🔸شهید مهربانیها؛ پدری با دستان خالی و قلبی پر از نور
🔹شهید رمضانعلی یعقوبی جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس بود. در سال ۱۳۶۴، حین آموزش نیروهای اعزامی به جبهه در منطقه گلمکان، حادثهای تلخ رقم خورد. او که در حال آموزش پرتاب دینامیت بود، برای جلوگیری از آسیب به دیگران، خودش داوطلب شد تا فتیله دینامیت را ببُرد؛ اما همان لحظه، دینامیت منفجر شد. قطع دست راست، نابینایی چشم راست، آسیبدیدگی گوش و موجگرفتگی شدید، همه تنها در یک لحظه.
🔹در ۳۵ سال رنج بیصدا بود؛ هیچگاه از دردهایش نگفت.
🔹فرزندش روایت میکند: «در ساخت پادگانی در برزشآباد، با آن وضعیت جسمی، ساعت ۶ صبح میرفت و ۱۰ شب برمیگشت. همیشه مرتب و اتوکشیده بود. میگفت: شلوارم را طوری اتو کنید که با خطش بشود خربزه قاچ کرد! و بعد با مادرم از ته دل میخندیدند...»
🔹شهید یعقوبی نماد مردی بود که دست نداشت، اما دل داشت؛ چشمی نداشت، اما نگاهش به دنیا روشن بود.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
🔺همراز با شقایق
۱. محسن حاجیبابا (فرمانده عملیات سپاه غرب کشور)
۲. جعفر جنگروی (اولین فرمانده سپاه خرمشهر ، از همرزمان حاج احمد متوسلیان در سوریه و لبنان ، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهداء)
۳. عباس شعف (فرمانده گردان میثم تمار تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص))
تکهای از بدن شهید محسن حاجی بابا در بازی دراز ماندگار شد.
شهیدی که میگفت : "میخواهم به گونهای شهید شوم که حتی تکههای بدنم را نتوانند جمع آوری کنند."
🌷🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷
شهید «محسن حاجی بابا» در گمنامی فرمانده بودُ در گمنامی پر کشیدُ در گمنامی دل از دنیای وانفسا کَند؛ همانطور که از رتبه تک رقمی رشته پزشکی گذر کردُ دل به سبزی لباس پاسداری دوخت.
اِرباً اِرباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعهِ شده علی اکبر(ع). یک تکه از بدنش در روستای «عظیمیه» در غرب به یادگار ماندُ تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد. در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. در جایی خواندم شهید به همرزمش گفته بود «دعا کن با گلوله توپ شهید شوم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم می توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهان ما را بخشیده است.»
پدر او هم شبیه به تمام باباها آرزوی دامادیِ پسرش را داشت. اما هر بار که از او می خواست تا ازدواج کند! در جواب می شنید؛ باباجان «دعا کن شهید شوم». قرار بود ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ لباس دامادی بر تن کندُ به خانه اش عروس بیاورد. اما روز ۲۲ اردیبهشت ۶۱ شمسی لباس شهادت را از مادر سادات گرفتُ به تن کرد. به راستی که «عروسی ما شهادت است.»
🕊🌹🌴🌷🌴🌹🕊
#همسرانه
#همسر_شهید
#حمید_سیاه_کالی
گفتم: من آدم عصبی هستم، بداخلاقم، صبرم کمه، امکان داره شما اذیت بشی.
#حمید که انگار متوجه قصد من از این حرف ها شده بود گفت: شما هر چقدر عصبانی بشی من آرومم. خیلی هم صبورم، بعید می دونم با این چیزها جوش بیارم.
گفتم : اگر یه روزی برم سرکار یا دانشگاه، خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه شلوغ باشه، شما ناراحت نمیشی؟؟
گفت : اشکال نداره. زن مثل گل میمونه، حساسه، شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من مدارا می کنم...
#روحش_شاد
تصویری از شهیده معصومه کرباسی، شهروند ایرانی که همراه با همسر لبنانی خود دکتر رضا عواضه فارغ التحصیل دانشگاه تهران و از برترین اساتید حوزه لینوکس در جهان که .. در شمال بیروت ترور و به شهادت رسید
.......
🌹اول شهید شدند بعد عروج کردند ؛ خانوادگی مجاهد فی سبیل الله 😭
خوشا به سعادتشان
...........
اگر ندیده بودیم و ندیده بودند می گفتند قصه هست
🔆حدود یک سال از این خداحافظی گذشت
خداحافظ مایهٔ غرورِ ایرانی
خداحافظ پروژههایِ افتتاحی
خداحافظ جمعههایِ بیخواب
خداحافظ دکترِ سلیمالنفسها
خداحافظ مظلومِ هلهلهٔ بیوطنها
خداحافظ سفرهای پیدرپیِ استانی
خداحافظ پیشانیِ بوسهٔ حاج قاسم
خداحافظ مخاطب «تمجید»هایِ آقا
خداحافظ جشنهای احیایِ کارگاهها
خداحافظ «اتّقواالله»هایِ حین مناظره
خداحافظ زبانِ بیلکنتِ دفاع از اسلام
خداحافظ سفرهای عادیشدهٔ روستایی
خداحافظ «ما دنبال دوتا رأی حلالایم»
خداحافظ سربازِ احیاگرِ غیرت لهشدهٔ ما
خداحافظ «من دردِ یتیمی را چشیدهام»
خداحافظ استقبالهایِ چشمگیر مردمی
خداحافظ ماشینهایِ بدون شیشهدودی
خداحافظ مخاطبِ تخریب و کنایهها نامردها
خداحافظ دعای کارگرهای کارخانههایِ احیایی
خداحافظ شهادت حینِ خدمت؛ نه پشتِ میز
خداحافظ «برای این طلبهٔ خدمتگزار دعا کنید»
خداحافظ عبا و قبایِ خاکی بین سیل و زلزلهها
خداحافظ سیبْلِ تمسخرِ ششکلاسیهایِ نامرد
خداحافظ سیبْلِ توهینها، طعنهها و تهمتها
خداحافظ سکوتِ مردانهٔ مقابل تخریبهای رقیب
خداحافظ مخاطب پیرمردی که گفت «خدا پدرت رو بیامرزه»
خداحافظ «ماشین رو نگه دارید، مگه نمیبینید مردم وایستادن»
خداحافظ شجاعتِ قدمهای اقای وزیر و مواضعِ صریحِ شیعهگری
خداحافظ «من تا تمامِ مشکلات حل نشود، به سفرهای استانی خواهم آمد»
🌹 خداحافظ آقاسید ابراهیم!
🕊روحش شاد و راهش پر روهرو باد.
صلوات
بعضیها وقتی میروند
آن قدر سبکبارند
که آدم بهشان غبطه میخورد.
شهید مسعود گنجی آبادی
در وصیتنامهاش نوشته بود:
فقط هَفت تا نماز غفیلهام قضا شده ؛
لطفا برایم بخوانید.
#شهید_مسعود_گنجیآبادی
°●💚🌿●°
من میترسم از ایمان چیزی نماند.
آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند:
اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود
خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند.
من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
#شهید_علی_خلیلی🕊
❤️هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم❤️
🌺السلام علیکم یا اهل بیت النبوه🌺
🔷 صلوات
🔷هدیه نثارحضرت امام علی علیه السلام به نیابت از امام وشهدا علی الخصوص
#شهیـــــــــــــــــــــــــــــــــــد_والامقــــــــام
🌷 بسیجی شهید ابراهیم زارعی
🌷 تولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۰ شهرستان دشتی استان بوشهر
🌷 شهادت ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۷ شلمچه
🌷 سن موقع شهادت ۱۷ سال
‼️امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد ‼️
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ خداي را سپاس و شكرگذارم كه مرا در چنين ميهني آفريد و توفيق خدمتگذاري به اسلام و مسلمين به من عطا كرد
✅ بارالها تو شاهدي كه من براي خدمتگزاري به اسلام و ياري كردن قرآن عزيز پا به جبهه نور عليه ظلمت مي گذارم و بنا به وظيفه شرعي خود به جبهه مي روم تا شايد بتوانم خدمتي به اسلام عزيز كرده باشم
✅ برادران و خواهرانم، پيرو خط امام و در خط اسلام باشيد و عبادت و طاعت خداوندي را فراموش نكنيد و به پندهاي پيامبرگونه حضرت امام خمینی گوش فرادهيد
✅ اي مردم هميشه در صحنه در چنين لحظات حساسی، نبايد به خود اجازه دهيد تا دشمن نفسي تازه كند و خود را قوي گرداند و با شركت فعال خود در ميادين نبرد، با ايماني راسخ، آخرين رمق هاي دشمنان اسلام را به نيستي مبدل نماييد
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدای عزیزی که امروز سالگرد ولادت ویا شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات🌺
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله🌺
#شهید
#معرفی_شهید
#شهید_علی_آقاعبداللهی
متولد : ۱۰ مهر ۱۳۶۹ تهران
شهادت :۲۳ دی ۱۳۹۴ سوریه
📚کتاب : همسایه آقا
👈🏻نام جهادی: ابوامیر
❇️علی وقتی ۸ ساله بود در خواب میبیند که همراه با محمدحسین طباطبایی، حافظ قرآن در حال قدم زدن هستند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را میبینند و ایشان به علی میفرمایند که او را به فرزندی قبول کرده است.
❇️علی در دوران نوجوانی و جوانی برای زیارت به سوریه، کربلا و مکه رفته بود.تک پسر خانواده بود.
❇️کاردانی رشته الکترونیک داشت. در سال ۱۳۹۰ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در دانشگاه امام حسین(علیه السلام) در سپاه انصار مشغول خدمت شد.
❇️ سال ۹۱ ازدواج نمود و در سال ۹۳ صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد.
❇️در ۹۴/۹/۲۲ پس از دو سال پیگیری موفق به اعزام به سوریه گردید و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۳ درست ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه خالدیه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل گردید
❇️پیکر مطهرش پس از ۸ سال در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۲ تفحص و به میهن بازگشت
✍️وقتی علی خواست به سوریه برود یکی از دوستانش به او گفته بود چرا به سوریه میروی، بمان و در ایران بجنگ. علی گفته بود؛ جنگ در اینجا برای وطنم است و جنگ در آنجا برای اهلبیت(علیهالسّلام) است.
🤲🏻روحش شاد یادش گرامی راهشان پررهرو
🌟صلوات بر محمد و آل محمد تقدیم به روح پاکشان