eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.7هزار عکس
11.3هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 قابل توجه شما عزیزان 🔴 [در راستای بهبودی کانال حافظان امنیت و عکس نوشته ها ومطالب روز .. نظرات خاصی دارید ویا پیشنهاد از شما اعضای محترم به دیده منت استفاده میکنیم.
🌸آقا عبدالصالح تصیم گرفته بود بره سوریه🌸 موقعی بود که زهرا خانوم، همسرش، محمد حسین رو باردار بود. . با عبدالصالح توی ماشین نشسته بودم که بهم گفت: مامان اسم بچه رو چی میخواین بذارین؟؟!! می خندید و تکرار می کرد... . گفتم: شما پدر و مادر بچه این!! اصلا به ما هیچ مربوط نیست... . دوباره اصرار کرد نظرمو بگم. گفت : بابا چی؟؟؟ گفتم به خدا ما اصلااااا فکرشم نکردیم‌!! شما خودتون باید انتخاب کنید. . خندید و یه اسم خارجی و عجیب و غریب رو نام برد!! که مثلا میخواد اسم بچه ش باشه... . منم خندیدم و گفتم خب اسم خیلی قشنگیه... یه کم که گذشت،، گفت : مامان اگه بچه م پسر باشه، میذارم ❤محمد حسین❤ اگه دختر باشه هم ❤فاطمه❤ خوشحال شدم و گفتم اتفاقا خیـــــلی اسم قشنگیهツ ان شاالله به سلامتی و برکت... . تو خودش رفته بود! گفت: مامان یه غصه ای دارم... . بهش‌ گفتم چه غصه ای مامان؟؟!! گفت : بعدا که بچه به دنیا بیاد، زیاد پیش شما نیست... گفتم : یعنی چی؟؟!!! گفت : خب دیگه،،، نیست پیشتون این یکی از دغدغه های منه... تعجب کردم!!! گفتم: یعنی چی؟ چی میگی؟؟ وقتی شما بیاین و برین ،، رفت و آمد داشته باشین،.. چجوری بچه پیش ما نباشه؟؟!! ادامه نداد... . هدف حرف هاشو نمیدونستم. اون موقع صالح می دونست رفتنیه... و من به خیال موندنش،، زندگی آینده شو ترسیم می کردم... صالح من داشت بار سفر می بست! و دل نگران فرزندش بود... . جهت عاقبت بخیری و آرامش قلب فرزندان  شهدا و هدیہ به ارواح طیبه شهدا صلواتـــــ . ؟ 🌹
🎥گذری بر آنچه از سال 68 تا سال 78 بر ایران گذشت.
ان شالله قهرمانی آسیا 👏👏👏👏💪💪💪💪💪💪 ملی ایران #دمتون_گرم