eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
فرزندان شهید جواد الله کرم بر رو و کنار تابوت پدر ،اینها در خان طومان سوریه شدند تا داعش در تقسیم دخترانمان جلسه تقسیم غنائم نداشته باشند و انتخاب کنیزکان برایشان مقدور نباشد .
🌹. یه با غیرت مثل شهید بخاطر ناموس و ملت سر میده..یه نفر هم ظاهراً بنام غیرت اما جهل ، سر ناموس خودشو میبره!!!. 🌷
بابایی همیشه به من میگفت دختر بابا💔 وقتی بابا نیست ، من برای روز دختر ذوقی ندارم .... من فقط بلدم دستهایم را دور زانوهایم بپیچم و فڪر ڪنم سرم روی زانوهای باباست... من فقط یه نگاه یڪ قاب و یڪ لبخند میشناسم ڪه آن هم خلاصه شده در قاب عڪست ڪه روی دیوار اتاقم زدم... حالا سهم من از دختر بابا بودن و تو را داشتن همین زانو های در بغل و چشم های از گریه تر است... دلم تنگ است برای روزهایی که من بابا داشتم و تو دختر... دلم خیلی برایت تنگ است بابا... بیا که روز دختر است..... بیا که من بی تو دختر هیچ کس نیستم... . . .
انتشار به مناسبت سالروز شهادت مصطفی چمران ‌ ‌
______________________ هم قد گلوله ی توپ بود گفتم:"چه جوری اومدی اینجا؟! گفت:"باالتماس" گفتم: گلوله رو چه جوری بلند میکنی میاری؟!😅 گفت:با التماس(: گفتم:" میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟! لبخندی زد و گفت:با التماس" تیکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده💚 ______________________
"شهید حجه اسلام محمد شیخ شعاعی"🌹 ____________________ به دخترم دروغ نگویید نگویید به سفر رفته ام نگویید از سفر باز خواهم گشت نگویید زیبا ترین هدیه ها را برایش به ارمغان خواهم آورد... به دخترم واقعیت را بگویید بگویید به خاطر ازادی تو هزاران خمپاره دشمن سینه ی پدرت را نشانه رفته اند بگویید خون پدرت بر تمام مرزهای جنوب و غرب کشورش پریشان شده است.... بگویید موشک های دشمن انگشت های پدرت را در سومار دست های پدرت را در میمک پاهای پدرت را در موسیان سینه ی پدرت را در شلمچه چشمان پدرت را درهویزه حجنره ی پدرت را در ارتفاعات الله اکبر خون پدرت را در رودخانه ی بهمنشیر و قلب پدرت را در خونین شهر پرپر کرده اند اما ایمان پدرت در تمامی جبهه ها میجنگد به دخترم واقعیت را بگویید بگذراند قلب کوچک دختر ترک بردارد و نفرت همیشگی از استعمار در ان بدواند ______________________
. ‌ قبل از مراسم عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت : " شنیدم که عروس هر چی بخواد اجابتش حتمی است " گفتم : " چه آرزویی داری .. ؟ " در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت : " اگر علاقه ای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید ، لطف کنید از خدا برایم آرزوی شهادت کنید " از این جمله تنم لرزید چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود ، سعی کردم طفره برم اما علی آقا قسم داد که این دعا را در این روز در حقش بکنم . وقتی خطبه جاری شد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم ، و بلافاصله با چشمانی پر از اشک ، نگاهم را به علی دوختم . آثار خوشحالی در چهره اش پیدا بود .. ! مراسم ازدواج ما در حضور آیت ا... مدنی و جمعی از برادران پاسدار برگزار شد . نمی دانم این چه رازی بود که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ا... مدنی همه به فیض شهادت رسیدند !‌ به نقل از همسر شهید‌ . . .
. ‌ من،عمار،مصطفی صدرزاده، حاج حسین همدانی و چند نفر دیگر از بچه ها رفتیم مقر بچه های سوری؛ تازه نمازخوان شده بودند چیز خاصی هم از دین نمی دانستند. صف شدند که نماز جماعت برگزار کنند.یکی از بین خودشان ایستاد جلو. داشتیم این پا و آن پا می کردیم که حاج حسین همدانی و عمار ایستادن توی صف؛ تعجب کردیم.به کسی اقتدا کردند که شاید تازه شش هفت روز بود نماز می خواند. نماز را بستیم.پیش نمازشان یک رکعت اضافه‌تر خواند! می‌خواستیم به طرف‌ حالی کنیم که نمازت اشکال دارد. عمار اشاره کرد که هیچ چیزی نگویید. بلند شد و نماز بست یک چهار رکعتی خواند نماز که تمام شد پیشنماز متوجه شد؛ آمد و گفت که فهمیدم نماز را اشتباه خواندم.‌ به نقل از همرزم شهید‌ منبع:کتاب عمار حلب‌‌ . . . . ‌‌ ‌‌
. ‌ بیشتر جمعه ها با خانواده بود. احمد به زیارت عاشورا و قرآن خواندن خیلی علاقه داشت. صبح جمعه بعد از نماز چهار نفری سوره جمعه را می‌خواندند بعد احمد میرفت سراغ باغچه؛ آشپزی هم میکرد. محمدسعید می گفت جمعه ها غذا پختن با پدر بود.یک سال مهدی و سعید برایش کت و شلوار خریدن؛ کادوی روز پدر. شب که بچه‌ها هدیه شان را دادند احمد حسابی خوشحال شد اما هیچ وقت فرصت پوشیدنش را پیدا نکرد. . . . . ‌‌ ‌‌
زندگینامه : عبدالمهدی مغفوری در سال 1335 در کرمان در خانواده ای تنگدست ولی متدین  به دنیا آمد. پدرش برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی را از پشت دار قالی بافی فراهم می کرد. عبدالمهدی در سایه چنین خانواده ای رشد کرد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان برد. آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد پایبندیش به دینداری بود. او پس از پایان دوره دبیرستان در دانشسرا  پذیرفته شد و در رشته برق فوق دیپلم گرفت.در همین زمان بود که به خدمت سربازی فرا خواند ه شد.این روزها با اوج گیری انقلاب توأم بود. عبدالمهدی در این دوران سخت به مبارزات خود ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب به کرمان باز گشت. با اینکه در دانشگاه پذیرفته شده بود با پوشیدن لباس سبز سپاه را ترجیح داد. او مدتی در کردستان بود.بعد از آغاز جنگ،تلاشش برای حضور در میدانهای نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان،از او چهره ای مخلص و دلپذیر ساخته بود. عبدالمهدی در موقعیت مختلف  فرماندهی در سطح لشکر 41 ثارالله و بسیج قرار گرفت و بیش از بیش در روند پر تلاطم نبرد سهیم شد. عملیات کر بلای 4 آخرین عملیاتی بود که عطر نفسهای این پیرو حقیقی ائمه اطهار (ع) و امام راحل را به جان می خرید. عبد المهدی مغفوری در جزیره ام الرصاص پاداش جهاد اکبر و اصغر خود را گرفت و ساکن کوچه پروانه ها شد. ___________________________________
. آیت الله بهجت برای دفع چشم زخم و طلسمات و همین طور برای جلوگیری از سحر و جادو دستورات عامی بیان فرموده اند که به این شرح است: 1-  هنگام اذان در جايي كه زندگي ميكند ،با صوت جهر و آشكار{صداي بلند مثل نماز صبح}،اذان بگويد 2-  پس از نماز صبح 50آيه از قران را با صوت جهر و آشكار تلاوت نمايد 3-  دو سوره ي معوّذتين (فلق و ناس) را زياد بخواند 4- پيش از خواب 4قل(يعني سوره هاي كافرون،توحيد،ناس و فلق) را بخواند 5-همراه خود (مثلاً در جيبش) قران داشته باشد 6- آيه الكرسي را فراوان بخواند وآن را نوشته و در خانه نصب كند.{آيه الكرسي یک آیه است)  کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت – جلد اول دستور فوق بخصوص در برای کسی که سحر شده و کسی که مبتلا به چشم زخم است نیز راه‏گشاست 7-  وی در دستور دیگری فرموده‏‌اند که برای دفع چشم زخم و طلسم، صدقه دهید و تکرار معوذتین و تکرار لاحول و لا قوۀ الا بالله را انجام دهید 8- حرز امام جواد عليه السلام را همراه داشته باشد .
. جاذبه ها همیشه به سمت پایین نیست!!! کافیست پیشانیت به خاک باشد ، به سمت خواهی رفت 🌹 عراق محور پاسگاه زید ، ۲۷ تیر ۱۳۶۱ ، پیکر شهدای خط شکن ، : علی فریدونی 🌹
راز انگشتر شهید حججی در روز تولدش چه بود؟ همزمان با روز تولد شهید مدافع حرم محسن حججی، خاطره جالب و تاثیرگذاری از هدیه تولد این شهید عالی مقام در قالب ویدئو منتشر شده است. محسن حججی از شهدای مدافع حرم سوریه است که در مردادماه سال ۱۳۹۶ در عملیاتی واقع در منطقه مرزی بین سوریه و عراق به دست نیرو‌های گروه تروریستی داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز شهید شد. امروز ۲۱ تیرماه، سالروز تولد شهید حججی است که به همین مناسبت خاطره‌ای جالب و شنیده نشده از هدیه تولد این شهید والا مقام در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده است. دیدن این ویدئو خالی از لطف نیست. در این ویدئو به روایتی درباره انگشتر هدیه‌ای که همسر شهید به او می‌دهد، پرداخته شده که خود شهید اصرار به حک شدن نام حضرت زهرا (س) بر روی آن داشته است. در ادامه این روایت شنیدنی، که برای اولین بار منتشر شده است، را مشاهده می‌کنید: