به یکی گفتن چرا دروغ میگی؟
گفت آخه نمیتونم راستشو بگم ..
گفتن خب راستشو نگو
ولی دروغم نگو !!
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_پنجاه_و_هشت روز سوم مهران از آبادان آمد شهلا به باباش زنگ زده و او هم ب
.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_پنجاه_و_نه
با جعفر و مهران میخواستیم به آگاهی برویم آقای روستا قبل از رفتن ما آمد و گفت دیشب منافقین یک نامه تهدیدآمیز توی خونه ما انداختن.
خانه ما خیابان سعدی، فرعی ۷ و خانه آقای روستا فرعی ۵ بود. مثل اینکه منافقین خانه ما را تحت نظر داشتند و از رفت و آمد افراد و پیگیری های ما با خبر بودند.
در نامهای که در حیاط آقای روستا انداخته بودند اینطور نوشته شده بود: اگر شما بخواهید با خانواده کمایی برای پیدا کردن دخترشان همکاری کنید از ما در امان نیستید.
خانواده آقای روستا نگران شده بودند بعد از رفتن آقای روستا خانم کچویی به خانه ما آمد. ترسیده بود و مثل بید میلرزید.
او گفت :منافقین به خونم تلفن زدند و گفتند که ما زینب کمایی را کشتیم اگه صدات در بیاد همین بلا رو سر تو هم میاریم.
آنها به خانم کچویی فحاشی کرده و حرفهای زشت و نامربوطی زده بودند توهینهای منافقین روحیه خانم کچویی را خراب کرده بود.
وقتی شنیدم که منافقین تلفنی و به صراحت گفتهاند زینب کمایی را کشتیم ذرهای امید که در دلم مانده بود به یاءس تبدیل شد.
حرف های خانم کچویی حکم خبر مرگ زینب را داشتند من و شهلا با دل شکسته گریه میکردیم. مهران و بابای بچه ها به حیاط رفتند آنها میخواستند دور از چشم ما گریه کنند.
شهرام خانه نبود نمیدانستم کجا دنبال زینب می گشت. مادرم و خانم کچویی کنار هم نشسته بودند و اشک می ریختند.
ShahadatImamKazem1393[01].mp3
2.21M
▪️صلوات بر امام موسی کاظم (علیهالسلام)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه شهادت #امام_کاظم (ع)
👈 مشاهده متن :
Meysammotiee.ir/post/282
🆔 @kanale_behesht
4_5902220414091790469.mp3
5.78M
|⇦•ببین اسیر شدم..
#سینه_زنی و توسل به ساحت مقدس حضرت سید الشهدا علیه السلام به امید شفای همۀ مریضان و دفع بلا از سرزمین عزیزمان _ آقا سید مهدی حسینی•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
🆔 @babolharam_net
🆔 @kanale_behesht
#داستانک
سید جلیل و عارف گرانقدر سید محمدعلی عراقی ، از معدود کسانی است که خدمت حضرت صاحب الامر عج رسیده اند می گوید :
👈 در ایام جوانی در یکی از روستاهای عراق ساکن بودم. در آن ایام شخصی را می شناختم وفات نمود. از همان شبی که او را دفن نمودند به مدت چهل شب ، در وقت مغرب آتشی از قبر نمایان می شد و ناله جانسوزی از آن قبر به گوشم می رسید.
😭در یکی از شبها چنان ناله و فزع آن شخص شدت پیدا کرد که از شدت ترس لرزه بر اندامم مستولی شد. به گونه ای که نتوانستم خود را نگه دارم و نزدیک بود که حالت غش بر من عارض شود. بعضی از بستگانم که از حال من مطلع بودند مرا برداشته و به خانه دیگری بردند و پس از مدت زمانی به خود آمدم.
از این حالت که از آن شخص دیده شده بود ، بسیار متعجب بودم ، زیرا او کسی بود که وظایف شرعی خود را انجام می داد. مقداری جستجو کردم تا علت این عذاب را بفهمم ، تا اینکه معلوم شد آن شخص در زمان حیاتش مدتی مباشر عمل دیوانی محله خود بود و از شخص سیدی که در آن محله بود وجه تحمیلی دیوانی می خواست و چون سید قدرت مالی برای دادن نداشت مدتی او را حبس کرده و برای دریافت آن، مدتی او را به سقف خانه خود آویخته بود
میدونی چرا برنامه میریزی ولی بهش عمل نمیکنی ؟
دلیلش اینه :
یا عاشق هدفت نیستی....یا برنامه ای که ریختی خیلی سنگینه...
شایدم دنبال نتیجه فوری هستی...
چون دنبال نتیجه فوری هستی زود نا امید میشی.
نردبان بهشت
. #چله_خودکنترلی روز ششم #کنترل_زبان مردى به رسول خدا صلىاللهعليهوآله عرض كرد: به من اخلاقى بيا
#چله_خودکنترلی روز هفتم
#کنترل_زبان
امیرالمومنین علیهالسلام:
هیچ بنده ای طعم ایمان را نمیچشد
مگر آنگاه كه دروغ گفتن را،
به شوخی و جدّی، ترك گوید.
#حدیث | بحار الأنوار ج۷۲ ص۲۴۹ ح۱۴
@kanale_behesht
1_57426861.mp3
4.28M
#احساسی
🥀تموم جسم تو سیاهه و خونی
🥀گناه تو چی بود که کنج زندونی
با نوای: حاج محمدرضا_طاهری
#یا_باب_الحوائج
◾️ #شهادت_امام_کاظم تسلیت باد
『💕』 @kanale_behesht
☘
➖زیارت نامه امام موسی کاظم(ع)
#زيارت_نامه_امام_کاظم_ع
#صلوات_خاصه_امام_موسی_کاظم
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ولِىَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ،
اَلسَّلامُعَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ وَابْنَ اَمينِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الْأَرْضِ،
🌼اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْهُدى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلَمَ الدّينِ وَالتُّقى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ النَّبِيّينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نآئِبَ الْأَوْصِيآءِ السَّابِقينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْوَحْىِ الْمُبينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الصَّالِحُ مرسل
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الزَّاهِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الْعابِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ السَّيِّدُ الرَّشيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ،
🌼اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما حَمَّلَكَ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ، وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وَاَقَمْتَ اَحْكامَ اللَّهِ، وَتَلَوْتَ كِتابَ اللَّهِ، َوصَبَرْتَ عَلَى الْأَذى فى جَنْبِ اللَّهِ، وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّى اَتيكَ الْيَقين
🌸صلوات خاصه امام کاظم(ع)👇
🌼اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ
🌱اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_پنجاه_و_نه با جعفر و مهران میخواستیم به آگاهی برویم آقای روستا قبل از
.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_شصت
ناخودآگاه بلند شدم و رفتم یک پیراهن دخترانه از کمد در آوردم و آمدم کنار خانم کچویی. لباس را به او نشان دادم و گفتم چند روز قبل از عید از توی خرت و پرتایی که از آبادان آورده بودیم این پارچه کویتی را پیدا کردم.
مادرم قبل از جنگ برام خریده بود پارچه را به خیاط دادم و این پیراهن کلوش را برای زینب دوخت اما هر کاری کردم که زینب روز اول عید این لباس رو بپوشه قبول نکرد.
او به من گفت مامان ما امسال عید نداریم خدا میدونه که الان خانواده شهدا چه حالی دارد. تو از من میخواد تو این موقعیت لباس نو بپوشم.
مادرم لباس را از دستم گرفت و به چشمهایش مالید من ادامه دادم دخترم میدونست که امسال عید نداریم و ما هم دست کمی از خانواده شهدا نداریم.
همان موقع شهرام به خانه آمد. او کم سن و سال بود اما خیلی خوب همه چیز را میفهمید انگار چیزی شنیده بود. میخواست با مهران حرف بزند پرسیدم شهرام کسی آمده چیزی شنیدی؟ سرش را به علامت نه تکان داد.
به مادرم گفتم ای کاش میتونستیم به مهرداد خبر بدیم که خودش رو به خونه برسونه اما هیچ خبری از مهرداد نداشتیم ماه ها می گذشت و ما از او بی خبر بودیم.
مهرداد با زینب صمیمی بود اگر خبر گم شدن زینب را می شنید حتما خودش را می رساند.
مهران به من خبر داد که مینا و مهری برای عملیات فتح المبین به بیمارستانی در شوش رفتند.
از روز گم شدن زینب هیچ ترسی برای مهران و مهرداد و مینا و مهری نداشتند انگار ترسم ریخته بود ترس از دست دادن بچه ها با گم شدن زینب کمرنگ شده بود.
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 22 به نام خدا بریم سراغ بیست و دومین گناه کبیره👈خیانت ب امانت قرآن میگه:ب درستی ک
🔥
#گناه_شناسی 23
به نام خدا
امشب میخوام از دوتا گناه کبیره براتون بگم...
بیست و سومین گناه کبیره👈دزدی
بچه ها فکر کنید آدم کلی زحمت بکشه پول جم کنه،کلی چیز میز بخره بعد یهو یکی بیاد یه شبه همشو جم کنه ببره😟
خدا تو قرآن درمورد مجازات کسی ک دزدی کرده میگه:دست های مرد و زن دزد را ببرید ک جزای کارشان عقوبتی از جانب خداست(تا این عمل زشت ترک شود و برای دیگران عبرتی گردد و کسی جرات دزدی نکند)و خداوند(به اراده اش)غالب و(درافعالش)داناست.
پس کسی ک بعد از گناه پشیمان شود و نزدیک چنین گناهی نشود خداوند رحمت و مغفرتش ب او رجوع میفرماید..زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
بعضیا میگن اسلام چ دین خشن و سختگیریه..چرا باید دست کسی رو ک دزدی کرده ببرن؟؟؟😧
این آدما فکر میکنن اسلام سلاخ خونه راه انداخته و هرکی دزدی میکنه سریع دستشو میبرن😏دست بریدن ک تو اسلام گفته شده انقد شرایط داره ک خیلی کم میشه ک دست یه دزد رو ببرن..اگه حتی یکی از شرایطش رو نداشته باشن دستشونو نمیبرن.😐
⭕️یکی دیگه از گناهان کبیره👈کم فروشیه
کم فروش ایمان نداره...ب دقت بخونید ک خدا درمورد کم فروشی چی میگه👇
کم فروش ایمان ب روز جزا و حساب ندارد زیرا اگر یقین بلکه گمان مسئولیت داشت ک در روز قیامت از او باز خواست میشود و هرچه ب مردم کم داده از او مطالبه خواهد شد هرگز ب چنین خیانتی حاضر نمیشد..و اگر ایمان داشت میدانست هرچند صاحب حق غافل و بی خبر از خیانتش باشد،اما پروردگار عالم حاضر و مراقب اعمال اوست
کم فروشی یعنی صاحب مال اون مقدار جنسی رو ک معامله کرده ب مشتری نده یعنی کمتر بهش بده..
بعضیا میان کلک میزنن ب مشتری..مثلا میخواد شیر بفروشه میاد داخلش آب میریزه☹️
کسی ک پارچه میفروشه یا زمین یا...
اگه حتی یه سانت هم کمتر بده کم فروشی کرده.
بچه ها میدونید غش درمعامله یعنی چی؟؟🤔
غش در معامله یعنی اینکه طرف یه جنس خوب داره بعد میاد یه کم جنس خراب قاطیش میکنه بعد ب قیمت همون جنس خوب میفرشه😟
مثلا یه برنج خوب و باکیفیت داره خب..میاد یه خورده برنج ک کیفیت خوبی نداره با اون برنج خوبه قاطی میکنه و ب قیمت همون برنج خوب و با کیفیت میفروشه😕
یه سری آدما هم هستن ک وقتی میخوان خودشون یه جنسی بخرن بیشتر از حق خودشون برمیدارن و وقتی میخوان بفروشن کمتر از حق مشتری بهش میدن😠
عجب آدمیه ها....خودت خوشت میاد یکی باهات همچین کاری کنه...😡هان؟؟؟
⭕️بچه ها هرچیزی یه میزانی داره...میزان سنجش حق از باطل..صفات خوب از صفات بد...خیر از شر👈قرآن و عترت....ب خصوص امام علی(ع)هست❤️
پس یابد تمام رفتار و کردار و گفتار ما با امام علی(ع)سنحیده بشه تا درستی اون مشخص بشه.
کسی ک رفتار و گفتارش میزون کنه فردای قیامت مثه برق از پل صراط رد میشه😉
هرکی رو پل صراط یه حالی داره...یکی داره میوفته😱یکی داره گریه میکنه😭..یکی میخواد بیوفته خودشو میگیره..هی زیر پاش میلرزه😰یکی هم با خیال راحت رد میشه😊
یه سوال:
تو چی؟؟؟؟؟ب نظرت رد میشی؟
📗منبع حرفام
کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
❤️به امید ظهور آقا امام زمان که صدالبته وقتش نزدیکه❤️
#دزدی
#کم_فروشی
#غش_در_معامله
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
#چله_خودکنترلی روز هفتم #کنترل_زبان امیرالمومنین علیهالسلام: هیچ بنده ای طعم ایمان را نمیچشد مگ
#چله_خودکنترلی روز هشتم
#کنترل_زبان
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله :
ورود به بهشت بر هر آدم فحّاشی حرام است.
#حدیث | میزان الحکمه ج۷ ص۴۰۸
@kanale_behesht
میدونی از چی دلم میگیره؟
از اینکه میخوایم
خدا حسابی هوامونو داشته باشه...
ولی فقط اون تلاش کنه اون بیاد سمت ما
یه رابطه یه طرفه میخوایم ازش...
یه قدم برداشتن چیه؟ همونم برنمیداریم!
انگار یکی دستاشو گذاشته رو چشمامون
نمیذاره ببینیم تمووووم داشتههامون
مال خودمون نیس! مال خداس ...
تو بگو دوست داری از کجا شروع کنیم؟
از روی قله؟!
اونجا که دیگه شروع کردن نمیخواد
رفیق اگه میخوایم اوج بگیریم
باید بار و بندیل شیطون رو بندازیم پایین
اللهم انّی اَعوذُبکَ مِن شَرِّ نَفسی ...
خدای خوبم! از حال بدم از شر نفسم
به تو پناه میبرم .. کمکم کن 🤲
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
✿ #26رجب مصادف با رحلت جناب #ابوطالب علیه السّلام است، لذا شایسته است برشیعیان تا در بحر فضائل و مناقب حضرتش غوصی نمایند.
💫 حضرت أبوطالب علیه السّلام فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم فرزند عبدمناف عموی بزرگوار پيغمبر اسلام و يگانه حامی آن بزرگوار پس از عبدالمطلب و پدر اميرالمؤمنين مولی الموحدین(علیهم السلام)، می باشد.
🌟 وی بزرگ قريش و رئيس مكه و سيد أبطح بود . وی سی و پنج سال قبل از پيغمبر ﷺ متولد شده است.
⚡️اكثم صيفی دانشمند مشهور عرب دربارهاش گويد:
✨ «دانش و سياست و بردباری و ادب را از أبوطالب فرا گرفتم كه سيد عجم و عرب و هم پيمان حلم و أدب بوده
است ».
💫 «ابان بن محمود» نقل می كند كه:
نامه اى به امام على بن موسى الرضا علیه السّلام نوشتم و پرسيدم كه فدايت شوم، من در ايمان ابو طالب شك كرده ام، در پاسخ نوشت:
〽️ (هر كس پس از روشن شدن راه حق بر او با رسول خدا(صلوات الله علیه) به مخالفت برخيزد و راهى غير طريق اهل ايمان پيش گيرد وى را به همان طريق باطل و راه ضلالت كه برگزيده، وا می گذاريم و او را به جهنم در افكنيم و آن مكان بر او منزلگاه ابدى است).
🔆 اگر تو به ايمان ابوطالب اقرار نكنى پايان كارت به آتش است.
⭐️ ایمان جناب ابوطالب(علیه السّلام) در روایات :
🔅 و به فرموده ی اهل بيتعلیهم السّلام :
〽️ اگر كسى در ايمان جناب ابوطالب شك به خود راه دهد، از زمره شيعيان خارج و اهل آتش می باشد.
✨ علی علیه السّلام فرمودند :
《به خدا قسم، پدرم و نه جدم عبدالمطلب و نه هاشم و نه عبدمناف هيچ گاه بتپرست نبودند و همه آنان بدين حضرت ابراهيم به سوی خانه كعبه نماز می گذاردند.》
💫 امام صادق علیه السّلام فرمود :
جبرئيل علیه السّلام بر پيغمبرﷺ فرود آمد عرضه داشت :
🌟 يا محمد! خدايت سلام و درود می فرستد و می فرمايد براستی من آتش را بر پشتی كه ترا فرود آورد و بر شكمی كه ترا برداشت و دامانی كه ترا پروريد، حرام گردانيدم، اما مقصود از صلب پدرت عبدالله بن عبدالمطلّب است و از شكم؛ آمنه دختر وهب مادر تو است، و مراد از دامان، ابوطالب است كه تو را پرورش داد و در روايت ابنفضال فاطمه بنت اسد را هم اضافه نموده است.
🔆 جابر بن عبدالله انصاری رحمةالله علیه در حديث مفصلی نقل می كند كه به پيغمبر اسلامﷺ عرض كردم :
⚡️ مردم می گويند أبوطالب كافر مرده است؟ رسول خداﷺ فرمود :
🔆 خدا به غيب و پنهانی ها داناتر است. در شبی كه به معراج رفتم، به عرش رسيدم، در عرش چهار نور ديدم، پرسيدم پروردگارا اين انوار چيست؟
🌟 خطاب شد، اين عبدالمطلّب و آن أبوطالب و ديگری پدرت عبدالله، و اين برادرت طالب است.
💫 گفتم: الها! اينها به چه عملی مستحق اين مقام شدند؟
🔆 خطاب شد به اينكه ايمانشان را پنهان كردند و اظهار كفر نمودند و تا وقت مرگ بر اين كار صبر كردند.
@Aterkhoda
┅═✧❁🔆❁✧═┅
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_شصت ناخودآگاه بلند شدم و رفتم یک پیراهن دخترانه از کمد در آوردم و آمدم
.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_شصت_و_یک
شهرام توی حیاط به مهران و باباش چیزی گفت که صدای گریه آنها بلندتر شد. خودم را به حیاط رساندم. هر چقدر التماسِ شهرام کردم که مامان چی شنیدی چی شده به منم بگو شهرام حرفی نزد و مهران و باباش سکوت کردند.
ساعتها و دقایق حتی لحظه ها به سختی میگذشت تازه فهمیدم بلاتکلیفی و تو برزخ بودن چقدر سخت است.
نمیدانستیم کجا برویم کجا را بگردیم و از چه کسی سراغ زینب را بگیریم نه زمین جای ما را داشت و نه آسمان. خواب و قرار هم نداشتیم من با قولی که به خودم و زینب داده بودم کمتر بی قراری می کردم و حتی بقیه را هم آرام می کردم. مرتب به خودم می گفتم: چیزی که زینب انتخاب کرده باشه انتخاب منم هست.
ظهر شد. مثل ظهر عاشورا به همان دردناکی و سنگینی آقای روستا آمد و من و مهران و باید بچه ها را به مسجد المهدی برد. خیلی گرفته و ساکت بود.
آقای حسینی امام جمعه شاهین شهر به آقای روستا تلفن کرده و از او خواسته بود که ما را به مسجد خیابان فردوسی ببرد من و جعفر و مهران بدون اینکه چیزی بپرسیم سوار ماشین شدیم و به مسجد رفتیم.
به مسجدی که محلِ نماز های زینب بود زینب هر روز که از مدرسه بر می گشت به مسجد المهدی میرفت نمازش را می خواند و بعد به خانه میآمد.
به مسجد که رسیدیم آقای حسینی هنوز نیامده بود. مهران و باباش ساکت و بی صدا داخل ماشین منتظر نشستند اما من به مسجد رفتم دوست داشتم حال زینب را در مسجد بفهمم.
مسجد بوی زینب را میداد. رو به قبله نشستم و با زینب حرف زدم. حرفهایی که به هیچ کس نمی توانستم بگویم. یاد حضرت علی افتادم. حضرت علی در مسجد و در حال سجده شهید شد و زینب هم از مسجد به سمت سرنوشتش رفت.