیافه اش را دوست داشتنی کرده بود.وقتی
گفتند:اونو بذار بالا،گریه ام گرفت.گفتم:نمی تونم. دستی به ساقپیش کشیدم، زبر بود، معلوم بود چهار دست و پا راه می رفته که
این طور پوستش خشن شده.
غرش هواپیماها که در ارتفاع پایین پرواز می کردند و دیوار صوتی را شکستند، قلبم را تکان داد.همه دست از کار کشیدند و زیر لب دعا خواندند.من نگاهم روی بچه ماند بعد،یاد زینب و سعید و حسن افتادم.دلم بدجور هوایشان را کرد.نگرانشان شدم.توی دلم به خدا التماس کردم:خودت بچه ها را حفظ کن. خودت نگه دار خانواده ام باش،صدای انفجارها که آمد،همه میگفتند:خدا کنه پل را نزده باشن.چون پل تنها راه رسیدن ما به آبادان بود،عراقی ها می خواستند ارتباط ما را با آنجا قطع کنند.زنی که جلوی در ایستاده بود،توی این شرایط با فریاد پرسید:کار اون بچه تموم نشد؟باباش وایساده سراغش رو میگیره.کلمه بابا که آمد تصمیم گرفتم،حمله هوایی که تمام شد بروم سراغ بابا.خودش گفته بود از شان خواسته اند قبر بکنند.پس حتما اینجا توی جنت آباد بود.از صبح توفکر بودم این کار را بکنم ولی فرصتی دست نداده بود.دلتنگش بودم.از طرفی با اینکه اجازه داده بود در جنت آباد کار کنم،خیالم کامل راحت نبود.چون دا راضی نبود.می خواستم محض محکم کاری هم که شده با بابا در این مورد حرف بزنم تا صحبت های دا رأی او را تغییر ندهد.نزدیکی های ظهر بلاخره از غسالخانه بیرون زدم.جلو رفتم.می دانستم کدام قسمت،قبر جدید می کنند.از دور که چشمم بهش افتاد دلم غنج رفت.از دیروزظهر او را ندیده بودم.با چند نفر مشغول بود.کلنگ میزد و با بیل،سنگ و خاک ها را بیرون می ریختند.هرچه نزدیک تر می شدم نیم تنه اش را واضح تر می دیدم.پیراهن سفید با راه های آبی و شلوار طوسی تنش بود.می دانستم جسمش اینجا کار می کند و روحش در تب و تاب رفتن به مناطق درگیری است.خواستم به
طرفش بدوم ولی میدانستم جلوی همکارانش از این کار خوشش نمی آید،قدم هایم رابلندتر برداشتم،چند قدم مانده به او از پشت سرش گفتم:سلام بابا.
سر بلند کرد و به عقب برگشت.با لحن شادی گفت:سلام دخترم خوبی؟ کجایی؟گفتم:تو غسالخونه ام.بیل را رها کرد و از گودال قبر بالا آمد.آویزان گردنش شدم و بوسیدمش،او هم مرا بوسید.دست هایش را که تا چند لحظه پیش بیل میزدند،گرفتم و به کف و پشت دستانش که از سختی و شدت کار قرمز و زمخت شده بود، دست کشیدم.چند بار آنها را بوسیدم بابا هی میگفت:نکن.زشته جلوی مردم.بعد پرسید:چه کار میکنی اونجا؟
گفتم:کار که زیاده.شهدا خیلی اند.باز پرسید: نمی ترسی؟گفتم:اولش می ترسیدم.ولی حالا دیگه ترسم ریخته.با این حال به وقت هایی به حالی میشم.به هم می ریزم گفت:این ها هم مثل ما انسانند.ترس نداره.این ها هم زنده بودند مثل ما،ولی الان زنده ترند.فرقمون اینه که این ها رفتن به دیار باقی و ما موندیم تو این دنیای فانی.
پرسیدم:بابا چرا این قدر گرفته ایی؟چرا ناراحتی؟گفت: چرا ناراحت نباشم.وقتی جوونامون دارن پرپر میشن.زن و بچه های مردم دارن قتل عام میشن،ما به جای اینکه بریم بجنگیم،گذاشتن مون قبر بکنیم.من که میرم.اینها هر کاری می خوان بکنن.اصلا اخراجم کنن.غیبت بزنن.من از فردا میرم. خودشون پشت میز نشستن به ما هم میگن بیاییم قبر بکنیم. گفتم:بابا کار با کار چه فرقی میکنه؟خدمت،خدمته
گفت:نه فرق میکنه.منی که طرز استفاده از اسلحه رو می دونم با اونی که نمیدونه ، فرقمون اینه که من بهتر می تونم کار انجام بدم.
من وظیفه دارم برم با بعثی های کافر بجنگم
این حرف ها را که زد،دیگر ندانستم چه جوابی بدهم.او کاربرد سلاح سنگین و سبک را خوب می دانست و با انواع اسلحه آشنایی داشت. خودش با ژ - سه و کلتی که علی از سپاه آورده بود،باز و بسته کردن اسلحه و طرز استفاده شان را به ما یاد داد.سرعت عملش حرف نداشت.حتی چشم بسته هم در عرض چند دقیقه اسلحه را باز و دوباره سر هم میکرد.انگار خودش همیشه آماده چنین شرایطی بود.به ما هم میگفت:توی کارهایتان باید سرعت عمل داشته باشید،باید سریع عمل کنید.
#قصه_شب
#بخش_هجدهم
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم
🛑📸بلندترین شب سال در کشورهای دیگر چگونه است؟
🔹شاید برخی از مردم فکر کنند که شب یلدا فقط در ایران و کشورهای همسایه ما برگزار میشود، ولی جالب است بدانید حتی کشوری مثل اسکاتلند هم شب یلدا دارد! البته هر کشور یلدا را با توجه به فرهنگ خود برگزار میکند و برخی از آنها بسیار جذاب هستند.
✍️ کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا :
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
هدایت شده از کانون فرهنگی ریحانه النبی مسجدالزهرا(س) کهریزسنگ
کاش فال حافظ شب یلدا همه این بشود:
" یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور "
#العجل
#یلدا
@reyhanatonnabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕰 #به_رسم_عاشقی: ۲۲ شب...
✍ قرائت دستهجمعی و همزمان #دعای_فرج برای تعجیل در فرج حضرت صاحبالزمان عجل الله فرجه الشریف و علیهالسلام
✍ اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ...
❤️ #امام_مهدی علیهالسلام فرمودند: در تعجيل #فرج بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست.
💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇵🇸
😍قابل توجه بانوان عزیز و دخترخانم های نازنین شهرستان نجف آباد و شهر های اطراف😍
کانال #بانو_آنلاین ویژه شما عزیزان افتتاح شد😊
💖جمع صمیمی#بانوان_برتر_و_خاص💖
👌یه پاتوق عالی که داخلش هم کلی لذت میبری و شاد میشی،هم از انواع ترفندهای آموزشی ، تربیتی ، پزشکی ، خانه داری و همچنین خبر های دست اول بانوان شهرتون اطلاع پیدا میکنید✨
نکنه خانم یا دختر خانمی باشه که هنوز تو این کانال عضو نشده😱
بزن رو لینک زیر که منتظرتون هستیم👇
https://eitaa.com/joinchat/2861171235Ccd30c97e8a
┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈
🌺 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🌺
🌧🌸🌧🌺
☀️#جمعه01دی1402
🗓🌸 در تقویم رسمی ایران از آغازسال۲۷۷روز گذشته و به پایان آن۸۸روز ماندهاست. 🌸🗓
08جمادی الثانی1445
1445/06/08
🌿22دسامبر 2023
2023/12/22
☀️ 🇮🇷رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی01چیلله آیی/دی
1️⃣ •آغاز زمستان و شروع چیله بزرگ
2️⃣ • شروع به كار رسمی بانك مركزی (1339ش)
3️⃣ • تأسيس خبرگزاری راديو و تلويزيون ايران (1350ش)
4️⃣ •بمباران شديد آبادان توسط ارتش بعث عراق (1359 ش)
5️⃣ • در دانشگاه تهران تظاهرات وسیعی علیه رژیم برپا شد و شعارهائی دارند.(1349ش)
6️⃣ •سیل مهیب در طبس صدخانه را ویران ساخت(1350ش)
7️⃣ •کنفرانس وزیران نفت و دارائی اوپک در تهران آغاز به کار کرد(1352ش)
8️⃣ •كشتار وحشيانه مردم تبريز به دست قزاقان روسی (1290ش)
9️⃣ •ثبت ملی تپه اسکندری هفشجان به عنوان اولین اثر ملی استان چهارمحال و بختیاری و یکی از کهنترین سکونتگاههای نوسنگی جهان به شماره ثبت ۸۸۶ ایران
🔟 • به مناسبت يکصدمين سال تولد رابيندرانات تاگور متفکر و شاعر بزرگ هند مجلس جشنی از طرف دانشگاه تهران برپاگشت.(1340)
1️⃣1️⃣ •قوای روس در رباط کریم با قوای ژاندارم و سواران مسلح هندی جنگ بسیار شدیدی کردند. (1294ش)
2️⃣1️⃣ • طرح تازه دولت مبنی بر سپاه دانش برای مبارزه با بيسوادی آغاز شد.(1341 ش)
3️⃣1️⃣ •فرمانفرما از طرف سلطان احمدشاه به رئیس الوزرائی منصوب شد. (1294ش)
4️⃣1️⃣ •مهدی فرخ (معتصم السلطنه) مدير كل حسابداری وزارت امور خارجه وزير مختار ايران در افغانستان شد. (1305ش)
5️⃣1️⃣ •دكتر علي اكبر سياسی وزير فرهنگ لايحه ای به قيد دوفوريت در دو ماده برای مطبوعات تقديم مجلس نمود. (1321 ش)
6️⃣1️⃣ • بانک مرکزی ايران با سرمايه سه هزار و ششصد ميليون ريال و 541 کارمند رسماً شروع بکار کرد. (1339 ش)
7️⃣1️⃣ •در مشهد بین عدهای از مستبدان و مشروطه خواهان نزاع خیابانی درگرفت و قزاقان روس امور شهر را در دست گرفتند. (1290)
8️⃣1️⃣ •بانک رهنی ایران با سرمایه 450هزار تومان از محل وجوه تقاعد در محل سابق بانک استقراضی روس افتتاح شد. (1305)
9️⃣1️⃣ •کلاس ثبت اسناد در حضور وزیر عدلیه شروع به کار کرد محصلین این کلاس بالغ بر 150 نفر میباشند. (1307)
0️⃣2️⃣ •اوراق قرضه ملی انتشار یافت. شاه دو میلیون ريال و مصدق 250 هزار ريال اوراق قرضۀ ملی خریدند.(1330)
1️⃣2️⃣ •دولت ایران الحاق خود را به موافقتنامه بینالمللی قروض خارجی آلمان اعلام داشت.(1332)
2️⃣2️⃣ •قانون تعدیل مالالاجاره مستغلات تحت 9 ماده به تصویب رسید.(1317)
🌸☀️💐🎁💐☀️🌺
🎁زاد روز ها🎁:
1️⃣ •زاد روزمحمد نوری، خواننده و آهنگساز ایرانی(1308)
2️⃣ •زاد روز نصرت کریمی، بازیگر و مجسمهساز ایرانی(1303)
3️⃣ •زاد روز فریبا کوثری، بازیگر زن ایرانی(1345)
4️⃣ • رامبد جوان، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، کارگردان و مجری تلویزیون اهل ایران(1350)
🌸☀️🌱🌧☘️☀️🌺
🌑سالروز در گذشت ها🌑
1️⃣ •درگذشت شاپور یاسمی، کارگردان(1389)
2️⃣ •حمیدرضا باقری درمنی، یک تاجر ایرانی معروف به سلطان قیر بود که به اتهام کلاهبرداری و محاربه اعدام شد(1397)
3️⃣ •درگذشت عباس شیبانی، نماینده مجلس شورای اسلامی(1401)
🌑🌴🌙🌿🕌🐪🕋🌴🌑
🌙 رویدادهای مهم این روزدر تقویم هجری قمری08جمادی الثانی
1️⃣ •ولادت "ابوالقاسم شاطبی" ادیب، فقیه، محدث و قاری معروف مسلمان (۵۳۸ ق)
2️⃣ •ولادت "شیخ محمدتقی بهلول" فقیه، عارف و خطیب نامدار شیعه (۱۳۲۸ ق)
3️⃣ •درگذشت "ابن یمین فریومدی" ادیب و شاعر معروف خراسانی شیعه (۷۶۹ ق)
4️⃣ •وفات "سید عبدالحسین شرف الدین عاملى" متکلم و فقیه مجاهد شیعه (۱۳۷۷ ق)
🌱🌧⛪️🌸🏥🌿
🎄 رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی 22دسامبر
1️⃣ •تولد "ژان هانري فابر" دانشمند معروف فرانسوی (1823م)
2️⃣ •درگذشت خانم "جورج اِلْيوُتْ" نويسنده معروف انگليسی (1880م)
3️⃣ • پايان جنگ ميان امپراتوری روم و كارتاژ (146 سال قبل از ميلاد)
4️⃣ •وقوع زلزله بزرگ در جزيره سيسيل در دريای مديترانه (1693م)
5️⃣ • آغاز مذاكرات صلح روسيه و آلمان در جريان جنگ جهانی اول (1917م)
6️⃣ •خروج قواي مهاجم فرانسوی و انگليسی از مصر پس از پايان جنگ سوئز(1956م)
7️⃣ •انتخاب "كورتْ والْدْهايْمْ" به عنوان چهارمين دبير كل سازمان ملل متحد (1971م)
8️⃣ •سقوط حكومت ديكتاتوری "نيكلای چائوشِسْكو" در كشور رومانی (1989م)
9️⃣ •روز استقلال كشور "جزاير مارشال" از ايالات متحده امريكا (1990م)
🔟 •انتقال قدرت به دولت موقت افغانستان پس از حمله امريكا به اين كشور (2001م)
🌸°🌿🌨🌱⛈🌿°🌺 ✅
🔴💯تعطیل رسمی💯🔴
☀️آینی گونو/جمعه
✅ امروز متعلق است به :
حضرت ولی عصر (ع)
🌸°🌿🌨🌱⛈🌿°🌺
✅ ذکر امروز :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ (خدایا رحمت بفرست بر محمد و خاندان محمد)
🔸100مرتبه🔸
🔺اولین جمعه دی ماهتون مبارک🔵
🔴الهی
🍟درکنارخانواده
🔵بهترین آدینه را
🪙سپری کنید
🔴لحظه های شیرین
🍟اوقات شاد
🟢دنیای پرازآرامش و
🟣زندگی پرازمحبت نصیبتون
✍️ کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا :
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
توجه📢📣 توجه📢📣
قابل توجه همه عزیزان مغازه جنب نانوایی حکمت اله مهرابی واقع در خیابان معلم شمالی شهر کوشک امروزجمعه۱۴۰۲/۱۰/۰۱ ازساعت ۱۰صبح الی ۲بعدازظهر مرغ منجمدتنظیم بازار توزیع میکند قیمت هرکیلو مرغ منجمد ۶۵۷۰۰تومان
برای اطلاعات بیشتر با این شماره تماس بگیرید ۰۹۱۳۶۶۹۶۸۴۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرج وظهور امام زمان(عج)را جدی بگیرید
#امام_زمان
#استاد_پناهیان
✍️ کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا :
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
هدایت شده از شهدای شهر کهریزسنگ
رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده، حرف ها دارد برای خودش تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... 😔
التماس دعا
هدیه نثارارواح پرفتوح تمامی شهدا وامام عزیز صلوات
🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊
حراست از ارزشهای الهی و پیمودن باقیمانده ی راه بی بی زینب کبری علیها سلام تا ظهور، نیاز دارد تا حیات مسلمان رنگ و بوی شهدا بگیرد.
ورنه بازنده ی دنیا و عقبی خواهیم بود ای عبدالله.
تمام پیام این شهید این است که مراقب ارزشهای الهی باشیم تا حجت خدا ظهور کند.
#همراه _ شهدا
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسلام_علیک_یا_فاطمةالزهرا🖤
یا فاطمه! داغ تو شرح کامل نهج البلاغه است…
(پخت آش نذری)
اختتامیه عزای فاطمی(س) در شهر کهریزسنگ پنج شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۳۰
✅گزارش و تدوین سرکار خانم احمدی
شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد. 🖤
💫کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا : 👇
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️❤️❄️❤️❄️❤️❄️❤️
عمرتون صد شب یلدا
کودکستان آدینه
❄️❤️❄️❤️❄️❤️❄️❤️❄️
#کودکستان_آدینه
#دارالقرآن
#شب_یلدا
#شب_چله
سلام
یه کارت سوخت پیدا کردیم اگه کسی گم کرده اطلاع بده تا تحویلش بدیم
۰۹۱۳۸۷۸۶۷۲۵