🌸چه زیبا میشد این دنیا
🌺اگر شاه و گدا کم بود
🌸اگر بر زخم هر قلبی
🌺همان اندازه مرهم بود
🌸چه زیبا میشد این دنیا
🌺اگر دستی بگیرد دست
🌸اگر قدری محبت را..
🌺به ناف زندگانی بست
🌸چه زیبا میشد این دنیا
🌺کمی هم با وفا باشیم
🌸نباشد روزگاری که...
🌺نمک بر زخم هم پاشیم
🌸چه زیبا میشد این دنیا
🌺نیاید اشک محرومی
🌸زمین و آسمان لرزد
🌺ز آه و درد مظلومی
🌸چه زیبا میشد این دنیا
🌺شود کینه ز دلها گم
🌸اگر بشکستن پیمان
🌺نگردد عادت مردم
صبحبخیر
*۞اَللّهُمَّ۞*
*۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞*
*۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞*
*۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞*
*۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞*
*۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞*
*۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞*
*۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞*
*۞طَویلا۞*
*اللــہــم عجــل لــولیڪ الفـــرج🕊*
*💗اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💎اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💛اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💜اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💚اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💞اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💖اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💕اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*💓اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
*🌹اللهُمَّ صَلِّ علي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد*
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💛دعا برای شروع روز 💛
🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
🍃💕🍃
💜امين يا رب العالمین💜🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
شمیم پیرهنی
با نسیـم صبــح فرست
که چشم در رهم
ای گـل به بوی درمانت . . .
#شهید_مقداد_جوانمردزاده🌷
#سالروز_ولادت
📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺
💠
💠🍃💠🍃💠
صبح هایی هست
سپید ..
شیرین ..
دلچسب ..
عطرآگین ..
مثل صبح امروز
ڪه با تو بخیر می شود ...
🌹 شهید حسین حریری 🍃🍃
#روزتان_شهدایی
بیستم آذر سالروز شهادت #شهیدان عملیات #مطلع_الفجر شهرستان #بابل
شهدای شهرستان بابلی این عملیات عبارتند از:
1-زمان زاهدپاشا2-عباسعلی عباسی
3-حسن آهی4- حسینعلی اکبر پور
4 جعفرعلیپور 5-مجید علیپور 6-هوشنگ آقایی
7- حجت الله بابازاده8- سید حمید رضا بلالی اوصیا
9- عباسعلی فرجی نیا 10غلامرضا فصیحیان
11علی گرامی 12-علی اصغر گلی کانی
13-علیرضا حسین تبار 14-عسگری( مهدی ) اسماعیل زاده
15 عین الله خدابخشی16-حسین خورشیدی
17علی مهدوی شیرازی 18-رضا مهدی قلی زاده
19- احمد مسعودیان اره کشان 20-همایون مسکوب
21 حسین منتظری 22-سید کاظم موسوی23-سعید میکانیکی
24- ناصر پیراینده25-علی اکبر پورآخوندی 26 -عبدالرحیم رمضان نیا
27-علیرضا رضی پور -28-قربانعلی شاه بابازاده - 29-علیرضا شامخی
30-محمد شریفی 31-حمزه علی شیخ تبار
32شمس الله تیموریان 33- محسن سجودی
34-کاظم سرخپر35-سیدعلی اکبر سیدحسین پور
36-سید کریم طاهری 37-احمدعلی طالبیان 38-مهدی واحدیان
39 رمضان ولی اللهی 40- اسماعیل یاسینی
41-رمضان یحیی زاده 42-ابوالقاسم مهدی نیا
🔸که در عملیات مطلع الفجر گیلانغرب 60/9/20 به شهادت رسیده اند را گرامی میداریم. که ان شاءالله همه این شهدا در سالگرد شهادت شان معرفی خواهند شد.
🔹همچنین گرامی باد یاد و خاطره شهیدانی چون یوسف سجودی فرمانده دلیر و رشید این عملیات
و سید حسن سیدعشقیان و سید ولی اسماعیل نژاد گنجی محمدرضا مؤذن پور و ...دیگر شهدا که در عملیاتهای بعدی به فیض شهادت نائل شدند.
بیستم آذر 1360 همزمان با شهادت شهدای عملیات مطلع الفجر سالروز ترور #شهیدمحراب حضرت آیت الله #عبدالحسین_دستغیب هم می باشد.
روحشان شاد...
#شهید_حاج_حسین_خرازی
به روایت #شهید_سیدمرتضی_آوینی:
وقتی از این ڪانال ...
که سنگرهـای دشمن را
به یکدیگر پیوند میدادهاند بگذری،
به « فرمانده » خواهی رسید
به علمـــدار ...
او را از آستین خالیِ
دست راستش خواهی شناخت ...
چه می گویـم!!
چهره ریزنقش و خندههای دلنشینش
نشانه ی بهتـری است ...
مواظـب باش ...!
آن همه متواضع است که
او را در میان همراهانش گم میکنی
اگر ڪسی او را نمی شناخت،
هرگز باور نمی ڪرد که
با فرمانده لشکر امام حسین(؏)
رو به رو است ...
در جبـهه هـر بـار کــه
از مریم ۳سـاله و علی ۳ماههاش
صحبـت میشـد میگـفت:
اونـها رو بـه انـدازهای دوسـتدارم
کـه جـای خـدا رو در دلـم تـنگ نکننـد .
.
جهت عاقبت بخیری و آرامش قلب فرزندان شهدا و هدیہ به ارواح طیبه شهدا صلواتـــــ .
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
#شهید_احمد_کشوری
#اللهـم_عجــل_الولیکـــ_الفــرج
#فرزندان_شهدا
#مادر_شهید
زمانی که من شب کار بودم به خانه
بر می گشتم ایشان برای این که من
استراحت کنم چراغ را خاموش می
کرد و زیر نور شمع درس می خواند
تا نور چراغ من را اذیت نکند .
#شهدایی
#شهید_دانشجو
#شهرامعلی_بنار
#قائمشهر
#کاروان_عشق
🔹این تصویر در تاریخ 5 آبان سال 1360 در حالیکه نیروهای رزمنده آماده برای اعزام به منطقه غرب کشور می شدند گرفته شده است.
🔸تعدادی از نیروهای سپاهی و بسیجی در قالب یک گردان به نام گردان میثم به فرماندهی #جاویدالاثرشهیدیوسف_سجودی در تاریخ فوق به منطقه اعزام شدند که در دفاع از میهن و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شوند تا بعد از عملیات ثامن الائمه در جنوب عملیاتی موثر در غرب کشور داشته باشند .
🔹 شب جمعه مورخ بیستم آذر 1360 در چنین شبی با آغاز عملیات مطلع الفجر در منطقه عمومی گیلانغرب این عزیزان بابلی به همراه دیگر رزمندگان کشور حماسه ای جانانه در دفاع از این مرز و بوم آفریدند که آغاز و طلوع عملیات والفجر های دیگر باشد تا دشمن خصم به یادش بماند که تا این جوانان غیرتمند هستن خدشه ای نمی توانند به ملک و دین و اعتقادات شان وارد کند.
درود می فرستیم به روح همه شهدا و امام شهدا و یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات مطلع الفجر را گرامی می داریم.
اتوبوس های آماده حرکت به گیلانغرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_عاشق_بودیم_نه_موجی
خواهر زاده عباس (دوست و همرزم پدر) شباهت بسیاری به عباس داشت
نوروز ۹۵ به عیادت پدر آمد ...
پدر تا قدبلند و چشمان آبیاش را دید بلند بلند گریه کرد
مادر، خواهر، حسین هر کاری کردند آرام نمیشد بعد از کلی اشک ریختن گفت:
دلم برای #عباس پر میکشه دلم براش تنگ شده بود شما رو که دیدم انگار اونو دیدم
بعد از رفتن آنها باز اشک می ریخت
اما کسی نمی دانست پنج روز بعد دعایش مستجاب و دلتنگیاش به پایان خوش وصال می رسد ...
مادر می گوید: لحظه آخر بالای سرش رسیدم صداش کردم "محمد"
چشمانش را که باز کرد آبی بودند مثل چشمان عباس....
پ.ن: جنگ دریای بزرگیست
این را از موجهای پدرم فهمیدم....
#جانبازان_اعصاب_و_روان
#تنگه_ابوغریب
#سـه_سـالـه_و_سـه_شهیـــد
اون روز با #رمـــز یا حضـرت رقیـه(س) به راه افتادیم.
خیلی عجیـب بود،
ماشین ڪنار یڪ خــرابـه خـامـوش شد.
به آقا جعفر گفتم: رمـز یا رقیـه است و این هم خـرابـه، حتما #شهیـد پیدا می ڪنیم»
ڪنار جـاده دو شهیـد پیدا شد و من هم روضه خـرابـه شـام خواندم. گفتم یڪ شهیـد دیگر هست، باید پیدا شود. خیلی گشتم، اثری نبود.
خبر رسید ڪه دو پیڪر دیگر نیز پیدا شد. به راه افتادیم. وقتی پیڪرها را دیدیم، یڪی از آنها جسـد یڪ عـراقی بود.
به آقا جعفر گفتم:
رمـز، دختـر سه ساله،
محل ڪشف، ڪنار خـرابه،
تعـداد شهیـد، سـه تا به تعـداد سن حضـرت رقیـه.
#جستجوگران_نور
#خاطرات_شهدای_تفحص
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد....
دعا برای شفای عاجل و سلامتی سردار سرافراز سپاه اسلام
#سردار_علی_فضلی
یادتـان می کنم
و
با غـم دل می گویم
حیـف و صد حیـف
کزین قافله من جاماندم
#پنجشنبه_های_شهدایی
#یاد_امام_و_شهدا
✍ فرازی از وصیتنامه:
من در این راهی که انتخاب کردهام
سختـی بسیار ڪشیدهام؛
خیلی محرومیتها لمس نمودهام .
همه ی هدفم این است ڪہ
زحمــاتم از بین نرود ...
از خـــدا می خواهم ڪہ
حتماً این کارها را از من قبول کند
و اجــرم را بـدهد ...!
اجر من تنها با شهــادت ادا میشود
و اگر در این راه شهیــد نشوم
همه زحمـاتم هـدر رفته است ...
#سردار_شهید_غلامعلی_پیچک
◽️تاریخ ولادت: ۱۳۳۸
◽️محل ولادت: تهران
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۹/۲۰
◽️محل شهادت: قاسمآباد
فرمانده محور عملیاتی سپاه غرب
◽️عملیات: مطلع الفجـر
#ایام_شهادت
میگفت: «بچه مسلمان باید محکم باشد.»
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت: «شما اذان میگویید؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت میکشم.»
ایشان گفت: «یک سوال از تو دارم؛ شما چه مے فروشید؟»
گفتم: «خیار، بادمجان، کدو و...»
آقا پرسید: «آیا داد هم مے زنے؟» گفتم: «بله آقا»
گفت: «میشود یکے از آن فریادها را هم اینجا بزنے؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت میکشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.»
حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم میگفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: «آهان بگو من دین ندارم!
یک جوان با این هیبت و توانایے و قدرت،
خجالت مے کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله،
من شهادت میدهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت میکشی این ها را بگویی؟!
آن وقت خجالت نمیکشے با این همه عظمت، داد بزنے: خیار یه قرون؟
#شهید_سیدمجتبے_نواب_صفوے
💠🍃💠🍃💠
یک سینه پُر از
قصهٔ هجر است ولیکن
از تنگ دلی
طاقتِ گفتار ندارم...
#دلنوشته_شهدا
✍ #ڪلام_شـهید
💠اینجانب دفاع از حرم اهل بیت سلام الله علیها را با علم و آگاهی به اینکه وظیفه هر مسلمانی دفاع از اهل بیت (ع) که همان اجر و مزد رسالت نبی اکرم است و در قران کریم آمده است انتخاب کردم و خدا را شاهد و ناظر میگیرم که مسائل مادی و هیچاجباری در این راه نبوده است.
💠و به همسر و فرزندانم توصیه می کنم که همیشه و در همه حال پیرو ولایت ائمه اطهار و ولی فقیه زمان حضرت امام خامنه ای باشند و خود را مدیون دین مبین اسلام و رهبری و انقلاب بدانند...
#شهید_احمد_جلالینسب🌷
#سالروز_شهادت
#خاطرات_شهدا
🔹حاج احمد علاقه زیادی داشت تا در مراسم پیادهروی اربعین حسینی (ع) شرکت کند، اما برای نظامیها محدودیتهایی وجود داشت؛ او و چند نفر از همکارانش تصمیم میگیرند تا مقدمات رفتنشان را فراهم کنند، اما در میانه راه، این شهید مدافع حرم منصرف میشود و از دوستانش میخواهد تا پاسپورتش را تحویل اداره گذرنامه ندهند و از همانجا تصمیم میگیرد تا برای اعزام به سوریه اقدام کند.
🔸حاج احمد قبل از محرم و اعزام شدنش به سوریه برای علی پسرش خواستگاری میرود، اما چون زمان زیادی برای انجام مراسم عقد قبل از فرارسیدن ماه محرم نبود، خانوادهها تصمیم میگیرند تا بعد از محرم و صفر مراسم عقد را برگزار کنند.
🔹در بار آخری که حاج احمد به سوریه اعزام شده بود در روز ۸ ربیع الأول با من تماس گرفت و گفت: قرار بود جشن علی را ۱۷ ربیع الاول برگزار کنیم، اما تلاش کنید این مراسم زودتر برگزار شود که با درخواست حاج احمد و موافقت خانواده عروس قرار شد تا مراسم عقد در روز ۹ ربیع الاول در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار شد که اینگونه هم شد.
🔸ابو معراج یکی از همرزمان حاج احمد بعد از شهادت او برای خانوادهاش تعریف میکند بعد از آنکه خبر به حاج احمد رسید که خطبه عقد پسرش خوانده شد خوشحالی عجیبی داشت.
🔹حاج احمد روز عقد پسرش، قبل از جاری کردن خطبه عقد تماس میگیرد و به گفته فرزند ارشدش همانجا با همه فامیل تلفنی صحبت میکند و از آنجا که خادم بخش تنظیف حرم بود به یکی از خدام سفارش میکند که برای عروس و داماد دو فیش غذای تبرکی حرم تهیه کند.
🔸همسرش میگوید حاج احمد روز دهم ربیع الاول با من تماس گرفت و تأکید داشت که خریدهای مراسم عروسی را هر چه زودتر انجام دهیم که شاید بعدها فرصت نشود و من نمیدانستم که چند ساعت بعد قرار است عملیاتشان آغاز شود.
🔹حاج احمد جلالی نسب و رزمندگان جبهه مقاومت نقشه تکفیریها برای اشغال تدمر به منظور تقویت نیروهایشان و ایجاد انگیزه مجدد در پی شکستهای حلب و موصل را پی برده بودند و به همین دلیل او با همراهی شهید اکبرزاده برای شناسایی منطقه به خارج از این شهر میرود.
🔸یکی از همرزمان شهید جلالی نسب میگوید حمله تکفیریها به شهر تدمر آغاز شده بود که یکی از پادگانهای مستقر در آن منطقه که سربازان روسی در آن حضور داشتند عقب نشینی کردند و شرایط سخت و آتش داعشیها گسترده شد.
🔹با دستور عقب نشینی یکی از بچههای فاطمیون پشت بی سیم میگوید رزمندگان ایرانی برگردند ما باید بمانیم که وقتی شهید جلالی نسب این گفت و شنود را میشنود تا آخر در خط میماند.
🔸حاج احمد جلالی نسب در محاصره نیروهای داعشی قرار میگیرد و وقتی یکی از رزمندگان دچار مجروحیت میشود حاج احمد پشت خودروی زرهی جای او میرود و مشغول تیراندازی میشود که دقایقی بعد یک فروند موشک کوروز به خودرو وی اصابت میکند و حاج احمد به درجه رفیع شهادت نائل میآید و آتش دشمن به قدری سنگین بوده که همرزمانش نتوانستند پیکرش را بازگردانند.
#شهید_احمد_جلالی_نسب🌷
#سالروز_شهادت
⛔️امروز تو عراق یه گروه ناشناس ریختن خونه یه نوجوان ۱۶ ساله و در ملا عام اونقدر با چاقو و مشت و لگد بهش ضربه زدن تا کشته شد!
حتی پس از کشتنش هم دست بر نداشتن و با چاقو دهها زخم دیگه بر پیکرش زدن...
ادعاشون هم این بود که این نوجوان با اسلحه به سمت مردم تیراندازی میکرده!!!
آخر سر هم پیکرش رو از تیر چراغ برق آویزان کردن و هیچ کس از میان جمعیت بهش کمک نکرد!
⚠️حالا فهمیدید چطور امام خامنهای از خودشون هزینه کردن تا به خاطر اجرای غلط یک تصمیم درست توسط دولت، ایران ما مثل عراق نشه و آشوبگران نتونن به همین راحتی مرتکب جنایات وحشتناک بشن؟
✅
💠شهید بهشتی (ره):
در زندگی دنبال کسانی حرکت
کنید که هرچـه به جنبه های
خصوصی ترِ زندگیِ شان نزدیکتر
شوید تجلی ایـمان را بیشتر
می بینیـد...
.
.
#شهید.عرصه.امنیت🇮🇷
#شهیدمحمدغفاری
#شهادت.سردشت.ارتفاعات.جاسوسان.درگیری.با.گروهک.پژاک
دیگر
★تو را ... مینویسم
تو را ... میخوانم
و تو را ... نفس میکشم
تا شاید باد پاییزی🍂
نگاه تو را برایم
به ارمغان بیاورد
#شهید_محسن_حججی
♨️
#خاطرات
دانشگاه من نزديک محل کار بابا بود
و بيشتر شب ها با او بر مي گشتم خانه . خب بايد صبر مي کردم تا کارهايش تمام شود . بعضي وقت ها به ساعت 11 يا حتي ديرتر هم مي کشيد. به غير از ماه رمضان به ياد نمي آورم بابا زودتر از 8 شب آمده باشد خانه . من مي رفتم در يک اتاقي و مشغول به درس خواندن می شدم . بعضي وقت ها هم دراز مي کشيدم و چرتي مي زدم. وقتي با بابا بر مي گشتيم خانه ، براي من ديگر جاني باقي نمانده بود. اما بابا که قطعا خيلي بيشتر از من دويده بود و خسته شده بود ، در خانه را که باز مي کرد چنان سلام گرمي مي کرد که انگار تازه اول صبح است و بيدار شده است. مي گفت:« خيلي مخلصيم»، « خيلي چاکريم»! هميشه در تعجب بودم که بابا چه حالي دارد با اين همه کار و خستگي اين قدر شارژ و سرحال است.
♨️
#کلام_شهید:
🔸وظیفه ی حراست و #حفاظت از #انقلاب به دوش ماست و این انقلاب هم به برکت این #مردم_شهیدپرور و حمایت و پشتیبانی این ملت شکل گرفته.
🔸 انشاءالله با پشتیبانی مردم و #هدایت #مقاممعظمرهبری بتوانیم انقلاب را به صاحب اصلیاش برسانیم.
🔸دعا کنیم که ما هم تو جمع #سربازان_امام_زمان (عج) باشیم.
📚پرواز در سحرگاه
#خاطرات_وزندگینامه
#سرگردپاسدارشهیدمحمدغفاری
#نیروی_ویژه_صابرین