بعضی مواقع ، درختِ ارتباطتان را هَرس کنید ،
شاخههایِ بلا استفاده و دست و پاگیری که فقط وقتِ شما را میگیرند ، قطع کنید !
از حذف کردنِ آدمهایِ بی ارزشِ زندگیتان نترسید ،
باور کنید همهی آدمها لیاقتِ ماندن ندارند ،
همهی آدمها شعورِ هم نشینی ندارند ...
گاهی ، فقط یک نفر ، جایِ هزار نفر را برایتان پر میکند ...
تا پیدا شدنِ همان یک نفر ، منتظر بمانید ،
به اصالت و ارزشِ خودتان وفادار باشید و معیارِ ارزشمندیتان را در جوارِ آدمهایِ بلاتکلیف و اشتباه ، خراب نکنید !
اطرافتان را از رابطههایِ آزار دهنده ، خالی کنید ،
این روزها "آرامش" ،
غنیمتِ کم یابی ست ...
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
❄️ #شعروزندگی
تا در سر من نشئه دیوانه شدن بود
هر روزِ من از خانه به میخانه شدن بود
یا سرخی سیبِ تو از آن جاذبه افتاد؟
یا در سر من پرسش فرزانه شدن بود
یک بار نهان از همگان دل به تو بستیم
این عشق نه شایسته افسانه شدن بود
ای کلبه ی متروک فرو ریخته بر خویش
ویرانه شدن چاره بیگانه شدن بود؟!
مگذار از ابریشم من حلّه ببافند
در پیله من حسرت پروانه شدن بود
#فاضل_نظری
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
💠نماز حاجت روز پنجشنبه به توصیه آیتالله بهجت قدسسره
🔷آیتالله بهجت قدسسره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکردند و میفرمودند: «آیتالله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را میخواند، هدیهای برای او میرسید».
📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس
چهار رکعت (دو نماز دورکعتی)
در رکعت اول بعد از حمد 11بار سورۀ توحید
در رکعت دوم بعد از حمد 21بار سورۀ توحید
در رکعت سوم بعد از حمد 31بار سورۀ توحید
در رکعت چهارم بعد از حمد 41بار سورۀ توحید
بعد از سلام نماز دوم 51بار سورۀ توحید و 51بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند و سپس به سجده برود و 100بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه میخواهد از خدا درخواست کند.
🔸پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود میشود؛
نزول باران را بخواهد بهیقین باران نازل میشود؛
همانا هیچچیز مانع میان او و خداوند نیست؛
خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند.
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه ی مرحوم قاضی طباطبایی به علامه طباطبایی(ره)
🌺حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
🌙 #نماز_شب
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای همه بندگانت محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت،
عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند
و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم…
پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران را
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
زندگی نامه شهید ابوالفضل رفیعی سیج :
ابوالفضل رفیعی در سال ۱۳۳۴ در روستای سیج مشهد دیده به جهان گشود.تحصیلات خود را تا پایان راهنمایی ادامه داد و سپس جهت تحصیل علوم حوزوی یه یکی از مدارس حوزه علمیه مشهد رفت و مدت ۷ سال به تحصیل پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل علاقه زیاد به امام (ره) راهی قم شد و پس از پیروزی سپاه پاسداران به عضویت سپاه قم در آمد و به محافظت از بیت امام در امد.
او به عنوان مسئول گشت سپاه مشهد موفق و به دستگیری و هلاکت عده ای از منافقین گردید.
با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد شد و مسئولیت های مختلفی را به عهده گرفت که آخرین آنها جانشینی فرماندهی لشکر ۵ نصر بود.او در عملیات خیبر خوش درخشید و سرانجام در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۳۶۲ در منطقه هور الهویزه به دیدار معبود شتافت.
زمزمه شناسایی شهید گمنام مدفون دانشگاه فردوسی مشهد بر سر زبانها افتاده است. خیلی زود مشخص شد این شهید نه تنها گمنام نیست بلکه از شهره خاصی میان اهالی خراسان و علی الخصوص رزمندگان لشکر ۵ نصر برخوردار است. او یک رزمنده معمولی نبود بلکه سردار خط شکن نبرد خیبر بود که در این عملیات در کنار نهر فرات به شهادت رسید. پیکر شهید گمنام دانشگاه فردوسی متعلق به سردار شهید ابوالفضل رفیعی جانشین فرمانده لشکر ۵ نصر است. پیکر مطهر این پاسدار شهید در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰در دانشگاه فردوسی به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شد که هویت پیکر مطهر او پس از گذشت ۳۴ سال از شهادتش و گذشت ۶ سال از تدفینش توسط آزمایش DNA شناسایی شد.
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
🌱🌱
🔹امام مَهدی (عج): برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید! که فرج من، فرج و گشایش کار شما
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
( یك بار جستی ای ملخ، دو بار جستی ای ملخ، بار سوم چوب است و فلك.)
یا [یه بار جستی ملخک دو بار جستی ملخک آخر به دستی ملخک] :
كسی كه چند بار كارهای خطرناك كرده باشد و به تصادف از كیفر نجات یافته باشد و به همین سبب شیرك شده با گستاخی بخواهد باز هم به چنان كارها دست بزند به او گویند: یك بار جستی ای ملخ، دو بار جستی ای ملخ، بار سوم چوب است و فلك.
در عهد پادشاهی روزی یك زن به حمام رفت، اتفاقاً زن رمالباشی پادشاه در حمام بود و آن زن آمد و رختش را پهلوی رخت او بیرون آورد و وارد حمام شد. زن رمال شاه از حمام بیرون آمد و گفت: "این رخت كیست؟" گفتند: "این رخت فلان زن است". گفت: "بریزید توی آب" رخت آن زن بیچاره را به دستور زن رمال به آب ریختند. چون آن زن از حمام بیرون آمد و دید دلش سوخت و كینه آن زن را به دل گرفت و هر طور بود به خانه برگشت. شب شد. شوهرش به خانه آمد زن به او گفت: "از فردا سر كار نرو!" شوهرش گفت: "چرا؟" گفت: "میگم نرو" گفت: "پس چكار كنم؟" زن گفت: "فردا یك كتاب رمالی میگیری و فالبین و رملتران میشی". شوهر گفت: "چرا؟" گفت: "میخوام شوورم رملتران باشه" خب پافشاری زن بود و دلیل و برهان نمیخواست گفت: "باشه فردا صبح میرم و رمالی بلد میشم" اما كجا به سر كار میرفت؟ ریشخند زنش میكرد و او هیچ از رملترانی نمیدانست و نمیآموخت.
اتفاقاً در آن روزها یك شب خزانه و اموال شاه را دزدیدند. شاه به رمالش رجوع كرد و گفت: "خب باید رمل بترانی و بگی كه اونا كجا هستند و كیها هستند؟" رمال گفت: "كیها؟" شاه گفت: "آن دزدها". هرچه رمل انداخت و به این گوشه و آن گوشه دنیا چیزی دستگیرش نشد، عاقبت گفت: "قبله عالم به سلامت باد چیزی به نظرم نمیاد!" شاه بسیار خلقش تنگ شد. رمال گفت: "سرور من خداوند وجود شما رو حفظ كنه غمین مباشید، شما میتونین از رمالهای شهر كمك بگیرین".
شاه همین كار را كرد و رمالهای شهر را به حضور پذیرفت، آن زن هم شوهرش را وادار كرد برود. شوهر گفت: "ای زن من چیزی بلد نیستم". گفت: "اینی كه بلدی بگو". شوهر آن زن هم رفت پیش شاه، هیچكدام از رمالها نتوانستند كاری از پیش بردارند. اما چون نوبت شوهر آن زن رسید گفت: "فدایت شوم چهل روز مهلت میخوام" شاه گفت: "باشد".
آن مرد به خانه برگشت و گفت: "ای زن تو این خاك را بر سر من كردی در این چهل روزی كه مهلت گرفتهام اگر دزدها را پیدا نكنم مجازات خواهم شد". زن گفت: "غصه نخور خدا بزرگه" چون كه خودش او را وادار كرده بود دلداریش میداد. شوهر به زن گفت: "خب حالا چطور حساب این چهل روز را نگه داریم؟" زن گفت: "چهل تا خرما میخریم و در خمبهای میگذاریم، هر شب یكی از آنها را میخوریم وقتی كه نزدیك باشد چهل روز تمام شود برمیداریم و فرار میكنیم". از قضا دزدها هم چهل تن بودند. كه را بخت و كه را اقبال؟... حالا خودمانیم خوبست بخت هم كه میآید اینجوری بیاید.
باری چهل تا دانه خرما خریدند و در یك خمبه گذاردند. شب اول شوهر گفت: "ای زن یكی از خرماها را بردار و بیا كه تو این آب را دستم كردی". از آن طرف دزدها میتوانستند كه كار به چه كسی واگذار شده رئیسشان به پشت بام اتاق او آمد و از سوراخ سقف اتاق ناظر كارهای او بود و به حرفهاشان گوش میداد. چون زن یكی از خرماها را آورد اتفاقاً از خرمای دیگر بزرگتر بود شوهر به زنش گفت: "زن! جاش را نگاه دار كه یكی ازجمله چهل تا آمده، یكی از گندههاش هم هست!" مقصود شوهر خرما بود. اما دل رئیس دزدها در آن بالا به لرزه افتاد، گفت: "ای وای بر حال ما چكار كنیم؟" آن شب گذشت، شب دیگر شوهر به خانه آمد، از آن طرف هم رئیس دزدها یكی از دزدها را همراه آورد تا او هم این عجایب را بشنود. زن رمال خرمای دیگری آورد. رمال گفت: "ای زن بدان حالا ازجمله چهل تا دوتاش آمده است!" دزدها مخ شان داغ شد. شب سوم رئیس همه دزدها را خبر كرد كه این منظره را ببیند. سه تای آنها دم سوراخ گوش دادند. توی اتاق رمال به زنش گفت: "بردار و بیا كه حالا دیگر خیلی شدند، یعنی سه تا شدند و ما نزدیك شدیم!!" دزدها از تعجب دهانشان باز ماند. پس از شور و مشورت از پشتبام پایین آمدند و با احترام وارد اتاق شدند و گفتند: "ای آقا! خواهش داریم..." رمال گفت: "چه خبر است؟" گفتند: "دست ما به دامن تو، ای رمال راست میگویی، ما اموال شاه را دزدیدهایم، بیا همه را به تو تحویل میدهیم، شتر دیدی ندیدی، ما را لو نده، در فلان قبرستان و در فلان سردابه زیرزمین است برو بردار و تحویل شاه بده، پیش شاه از ما صحبت نكن، بگو خودت رمل انداختی و پیدا كردی!" رمال از شادی روی پا بند نبود، شبانه به نزد شاه رفت و گفت: "شاها اموال را پیدا كردم" شاه هم خوشحال شد و همان شب اموال را از محل مذكور بیرون آوردند و به قصر بردند.
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....
✨❤️✨❤️✨
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
✨خدا هر آنچه را که به غير او ميخوانند ميداند
✨و اوست فرا قدرت (توانای شکست ناپذیر) حکيم.
.....★♥️★.....
@kalametalaei
.....★♥️★.....