🌹#شهیدحاج_حسن
#طهرانی_مقدم
پدر علم موشکی ایران
گفته بود روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست #اسرائیل را نابود کند!
✅ سربازان #امام_زمان
‼️ آیا می دانید یکی از بزرگترین عوامل امنیت در کشورمان، قدرت دفاعی ماست
خاطره ای از عملیات سرنوشت
به نقل از یک رزمنده دفاع مقدس:
حمله دشمن در وقت اضافه
غلامحسین بهبودی
یکی از جادههای مواصلاتی منطقه شلمچه مزین به نام پربرکت آقا امام رضا (ع) شده بود. در روز ۳۱ تیرماه که عراق از مرز شلمچه گذشت و سعی کرد خودش را به خرمشهر برساند خط پدافندی ما روی همین جاده امام رضا (ع) بود در ساعات اول حمله دشمن هر کسی که در خط پدافندی این جاده حضور داشت یا شهید شد، یا مجروحیت پیدا کرد. قبل از ما یک تعداد دیگری از رزمنده ها در این خط پدافندی بودند که از صبح چند پاتک دشمن را تحمل کرده بودند. تقریبا دیگر رمق و نیرویی برایشان باقی نمانده بود ما رفتیم جایگزین آنها شدیم. در حالی که هنوز پیکر تعداد زیادی از رزمندگان روی زمین افتاده بود مجبور بودیم بدون توجه به این ابدان مطهر، روی خاکریز برویم و با تانکهای بعثی مقابله کنیم عراق در آخر جنگ به لحاظ تسلیحات بسیار پیشرفت کرده بود آنقدر تانک در منطقه ریخته بودند که قابل شمارش نبود ولی بچه های ما بدون اینکه به عدد و تعداد نگاه کنند به تکلیفشان عمل میکردند و با بعثی ها مقابله می کردند
روز ۳۱ تیرماه ۶۷ عاشورایی بود. از بچه های ما تعداد زیادی به شهادت رسیده بودند و عراق دست بردار نبود. خط ما عرض خوبی داشت اما تانکهای دشمن به قدری زیاد بودند که آمدند خاکریز ما را دور زدند. می خواستند از پهلو هم فشار بیاورند تا بتوانند خط را بشکنند. در این زمان بچههای لشکر ۸ نجف به داد ما رسیدند و محاصره را شکستند. شب فشار دشمن کمتر شد و تانکهایشان عقب تر رفتند ولی همچنان در دو روز بعدی تلاش میکردند در منطقه نفوذ کنند در واقع عراق قصدش از این حمله در وقت اضافه این بود که بتواند از ما خاک تصرف کند تا در مذاکرات پس از برقراری آتش بس دستش پرباشد.
به هر حال بعد از دفع حمله دشمن در آخرین روز تیرماه ۶۷ فشار دشمن کمتر شد. هر چند که تا دو روز بعد همچنان درگیری ها ادامه داشت. صدام دشمن سمج و سرسختی بود و تا آخرین لحظات میخواست تا می تواند برای خودش دستاورد ایجاد کند. هر چند که موفق نشد نیتش را عملی کند و وقتی که رزمنده های ما به مرز رسیدند برخی اعلام کردند که حاضر هستند تا بصره پیشروی کنند. اما حضرت امام گفتند ما قطعنامه را پذیرفتیم و دیگر نباید از این جلوتر برویم از اواسط مردادماه آتش بس برقرار شد و جنگ در میدان نبرد نیز به اتمام رسید.
ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد
و به قلبش خورد.
کمکش کردم تا بلند بشه،
با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد،
دستشو با ادب رو سینهاش گذاشت و گفت:
السلام علیک یا اباعبدالله...
یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد...
"احمدعلی موقع خاکسپاری
با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت
ولی هنوز دستش به نشانه ادب
رو سینه اش بود..."
#شهیداحمدعلینیِّری