eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
یادش بخیر ؛ روزی که با لباس های خونی رأی دادیم ... این تصویر سند گویای روز جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ است و این ها هم رزمنده‌های تیپ سیدالشهدا که از عملیات‌ عاشورای ۳ برگشتند. بچه هایی که از ساعت یک نیمه شب تا ۴ بامداد با دشمن در فکه جنگیده‌اند و بعد از جمع آوری شهدا و مجروحین و اسرایی که از دشمن گرفته‌اند. بعد از طلوع آفتاب دارند یه ته بندی می‌کنند و مهیا می‌شوند برای یک عملیات دیگر و یک تکلیف دیگر.... البته با وضو هستند چون با آن نماز صبح را خواندند. با همین لباس های خونی به فریضه الهی عمل کردند... از شما چه پنهان بعضی‌هاشان زخم ترکش بر بدن دارند. همین انگشت‌های خونی که الان دارن خربزه را خُرد می‌کنند چند ساعت روی ماشه بوده برای از بین بُردن دشمنان خدا و چند دقیقه بعد همین انگشتان برای ثبت حماسه‌‌ی انتخابات ریاست جمهوری پای برگه های رای می‌خورد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن، من گفتم فعلا می‌خوام برای خدا بجنگم... مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیل‌الله به کجا رسیده که به ملک‌الموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟ 👤راوی: حجت‌الاسلام مهدوی بیات 🗓 ۸ اسفند، سالروز شهادت شهید حسین خرازی
📆 هشتم اسفند 1365 - شهادت سردار نام آشنای جبهه‌ها حاج حسین خرازی 🍀 او متولد 1336 در اصفهان بود. از کودکی و نوجوانی علاقمند به معارف دینی بود و شخصیت وی در محافل مذهبی شکل گرفت. با این بستر فکری و تربیتی، بسیار زود به جریان انقلاب پیوست و پس از پیروزی، در کمیته های اصفهان فعال بود. سپس به عنوان عضورسمی سپاه، در درگیری های کردستان رهسپار آنجا شد و در فرو نشاندن آتشی که گروهک های ضدانقلاب برافروخته بودند، نقشی مؤثر ایفا نمود. 🌸 شهید خرازی در دوران دفاع مقدس لشکر مقدس امام حسین (ع)را تأسیس نمود و خود فرماندهی آن را بر عهده گرفت. به همراه این لشکر در عملیات های مختلف شرکت نمود تا این که در تاریخ8اسفند65 در جریان عملیات پیروزمند کربلای5 به شهادت رسید. پاکی و اخلاص این شهید زبانزد بود و در تشییع پیکر مطهر او جمع عظیم و باشکوهی از ارادتمندان شرکت نمودند. ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ ➖حاج قاسم سلیمانی در باره او چنین می گوید: 🌷 در بین فرماندهان جنگ، 3 نفر بودند که اگر در جلسه‌ای نبودند حتماً در آن نقص بود: حسن باقری، حسین خرازی و احمد کاظمی. اگر همه ما می‌نشستیم در جنگ حرف می‌زدیم تصمیم‌گیری می‌کردیم سکوت هر یک از این 3نفر حتماً امکان تصمیم‌گیری را مشکل می‌کرد. اگر مخالفت می‌کردند با عملیاتی، حتماً یک مسئله و دلیل داشت. 💠 شهید احمد کاظمی، حسین خرازی را از اولیاءالله معرفی می‌کرد و قبر او را دری از درهای بهشت می‌دانست. همرزم شهید کاظمی می‌گوید: 🔹روزی همراه شهید کاظمی جهت انجام مأموریت به اصفهان رفته بوديم. سری هم به گلزار شهدا در تخت فولاد زدیم. می‌گفت: بچه‌ها، دوست دارين، دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم؟ 🔸گفتيم: چی از اين بهتر! کفش‌هایش را درآورد، وارد گلزار شد. يک راست بُردمان سر مزار شهيد حسين خرازی. با يقين گفت: از اين قبر مطهر، دری به بهشت باز میشه. ▪️نشستيم . فاتحه‌ای خواندیم...حال و هوای او، تماشائی بود... ده‌ روز بعد خود کاظمی به شهادت رسید و در جوار دوستو همرزم قدیمی‌اش آرام گرفت.
پایان سخت و جان‌فرسای عملیات خیبر، برایم با عکسی تمام شد که هرگز فکر نمی‌کردم بخشی از زندگی مرا با خودش ببرد. تَنَم خودش را در اسفند ۱۳۶۲ از مهلکه نجات داد، ولی جانَم، بر روی لبه آن وانتی که عکس‌اش را گرفتم، نشست و با دوستانش برای همیشه رفت. سال‌هاست که از او خبری ندارم.. گه‌گاهی در حفره‌ای از زمان او را ملاقات می‌کنم. روز دفن پدرم با همان وانتی که با دوستانش رفته بود، آمد. چند ساعتی بود و دوباره رفت. بعضی اوقات در بیماری‌های مادرم به او سر می‌زد، می‌دیدم که آمده و در کنار تخت او زانو زده و دستان مادر را در دست گرفته و با او حرف می‌زند. هرگز از او دربارۀ تصمیم رفتنش در روزهای آخر سال ۶۲ نپرسیدم! حتی نمی‌دانم اکنون کجا زندگی می‌کند! از برق چشمانش می‌فهمم از رفتن راضی است. سال‌هاست که آرزو دارم، روزی در میان خلسۀ زمان، مرا به جمع دوستانش دعوت کند و در حالی‌که در پشت وانت، باد در موهایمان می‌پیچد و حسابی می‌گوییم و می‌خندیم، مرا به خانۀ خود ببرد... خوزستان، شرق هورالهویزه، اسفند۱۳۶۲ عکس از کتاب در حال انتشار بهرام محمد‌ی‌فرد، انجمن عکاسان انقلاب و
به یاد سردار بی‌نشانِ عملیات خیبر فرمانده‌ گردان حمزه سیدالشهدا لشکر۲۷ حاج همت گفت : حسن‌جان از رده های بالا دارند به ما فشار می‌آورند و می‌گویند هرطور شده باید این خط شکسته شود. گفتند اگر نمی‌توانید بروید به خدا بگویید....!! حسن زمانی در شامگاه عاشورایی دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۶۲ در حرکتی شهادت‌ طلبانه، با یاران خود رفت تا به خدا بگوید که خط طلسم شده طلائیه، شکستنی نیست..! پس چون به خاک افتاد، تقدیر چنان بود که تا امروز هنوز هیچ نشانه‌ای از او به دست نیاید...
| 🗓 چهارشنبه ۹ اسفند (۱۸ شعبان) 📿 صد مرتبه «یا حَیُّ یا قَیّومْ»