eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.6هزار عکس
11.7هزار ویدیو
179 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما اینجا هستیم..✌🏻 واسه‌اینکه‌از ناموس‌خودمون دفاع‌بکنیم چون از اعتقاداتمون دفاع بکنیم آره عزیزای من ما مدافعان ناموس کشورمونیم..🇮🇷 🌷
لذت این نان، به دو دنیا نمےدهند.. ڪه قوتِ راهِ معراج‌شان بود؛ آنها ڪه شدند..
این خـــون تا قیامٺ جاریست مـن و شمـا باید مواظب باشـیم تا حـرمـتِ چنین خون هایی نشڪند 🌷
: «با نذر و نیاز به دنیا اومد و بزرگش کردم. هفت بار واسش قربونی کردم تو این سالها تا ۱۹ ساله شد. رفت تو روز عید قربان در راه خدا قربانی شد..» «وصیت نامه: مادر جان! شفاعت شما را در روز قیامت نزد فاطمه زهرا(س) می کنم....» 🌷
یڪ لحظہ چشم دیدن خود را بہ من ببخـش آیینہ هاےروشن خود را بہ من ببخـش... را تو تجربہ ڪردے مبارڪت حالا پرِ پریدن خود را بہ من ببخـش ...
‌بهش گفتم: بابک من به خاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم! 🌹گفت: توی کربلا هم دقیقا همین بحث بود، یکی گفت خانوادم یکی گفت کارم یکی گفت زندگیم این‌طوری‌ شد که امام‌حسین(سلام الله علیه) تنها موند... ❤️ شهید بابک ‌‌نوری ‌❤️
✹﷽✹ ✍در دفتــــر خاطراتتان بنویسید: هر چہ ڪہ داریم ز داریم...
با توام ای لنگر تسکین! ای تکان‌های دل! ای آرامش ساحل! با توام‌ ای نور! ای منشور! ای تمام طیف‌های آفتابی! ای کبودِ ارغوانی! ای بنفشابی! با توام ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین! با توام ای شادی غمگین‌! با توام ای غم! غم مبهم! ای نمی‌دانم! هر چه هستی باش! اما کاش... نه، جز اینم آرزویی نیست: هر چه هستی باش! اما باش! پ.ن: آخرین وداع همسر با پیکر مطهر شهید چمران "......تا صبح در مسجد با او حرف زدم شب زیبایی بود و وداع سختی...." .
با لباس ِ جهـاد هر کاری عبادت است و چه زیبا روزهایشان، وقـفِ خــدا بود...
وقتی حنیف سر نماز می ایستاد بسیار گریه می کرد تا اینکه روزی متوجه گریستن بیش از حد شهیدم شدم خود را به حیاط منزل رساندم و دستانم را به طرف آسمان بلند کردم و گفتم خدایا فرزندم هر چه که می خواهد به وی عطا کن و وقتی که از خودش پرسیدم، که پسرم از خدا چه میخواهی که اینقدر ناله میکنی ؟ گفت : مادر جان من از خداوند میخواهم که مرا به هدف والای خود برساند و آن هم شهادت در راه خودش میباشد ... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ولادت : ۱۳۴۶/۱/۱ رشت ، گیلان شهادت : ۱۳۶۷/۴/۱۸ شیرسورکوه ، عراق
📒از طرف بنیاد شهید دفترچه بیمه درمانی داده بودند. تاریخ دفترچه ام تمام شده بود که بردم عوضش کنم. دفترچه دست نخورده بود.  🧔🏻مسئول تعویض با تعجب نگاه کرد و گفت : در اینجا که هیچ چیز ننوشته ای؟ گفتم : سواد ندارم   گفت : تو سواد نداری، دکتر چطور؟  گفتم : دکتر من در قبرستان است خط هم نمی نویسد. ‼️بنده خدا فکر کرد از مردن حرف می زنم. فکر کرد دوست دارم بمیرم. گفت : خدا نکند پدرجان اِن شاءالله صد سال عمر کنی، این چه حرفهایی است که می زنی؟ 😊گفتم : من که از مردن حرف نمی زنم، گفتم دکترم در قبرستان است، وقتی مریض می شوم می روم آنجا و پسرم علی شفایم می دهد... ✨علی واقعاً چنین قدرتی داشت... 🌷
اگر جنازه من دست راست آن روے سینہ بود منظورش این است ڪہ من امام حسین"ع"یا امام زمان"عج" را دیده ام و سلام هم ڪردم ڪہ آرزوی بنده برآورده شده است.