بسپار به دستانِ من
این خرمن مو را
من زاده شدم
ساقهی گندم بشمارم ...
#آرایشگاه_صلواتی
#سردارشهید_محسن_اکبری🌷
✍ #ڪلام_شـهید
🔹هر کس پیش خود منطقى دارد که با آن درباره کارها و نبایدها داورى میکند؛ اما منطق شهیدان، منطق سوختن، حماسه، عشق و فداکارى است.
🔸هر کس در جامعه هدفى را دنبال میکند، هدف من پیروزى اسلام بر کفر جهانى و به اهتزاز درآمدن پرچم «لا اله الا الله و محمدا رسول الله» بر تمام جهانیان است و در این راه، تا آخرین قطره خونم در راه اعتلاى اسلام عزیز مبارزه خواهم کرد تا شهادت نصیبم گردد.
#شهید__محمدعلی_حسینقلی🌷
#سالروز_شهادت
باران ؛
شبیه شماست
هر جا ببارد
دوستش دارم ...
#مردان_بی_ادعا
#عملیات_بیتالمقدس۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 زندگی مادر و پسری در سرويس بهداشتی گلزار شهدای عالیشهر بوشهر
چشم مسئولان روشن!
💢
هدایت شده از ✳️حافظان امنیت ✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان خود را ب کانال حافظان امنیت در ایتا و پیج اینستاگرام ک ب مطالب شهدا و روز میپردازد دعوت کنید.
ایتا
@kakamartyr3
https://eitaa.com/kakamartyr3
پیج اینستاگرام نزدیک به پنجاه هزار پست
👇👇👇
martyr.darabpour
از ابتدای دیماه اجرای طرح رمز دوم پویا بصورت مرحلهای انجام می شود
اطلاعیه بانک مرکزی:
🔹هموطنان هر چه سریعتر نسبت به پویاسازی رمز دوم کارتهای مورد استفاده برای پرداختهای اینترنتی اقدام نمایند.
🔹از ابتدای دیماه اجرای طرح رمز دوم پویا بصورت مرحلهای در بانکها و موسسات اعتباری طی چند روز انجام خواهد شد.
پاییز
فصلِ آمدنت نبود !
میرود ،،،
تا حجمِ سنگینِ دلتنگی را
در پستوهای زمان دفن کند ؛
تا دوباره لبخندی
نچندان دور
طلوع کند ؛
شاید فصلِ آمدنت برسد !
شاید
بشود روی زمستان
حساب کرد ،،،
#مفقودالاثر_خلبان🌷
#شهید_حسین_یزداندوست_همدانی
🕊🕊
لطفابا #قلبی_شکسته واردشوید
اینجاتعمیرگاه دلهای خسته است
زمین خورده ای؟
قدم بگذار به #وادی_شهدا
شهدا دست گیرت میشوند
اینجاجایی #دنج است
برای هوایی شدن دلهای خسته
🕊🕊
#چراغ_راه ۴۵
😱 بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری:
" از خواهران میخواهم که حجابشان را مثلِ حجابِ حضرت زهرا(س) رعایت کنند، نه مثلِ حجابهای امروز؛ چون این حجاب ها بویِ حضرتِ زهرا(س) نمی دهد... "
#شهیدذوالفقاری #حجاب #عفت #حضرت_زهرا #چادر
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
از همان لحظه که وارد زندان شدم, شکنجه ها شروع شد.
با توهین،شلاق،باتون...
وقتی دیدند با شکنجه چیزی نمی توانند به دست بیاورند، مرا با یک کمونیست هم سلول کردند. آن کمونیست هم نجس محسوب می شد.
اگر آب و غذا می آوردند اول او می خورد تا من نتوانم بخورم.
نماز خواندن و راز و نیازم را مسخره می کرد، به شکل های مختلف آزار میرساند، تا اینکه یک شب جمعه وقتی آن کمونیست خواب بود، دعای کمیل خواندم.
تا به این جمله رسیدم که:«خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد.»
ناله ام بلند شد و بغضم ترکید.
وقتی سرم را بلند کردم دیدم همان کمونیست سرش را گذاشته کف سلول و گریه می کند.
به لطف خدا،او هم متوجه خدا شده بود.
"روایت شهید عبدالله میثمی"
#بـی_نهایـت_عشـــق ❤️
دلش نمیخواست ڪارهایش جلوی دید باشد ... مدتی را ڪه در جبهه بود ، اجازه نداد حتی یڪ عڪس یا فیلم از او تهیه شود .
آخرین بار ڪه به مرخصی آمده بود ،
قبل از رفتن همه ی عڪس هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند .
همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یڪ عڪس هم در خانه نداشتیم .
همیشه پنهان ڪار بود ... حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان می ڪرد .
#شهید_مجید_زین_الدین
#اخلاص