🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
✍ حکایت شنیدنی
👈 آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
✍ حکایت زیبا
دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
دانشمند گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت:
پنج چیز است:
- تا راست تمام نشده دروغ نگویم
- تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
- تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،
عیب مردم نگویم.
- تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
- تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
دانشمند گفت:
حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
✍ حکایت زیبا
شیخ ابوالحسن خرقانی گفت:
جواب دو نفر مرا سخت تکان داد
🟠 اول:
مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت:
ای عارف، خدا میداند که فردا حالِ ما چه خواهد شد...
🟢 دوم:
مَستی دیدم که افتان و خیزان در جادهاى گلآلود میرفت.
به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی.
گفت:
من بلغزم باکی نیست،
بهوش باش تو نلغزی،
که جماعتی از پی تو خواهند لغزید...
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🔶🔹💠🔹🔶
✔️ اگر عصبانی هستید...
✍ماری وارد یک کارگاه نجاری شد. همینطور که داشت از گوشه نجاری عبور می کرد تنش به لبه یک اره برخورد کرد و کمی زخمی شد. مار فورا برگشت و اره را گاز گرفت. با گاز گرفتن اره، دهان مار به شدت زخمی شد. سپس بدون اینکه متوجه شود که دقیقا چه اتفاقی دارد می افتد، نتیجه گرفت که اره دارد به وی حمله می کند. پس تصمیم گرفت که با تمام قدرت دور اره حلقه زده و با فشار آن را خفه کند. مار در انتها توسط اره کشته شد
🔸گاهی اوقات واکنش ما تماما از روی عصبانیت است. تنها به این فکر می کنیم که به کسی که به ما آسیب زده، آسیب بزنیم، درحالی که آسیب اصلی به خود ما وارد می شود. برخی اوقات باید در زندگی برخی چیزها را نادیده بگیریم. مانند برخی افراد، یا توهین ها را. چون ممکن است که عواقب آن برگشت ناپذیر و فاجعه انگیز باشد.
❁✦🌿🌸🌿✦❁
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🌼🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🟣 به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک
خداوندی که ذاتش بیزوالست
خرد در وصف ذاتش گنگ و لالست
زمین و آسمان از اوست پیدا
نمود جسم و جان از اوست پیدا
مه و خورشید نور هستی اوست
فلک بالا زمین در پستی اوست
ز وصفش جانها حیران بمانده
خرد انگشت در دندان بمانده
صفات لایزالش کس ندانست
هر آن وصفی که گوئی بیش ازانست
دو عالم قدرت بی چون اویست
درون جانها در گفت و گویست
ز کُنه ذات او کس را خبر نیست
بجز دیدار او چیزی دگر نیست
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🟣 السلام علیڪ یا صاحب الزمان ✋
🧡 مهدے ام من، كه مرا گرمي بازارے نيست
✨ بهتر از يوسفم و هيچ خريدارے نيست
🧡 همه گويند كه درحسرت ديدار من اند
✨ ليك در گفته ے اين طايفه كردارے نيست
🧡 اے كه دائم به دعايي كه ببيني رخ من
✨ تا كه خالص نشوے با تو مرا كارے نيست.
🌤 اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🟣 این عشق آتشین زدلم پاڪ نمی شود.
مجنون به غیر خانهی لیلا نمی شود.
بالای تخت یوسف ڪنعان نوشتهاند
هر یوسفی ڪه یوسف زهرا سلام الله علیها نمی شود.
🌷 سلام بر منتظران مهدی عجل الله
🌤 اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
🌼 صبحتون مهدوی 🌼
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🟣 زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسمها جان دیدهام
درد را افکنده درمان دیدهام
دیدهام بر شاخه احساسها
میتپد دل در شمیم یاسها
زندگی موسیقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
میتواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها، لبخندها، آوازها
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🟣 ☀️صبح شد چشم بگشای
که خورشید شِکُفت☀️
🍁باز کن پنجره را با دمِ صبح ،
باید از خانهی دل گَرد پریشانی رُفت
🍁جمعتون تون سراسر عشق و نیکبختی
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
🟣 جمعه روز آغاز است
اگر تو بیایی.
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
✍ امام محمد باقر (علیه السلام):
👈 ما مِنْ شَیْءٍ یعْبَدُ اللهُ بِهِ یَوْمَ الجُمُعَةِ أحَبُّ إلَیَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ.
هیچ عبادتی نزد من در روز جمعه دوست داشتنیتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست.
📚 وسائل الشیعه، جلد ۷، صفحه ۳۸۸۰
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟪🟩🟥🟨🟦🟧
🎼 نام آهنگ: شیدای زمانم
🎤 خواننده: امین الله رشیدی
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
@kalamenaghz
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
✍ نفس خود ناکرده تسخیر ای فلان
چون کنی تسخیر نفس دیگران
نفس را اول برو در بند کن
پس برو آهنگ وعظ و پند کن
منبری بگذار بهر خود نخست
وانگهی برجه به منبر تند وچست
آتشی در دل برافروز آنگهی
گرم کن هنگامه وعظ ای رهی
تا زسو دین نگردد دل کباب
دم نگردد گرم ای عالی جناب
تا تو را سوزی نباشد در جگر
دم مزن کاندر دمت نبود اثر
منبع: ملا احمد نراقی. مثنوی طاقدیس. ص۲۸۲
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
✍ مرد خسیسی ، خربزهای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد. در راه به وسوسه افتاد که قدری از آن بخورد، ولی شرم داشت که دست خالی به خانه رود ...
🌼 عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت، قاچی از خربزه را به رسم خانزادهها میخورم و باقی را در راه میگذارم، تا عابران گمان کنند که خانی از اینجا گذشته است و چنین کرد ...
🥗 البته به این اندک، آتش آزِ او فرو ننشست و گفت گوشت خربزه را نیز میخورم تا گویند خان را چاکرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خوردهاند ...
🌷سپس آهنگ خوردن پوست آن را کرد و گفت : این نیز میخورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است ...
💚 و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یکجا بلعید و گفت : " اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است! "
(خسیس نباشید) 😉
✍ استاد علی اکبر دهخدا
┅💠🍃🌼🍃💠┅
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :👇👇👇
🆔 @kalamenaghz
🌼
🍀
🌺🌼🍀🌼🍀🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 داستان کوتاه 🌼
👈 دوست خدا بودن سخت نیست
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما با شما خرسندیم.
@kalamenaghz 👈
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
✍ داستان کوتاه
👈 شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد.
وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید....
در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین واین همه امکانات وکارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است.
┅🟣🍃🌼🍃🟣┅
@kalamenaghz 👈
┅🟣🍃🌼🍃🟣┅
✍ داستان پیرزن و مرد جوان
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد و گفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
جوان گفت : شنیده ام قد او کوتاه است!
پیرزن گفت : اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود!
جوان گفت : شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!
پیرزن گفت : این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد!
جوان گفت : خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است! پیرزن گفت : درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.
جوان گفت : شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است!
پیرزن گفت : شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد!
جوان گفت : این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد!
پیرزن گفت : ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد !!! 😂😂😂
┅♦️🍃🌼🍃♦️┅
@kalamenaghz 👈
┅♦️🍃🌼🍃♦️┅
🔶🔹💠🔹🔶
🍀 فرهیخته گرامی , از شما دعوت بعمل می آید
👈 کانال ما سرشار از پیام های اجتماعی ، اخلاقی ، داستان ، طنز و....است
🌷لطفاً امتحان کنید . حتما خواهید پسندید .
💐 خاک پای شما توتیای چشم ما
❁✦🌿🌸🌿✦❁
به کانال کلام بزرگان بپیوندید :
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میخام یه خورده واست از ظهور بگم ...
🔸قطعه ای جدید و زیبا از خواننده جوان و انقلابی کشور پویا بیاتی پیرامون ظهور حضرت حجت (عج)
🔰 پویا بیاتی از جمله خواننده های انقلابی بود که طی حوادث و اغتشاشات اخیر با وجود هجمه های بیشرمانه معاندان، مردانه پای کار انقلاب و نظام ایستاد و بچه های جبهه انقلاب هم الان باید قاطعانه از ایشون و اثار ارزشمند و انقلابیش دفاع کنند. و حداقل کار انتشار و معرفی آثار این خواننده خوب کشور هست.
🧡💛💚💙💜🤎
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم..
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
@kalamenaghz
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲♦️🟡♦️🔲
🤲 خدایا اگر صدای ما لایق شنیدن نمیدانی، پاسخ یا ربّ یا ربّ این کودک فلسطینی را با ظهور مهدی فاطمه بده
🔲♦️🟡♦️🔲
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
✍ مردی متوجه شد که گوش
همسرش شنواییاش کم شده است.
ولی نمیدانست این موضوع را چگونه
با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان
رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر
به من بگویی که میزان ناشنوایی
همسرت چقدر است، آزمایش سادهای
وجود دارد انجام بده و جوابش را
به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست
و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو.
اگر نشنید، همین کار را در فاصله
۳ متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به
همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.
آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم
تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر
است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را
مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد
و یک متر به سمت آشپزخانه رفت
ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد
و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر
رفت و گفت: شام چی داریم؟
و این بار همسرش گفت:
عزیزم برای چهارمین بار میگم؛
خوراک مرغ!
گاهی هم بد نیست که نگاهی به
درون خودمان بیندازیم، شاید عیبهایی
که تصور میکنیم در دیگران وجود دارد
در وجود خودمان است.
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👌 زنده باد آفتاب سحر
که سرش را می چرخاند، پیدایت می کند
و تلالو اولش را برای تو پست می کند،
👌 زنده باد!
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
🟩 زنده ای دل صبور باش و مخٖور غم که عاقبت
🟨 این شام، صبح گردد و این شب سحر شود.
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
🟩 باز هم دارد به من مولا محبت می کند
🟨 بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند
🟦 توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان
🟧 گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
📚 راز مثلها. 🤔🤔🤔
✍ گر ملک اینست و همین روزگار
زین ده ویران دهمت صدهزار
🌸 روزی انوشیروان پادشاه ساسانی همراه با وزیرش بزرگمهر حکیم،از کنار روستایی می گذشتند.خانه های روستا خراب و ویران شده و مردمش آواره شده بودند.صدای آواز دو جغد به گوش شاه و وزیرش رسید.انوشیروان از بزرگمهر پرسید:« به نظر تو این دو جغد باهم چه می گویند؟»
🍀 بزرگمهر که همیشه می خواست شاه را متوجه وظیفه و مسئولیت هایش نماید از فرصت استفاده کرد و پاسخ داد:
🌺 « پادشاها، یکی از این دوجغد دارد دختر جغد دیگر را برای پسرش خواستگاری می کند.»
🌼 شاه خندید و گفت:«چه جالب!مگرجغدها هم شیربها و مهریه می گیرند و دخترشان را شوهر می دهند؟»
🌸 بزرگمهر پاسخ داد:« بله این دوجغد هم دارند برسر شیربها چانه می زنند.»
شاه با کنجگاوی پرسید:« خوب چه می گویند؟»
بزرگمهر گفت:«جغدی که دختر دارد به آن یکی می گوید اگر میخواهی دخترم را به پسرت بدهم باید چندین روستای خراب و ویران را به عنوان شیربها به من بدهی.»
شاه خندید و گفت:«چرا روستای خراب و ویران؟»
بزرگمهر گفت:«چون جغدها به خرابه ها علاقه دارند.هرجا خرابه ای باشد جغد در آن زندگی می کند و آنجا را به عنوان خانه اش انتخاب می کند.»
شاه گفت:«جغد دومی پیشنهاد او را قبول کرد؟»
بزرگمهر گفت:« آری قبول کرد.او به جغد اولی گفته که اگر پادشاه به همین شکل که امروز دارد بر مردم حکومت می کند به کارش ادامه دهد،کم کم تمام روستاها به ویرانه تبدیل می شوند و ساکنان آنها آواره می شوند.
آن وقت ویرانه های زیادی برجا می ماند و من تمام آن خانه های خراب و ویران را به عنوان شیربها و مهریه ی دخترت به تو می دهم.می گوید:
گر ملک اینست و همین روزگار
زین ده ویران دهمت صدهزار
👈 حرفهای بزرگمهر انوشیروان را به فکر فروبرد.متوجه شد که به خاطر بی توجهی او به مردم کشورش این روستا ویران و تبدیل به مسکن جغدها شده است.از این که به فکر مردم و رفاه و آسایش آنان نبوده است از خودش خجالت کشید و تصمیم گرفت از آن پس با عدالت پادشاهی کند.
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
حکایتی بسیار زیبا👌
✍فردی کیسهای طلا در باغ خود دفن کرده بود و بعد از مدتی یادش رفت کجا دفنش کرده. پس نزد مرد فهیم و فقیهی رفت. مرد فقیه گفت: نیمهشب برخیز و تا صبح نماز بخوان.
اما باید مواظب باشی که لحظهای ذهنت نزد گمشدهات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.
نیمهشب به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کیسه را کجای باغ دفن کرده است. سریع نماز خود را بههم زد و بیل برداشت و به سمت باغ روانه شد. محل را کند و کیسهها را در آغوش کشید.
صبح شادمان نزد مرد فقیه آمد و بابت راهنماییاش تشکر کرد.
مرد فقیه گفت: میدانی چه کسی محل سکه را به تو نشان داد؟
مرد گفت: نه.
فقیه گفت: کار شیطان بود که دماغش بر سینهات کشید و یادت افتاد.
مرد تعجب کرد و گفت: به خدا برای شیطان نمیخواندم.
مرد فقیه گفت: میدانم، خالص برای خدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بدانی، دیگر او را رها میکنی.
نزدیک صبح بود، لذت عبادت شبانه را ملائک میخواستند بر کام تو بچشانند که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.اگر یک شب این لذت را درک میکردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمهشب میرفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع کنی. چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی، دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی.و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به سمت تو رها کرد.
🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩
👈 کانال کلام بزرگان ، کانال فرهیختگان
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼
🔶🔹💠🔹🔶
👈 وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود.
💢 امان از همنشین بد.
❁✦🌿🌸🌿✦❁
👈 به کانال کلام بزرگان بپیوندید :
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃
🔶🔹💠🔹🔶
🦋 آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی
🕊 قصه این است چه اندازه کبوتر باشی.
❁✦🌿🌸🌿✦❁
👈 به کانال کلام بزرگان بپیوندید :
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃
🔶🔹💠🔹🔶
🦋 یکی با من
یکی با تو
یکی پیوسته می خواند
میان بغض سنگینم
به زودی درد میمیرد
به زودی عشق می آید
و من درگیر رویایم
پریشانم
ولی انگار
درگیر خوشی هایم
نمی خواهم ببینم روی زردی را
نمی خواهم بمیرد ذوق امید از نگاه من
و می خواهم بریزم اشکهای درد آلود غریبی را
میان بستر دستان چون سروم
و بیداری کنم با خود
ببینم رونق فردا
بخوانم در دلم آوا
چقد من مست پروازم
و پروازم و پروازم الهی بی تنش.. باشد
❁✦🌿🌸🌿✦❁
👈 به کانال کلام بزرگان بپیوندید :
🍃
🌺
🌸 @kalamenaghz
🌼🍃🌸🍃🌺🍃