#داستان_زیبا 👌
حتما بخونید
✅ نگه داشتن ماشین برای #نماز_اول_وقت
🔹 یکی از ارادتمندان و مقلدین آیت الله العظمی سید احمد خوانساری می گوید: همراه ایشان از ساوه به تهران در اتوبوس بودم.
آقا فرمودند: میرزا حسن به نماز مغرب نزدیک می شویم و اگر صبر کنیم تا در تهران نماز بخوانیم یک ساعت و نیم از نماز مغرب می گذرد و از فضیلت نماز اول وقت محروم خواهیم شد. اگر مقدور است از راننده تقاضا کنید نگه دارد تا ما نماز بخوانیم.
🔸 بنده با احترام از راننده درخواست کردم لحظاتی نگه دارد تا ما نماز بخوانیم. راننده همان طور که حدس می زدم نگاه تندی به من کرد و گفت: «چی میگی آقا؟ نماز می خواهیم بخونیم یعنی چه؟ یک ساعت دیگر برو خانه ات بخوان. برو بنشین سر جات».
🔹 وقتی جریان را به آیت الله خوانساری عرض کردم، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، در عوض ماشین خودش نگه می دارد!!
🔸 تا جمله ایشان تمام شد ماشین ریپ زد و لحظاتی بعد خاموش شد. فقط آیت الله خوانساری و بنده از ماشین خارج شدیم نماز مغرب را دو نفری به جماعت خواندیم.
🔹 در این مدت راننده مرتب استارت می زد و خیلی سعی می کرد تا ماشین را روشن کند، ولی تاثیری نداشت.
🔸 آقا بعد از نماز مغرب، نماز عشاء را هم شروع کردند و بعد رو به من کردند و فرمودند: تعقیبات را برویم داخل ماشین بخوانیم و مردم را معطّل نکنیم.
🔹 وقتی وارد ماشین شدیم راننده را دیدیم که بعد از تلاش زیاد مأیوسانه به صندلی تکیه زده و در فکر فرو رفته بود که چه کند؟
به نظر می رسید که از رفتارش با ما پشیمان شده است ولی رویش نمی شود عذرخواهی کند.
🔸 در طول این مدت هم افراد داخل اتوبوس با تعجب ما را نگاه می کردند. وقتی روی صندلی نشستیم حضرت آقا به راننده فرمودند: «بفرمائید حرکت کنید.» تا این جمله را فرمودند یک دفعه ماشین خود به خود روشن شد و راننده و مسافرین از این اتفاق عجیب و کرامت آیت الله العظمی خوانساری شوکه شدند!!.
📚 محمد نبی فربودی، هزار و یک حکایت عرفانی ، خلاصه ای از حکایت ۹۳۴
🌿 @kalamabeheshti