بخشی از خاطرات مرحوم حجتالاسلام والمسلمین هادی مروی است از روزهایی است که در کنار شهید بهشتی سپری کرده است. مرحوم مروی سال 1386 دار فانی را وداع گفت.
حجت الاسلام مروی در بخشی از خاطرات خود می نویسد: "یک شب با شهید بهشتی به تهران آمدیم و وقتی رسیدیم نیمه شب بود و خیابانها خلوت. از خیابان دکتر شریعتی که آن موقع دروازه شمیران نام داشت بالا آمدیم تا رسیدیم به یک چهارراه.
من به رغم آن که چراغ قرمز بود از آن عبور کردم. یک لحظه متوجه شدم که ایشان تکانی خوردند، اما در عین حال به من چیزی نگفتند. رسیدیم به چراغ قرمز دوم و همین که خواستم عبور کنم آقای بهشتی گفتند: « آقای مروی اگر از این چراغ هم عبور کنی دیگر نمی شود پشت سرت نماز خواند، زیرا چراغ قرمز اول گناه صغیره است و اصرار بر آن گناه کبیره و موجب سلب عدالت از افراد میشود؛ ضمن این که من هم از ماشینت پیاده میشوم.
من که در آن زمان جوان دو آتیشهای بودم گفتم: آقا اینها قوانین طاغوتی است، نباید به آن عمل شود. ایشان با جدیت جواب دادند: اتفاقا انسانیترین قوانین در دنیا همین قوانین راهنمایی و رانندگی است که برای حفظ جان من و تو وضع شده و طاغوتی و غیر طاغوتی هم ندارد
🌷 شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری 🌷
❣️آرزوی شهادتش را در دومین جلسه خواستگاری برایم گفت.
گفت: "میخواهم شهید شوم."
و بعد ماجرای عقد #شهید_تجلایی را برایم گفت.
درست اولین روز ماه رجب عقد کردیم
و فردای روز عقد رفتیم گلزار شهدا تا قدم بزنیم.
با خودم می گفتم بین قبور شهدا اگر اسم صادق را دیدم
حتما برای صادقم نیز آرزوی شهادت خواهم کرد چند لحظه
از حضور این فکر به ذهنم نمی گذشت که مزار شهید
#صادق_جنگی را دیدم و آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم.
حین برگشت ازم پرسید: "دعایی که ازت خواسته بودم را
در حقم کردی یا فراموشت شد ؟!"
نمیتوانستم جوابش را بدهم به صورتش نگاه کردم و خندیدم .❣️
راوی #همسربزرگوار
🔅روحش شاد,یادش گرامی و راهش استوار🔅
خوش به حال آنهایی که
در زمانی زیستند که لااقل
به دیدن گلِ لبخنـدتان رسیدند ...
#اعزام_به_جبهه
ایستگاه راهآهن نیشابور
💠