# عملیات بدر؛ سال ۶۳ " رزمندگان مدافع وطن در حال نبرد با عراقی های متجاوز …

💢15 نشانه ای که به شما میگوید کمبود چه ویتامین یا ماده معدنی دارید: 💠درد در انگشت ها, پشت ساق پا و کف پا (کلسیم ,پتاسیم, منیزیم) 🔹شکاف درگوشه لب ها(گروه ویتامین B) 💠احساس خستگی (B2) 🔹خواب رفتن و کرخی دست و پا (B6وB12) 💠جوش های قرمز در بازوها وگونه ها (AوD) 🔹افسردگی (D) 💠ریزش موی شدید (B) 🔹اختلالات دید شبانه (A) 💠بی اشتهایی (B) 🔹حالت تهوع, یبوست و نفخ (B12) 💠خونریزی لثه و زخم هایی که دیر خوب میشن (C) 🔹سردرد و سر گیجه (B3) 💠اسهال (B9) 🔹بی خوابی (B5) 💠خشکی پوست (AوB) 🌼 🏡

چای چایخانه حرم، با عشق دَم می‌کشد ... 🔹 آقا جان، این لباس نوکری شما، تنها پناهِ روح و جان من است / من در دو جهان، جز تو، کسی یار ندارم ...

ایستاده ازراست شهیدزنده ذبیح الله آخوندی شهیدزنده حسین سعیدی سردارشهید آقارحیم آنجفی(فرمانده تیپ یامحور۱)شهیدزنده علی اکبری (معاون تیپ یامحور ۱)🌹 شهیدحاج صادق بهرامی🌹شهیدسعید فرداد نفرات نشسته 🌹شهیداکبر علیمحمدی شهیدزنده جواد فضلعلی بعدی ناشناس شهیدزنده ربیعی شهیدزنده محمودباقری نفرپشت سرشهیدزنده حاج بشيرروشنی غالبا ازنیروهای های محوربودند در منطقه عملیاتی والفجر۴

شهید والامقام حسین صولتی فرزند: نعمت متولد: 1347/5/10 وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانش آموز تاریخ شهادت: 1362/9/1 محل شهادت: پنجوین عراق مزار شهید: گلزار شهدای روستای حکیم آباد شهرستان زرندیه 🌹شادی روحش صلوات🌹

🌸 الهي دستتان بشكنه يكبار در جبهه آقاي «فخر الدين حجازي» آمده بود براي سخنراني و روحيه دادن به رزمندگان. وسطهاي حرفاش به يكباره با صداي بلند گفت: «آي بسيجي‌ها !» همه گوشها تيز شد كه چه مي‌خواهد بگويد. ادامه داد: «الهي دستتان بشكند»😱 عصباني شديم.😠 مي‌دانستيم منظور ديگري دارد اما آخه چرا اين حرف رو زد؟🤔 يك ليوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو»😂😂😂 اينجا بود كه همه زدند زير خنده! 😄😄   🌸

🌸فرار با دمپایی اسماعیل خیلی به جبهه می رفت. یک روز به او گفتم مادر جان تو چرا اینقدر به جبهه می روی؟ من طاقت دوری تو را ندارم😔 هشت روزی بود که اسماعیل از جبهه آمده بود. یک روز دیدم دمپایی به پا دارد و به بیرون از منزل می رود گفتم اسماعیل جان چرا با دمپایی بیرون می روی؟ گفت : می روم رزمنده ها را بدرقه کنم و برمی گردم ☺️ اما غافل از اینکه با این کارش می خواست من مانع رفتنش نشوم. وقتی به محمود آباد رسید ، زنگ زد و گفت : «مادر جان من دارم می روم جبهه !» 😊 شهید مدافع حرم حاج اسماعیل حیدری🌹 🌸 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌

#استوری 🔸 چقدر سخت است ؛ حال عاشقی که نمی‌داند محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه ؟! #شهید_مجتبی_علمدار

#خاکریزخاطرات ۹۱ 🔸من مرد مبارزه هستم؛ نه پشتِ میز... #متن_خاطره|از وزارتِ امورِ خارجه و چند جای دیگه پیشنهاد کار داشت؛ اما رفت عضو سپاه شد وگفت: توی مملکت جنگ باشه و من برم جای دیگه؟!!! من تا زنده‌ام ؛ رزمنده‌ام... یه بار هم رفیقش بهش گفت: اگه جنگ تموم بشه چی؟ اون موقع می‌خوای چیکار کنی؟ گفت: میرم فلسطین... گفت: اگه جنگ فلسطین تموم بشه چی؟ گفت: میرم جایی‌ که یه مظلوم داره فریاد می‌کشه؛ و کمکش می‌کنم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید عباس ورامینی 📚 منبع: کتاب "در هیاهوی سکوت"؛ صفحات ۱۰۳ و ۱۱۹ 🔰دانلود کنید: ➕ دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی ➕ دریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی ➕ دریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی 🔸 ۲۹ آبان؛ سالروز شهادت عباس ورامینی گرامی‌باد ________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب: #مبارزه #شهدای_تهران #مجاهد #جهاد #خاکریز_خاطرات #شهید_ورامینی #فلسطین #دفاع_از_مظلوم