eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.7هزار عکس
11.3هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید با این حمام ها خاڪ و غبـار را از تن شان می تکاندند اما اخلاق و منش‌شان همانطوری خاکی می‌ماند ...
بچه‌ها سفره‌های جبهه را سفرهٔ حضرت زهرا(س) می خوانند و من نمی دانم چرا؟! اما با تمام جانم اين حقيقت را احساس می كنم نان خشک و پنير و خرما اين سفره‌ها سفرهٔ قناعت است، سفرهٔ حضرت زهراست و ما ميهمان او هستيم... کتاب گنجینهٔ آسمانی
در وزش نامت بوی شکفتن را کمترین فاصله است از خاک تا خدا..‌
جا نمیشود .... این خنده ها در قاب هیچ پنجره ای خنده هایت .. تمام دوربین ها را عاشق کرده است... شهید روح الله سلطانی
و خدا بود و دیگر هیچ نبود.... آخر هفته که شود دیگران خانه را جارو کنند... من! میروم تا خانه دلم را تمیز کنم..... تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ پرواز: ۱۳۶۱/۲/۱۱ (ص)
شب شهادت ، خواهر شهید خوابی دیدن که خبر از شهادت شدن برادر داشت
🌷 اهدای تصویر یادگاری رهبر انقلاب و پدر و مادر شهید مغنیه به خانواده شهید 👈 در پی رحلت مادر گرامی شهید حاج عماد مغنیه فرمانده ارشد حزب الله لبنان، نماینده‌ی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با حضور در منزل این مرحومه در بیروت، ضمن عرض تسلیت و آرزوی علو درجات برای این مادر شهید، تصویر یادگاری از دیدار پدر و مادر شهید مغنیه با رهبر انقلاب -که در تاریخ ۹۱/۲/۱۲ برگزار شده بود- به خانواده‌ شهید اهدا کرد.
لو حبنا غلطة(اگر عشق ما خطاست) تركنا غلطانين(بگذارید خطاکار بمانیم) (دفاع_مقدس (مدافع_حرم) مزار(گلزار_شهدای_همدان)
حاجیه خانم قمر یزدانی مادر شهیدان و دارفانی را وداع گفت و به فرزندان پیوست.
عدنان خیرالله برای صدام می خواد خوش رقصی کنه اماشما برای آبروی امام زمان عج می جنگید 🌷
بعضی ها وقتی می روند دوست داشتنی تر می شوند.... (س) قطعه ۲۴ ردیف ۱۳۱
سلام ..کجارفتندمردان بی ادعا.. 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند.🌹 🌹🌷
یـہ روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون مےرفتیـم سر یـہ چراغ قرمز پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود داشت از برنامـہ ها و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود منوچـہر وقتے دید حواسم به حرفاش نیست؛ نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم توے افڪـار خـودم بودم ڪہ احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود... بغل ماشین ما یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن خانومـہ خیلـے بد حجاب بود بـہ شوهرش گفت: ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ... منوچہر یـہ شاخـہ گل برداشت و پرسیـد اجازه هسـت؟ گفتـم آره! داد به اون آقاهـہ و گفت: اینو بدید به اون خواهرمون اولیـݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد و روسریشو ڪـشـید جلو... راوی: همسر شهید
از مخمل لاله، پیرهن کرد شهید رخساره به رنگ نسترن کرد شهید تکبیر چو افتاد به خاک در سینه عاشقان وطن کرد شهید...
كربلا ما را به سوي خود فرا مي‌خواند و ارواح مشتاق ما بي‌تابانه، همچون كبوتران حرم، به‌ سوي كربلا بال مي‌گشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت به‌راستي شگفت‌آور است