eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊 آیدی @Labkhand1337
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه نهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک ک
. شرح صوت جلسه یازدهم به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک کنید👇👇 کتاب آن سوی مرگ | جلسه ۱۱ | روشنگری 🎧 حجت الاسلام مصطفی امینی خواه 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ علامت مد (۶) 🎞آموزش تجوید قرآن کریم 🎧توسط: حجت الاسلام میرعمادی 『💕』@kanale_behesht
4_5889012032446925585.mp3
1.9M
📲 فایل صوتے 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 فراموشی انسان ها بعد از مرگ 🔖 『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. 📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت #یازدهم 👇 🔰نکته جال
. 📝 متن کتاب 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت 👇 🍀حتی به من گفتن اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و زندگی خوبی داری نتیجه کارهای خیری است که برای هدایت دیگران انجام دادید. ✨شنیدم که مامور بررسی اعمال گفت: کوچکترین کاری که برای رضای خدا و در راه کمک به بندگان خود کشیده باشید آنقدر در پیشگاه خدا ارزش پیدا می‌کند که انسان حسرت کارهای نکرده را می خورد ✔️خیلی مطلب در مورد ارتباط با نامحرم شنیده بودم. اینکه وقتی یک مرد و زن نامحرم در یک مکان خلوت قرار می گیرند نفر سوم آنها شیطان است. ♻️یا وقتی جوان به سوی خدا حرکت می کند شیطان و ابزار جنس مخالف به سوی او حرکت میکند. 💠یا در جای دیگری بیان شده که در اوقات بیکاری شیطان به سراغ فکر انسان می رود. ✅این موضوع فقط به مردان اختصاص ندارد زنانی که با نامحرم در تماس هستند نیز به همین دردسرها دچار می‌شوند. 🍃و اینجا بود که کلام حضرت زهرا را درک کردم که می فرمودند: بهترین حالت برای زنان این است که (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را نبیند. 🔘در کتاب اعمال من یک موضوع بود که خدا را شکر به خیر گذشت. 🔶 سال‌های اولی که موبایل آمده بود برای دوستان خود با گوشی پیامک می‌فرستادم. بیشتر پیام‌های من شوخی و لطیفه بود. ♦️ آن زمان تلگرام و شبکه‌های اجتماعی نبود لذا از پیامک بیشتر استفاده می‌شد. 🔮 رفقای ما هم در جواب ما جوک میفرستادن. در این میان یک نفر با شماره ناشناس برایم لطیفه های عاشقانه می‌فرستاد. 📘من هم در جواب برایش جوک می فرستادم.نمی‌دانستم چه کسی هست. دو بار زنگ زدم اما گوشی را جواب نداد. 🔺از شماره ثابت به او زنگ زدم.به محض اینکه گوشی را برداشت متوجه شدم یک خانم جوان است، بلافاصله گوشی را قطع کردم. 🔰 از آن به بعد دیگر هیچ پیامی برایش نفرستادم و پیامک هایش را جواب ندادم. ⚪️جوان پشت میز همین طوری که برخی اعمال روزانه ما را نشان می‌داد به من گفت: نگاه حرام در ارتباط با نامحرم خیلی در رشد معنوی انسان‌ها مشکل‌ساز است. 🌸 امام صادق علیه السلام در حدیثی نورانی می فرماید: نگاه حرام تیری مسموم از تیرهای شیطان است. 🌟هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند خداوند آرامش و ایمانی به او می‌دهد که طعم گوارای آن را در خود می یابد. 🍁به من گفت:اگر تلفن را قطع نمی کردی گناه سنگینی در نامه اعمالت ثبت می شد و تاوان بزرگی در دنیا می‌دادی. 💠جوان پشت میز وقتی عشق و علاقه مرا به شهادت دید گفت: اگر علاقه مند باشید و برای شما شهادت نوشته باشند هر نگاه حرام که شما داشته باشید ۶ ماه شهادت شما را به عقب می‌اندازد... 🍀یادمه اردوی خواهران برگزار شده بود به من گفتند شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی. ♦️مربیان خواهر کار اردو را پیگیری می‌کنند، اما برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست.از سربازها هم استفاده نکنید. 💥 سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردوی می‌رفتم و غذا را می کشیدم و روی میز می چیدم و با هیچ‌کس حرفی نمی‌زدم. 🔅روز اول یکی از دخترانی که در اردو بود دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد. 🔴سرم پایین بود فقط جواب سلام را دادم. روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد، هیچ عکس العملی نشان ندادم. 🔥خلاصه هر بار که به این اردوگاه می آمدم با برخورد شیطانی این دختر جوان روبرو بودم اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم. 🍃 شنیده بودم که قرآن در بیان توصیفی اینگونه زنان می فرماید: مکر و حیله زنان بسیار بزرگ است. 🌾در بررسی اعمال وقتی به این اردو رسیدیم،جوان پشت میز به من گفت: اگر در مکر و حیله آن زن گرفتار می شدی به مرور کار و زندگیت را از دست میدادی. 🔰برخی گناهان اثر نامطلوب این گونه در زندگی روزمره دارد. 🍃یکی از دوستان همکاران فرزند شهید بود خیلی با هم رفیق بودیم شوخی می‌کردیم. یک بار دوست دیگر ما به شوخی به من گفت باید بروید و مادر فلانی ازدواج کنید تا با هم فامیل میشوید. 💥اگر ازدواج کنی فلانی هم می شود پسرت! از آن روز به بعد سرشوخی ما باز شد و دیگر این رفیقم را پسرم صدا میکردم. 🌿 هر زمان منزل دوستم می رفتیم و مادر این بنده خدا را می دیدیم ناخودآگاه می خندیدیم. 🌱در آن وادی پدر همین رفیق من در مقابل قرار گرفت. همان شهیدی که ما با همسرش شوخی می‌کردیم! 🔆 ایشان با ناراحتی گفت: به چه حقی در مورد یک زن نامحرم و یک انسان اینطور شوخی کنید؟! ادامه دارد.. 📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجیل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
﷽بِـسـْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحــیْم﷽ ⬅️ختــــــم دسته جمعی 🌹از امروز24آذر تا ولادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها چهارم بهمن ماه ✅به نیت سلامتی وتعجیل فرج حضرت مهدی عج ✅ به نیت سلامتی و عمر بابرکت مادران و مادران گروه ✅هدیه به مادران آسمانی و شادی روحشان ✅ و ذخیره آخرت ؛علو درجات؛گشایش؛رفع‌هم‌وغم وبازشدن بخت مجردا بخصوص مجرد های گروه🤲 🌺و به نیت شما محبین اهل بیت 🌺 ⏳مهلت قرائت تا اخر امشب⏳ https://eitaa.com/joinchat/579993637Ce03a7482b8 ورود آقایان ممنوع ⛔️⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه یازدهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلی
. شرح صوت جلسه دوازدهم به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک کنید👇👇 کتاب آن سوی مرگ | جلسه ۱۲ | روشنگری 🎧 حجت الاسلام مصطفی امینی خواه 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. #داستان_دو_راهی #قسمت_ششم صبح حدود ساعت هفت بیدار شدم کش و قوسی به بدنم دادم و از روی تخت بلند ش
. رفتم سمت صندوق... آستین هایم را بالاتر دادم میخواستم بدانم که واکنش آن دختر نسبت به تیپ من چیه... ابروهایم را بالا انداختم و با غرور گفتم: -سلام. سرش را بالا آورد چشمانم گره به چشمان زیبایش خورد... ابروهایم به حالت عادی برگشت... لبخند ملایمی زد از روی صندلی اش بلند شد و گفت: -سلام عزیزم.خوبی؟؟؟ آب دهانم را قورت دادم و گفتم: -ممنون. -پات بهتره؟؟؟ -آره خوبه، یکم درد میکنه ولی خوب میشه. هرلحظه منتظر واکنشش نسبت به موهای بیرون ریخته و دستان پیدایم بودم، ولی او همچون کسی که چیزی نمی بینید... بدون توجه به تیپ من با من برخورد خوبی دارد... مقنعه ام را عقب تر کشیدم ولی او باز هم با من رفتار خوبی داشت... چادرش را روی سرش مستقر کرده بود صورتش هیچ گونه آرایشی نداشت ولی زیباییش چشم گیر بود... بیسکویتم را طرفش گرفتم و گفتم: -بفرمایین... تصور می کردم که دستم را رد می کند اما یکی از بیسکویت هارا برداشت و گفت: -ممنونم عزیزم. نگاهش کردم و گفتم: -سختت نیست؟؟ لبخندی زد ابروهایش را بالا انداخت و گفت: -چی؟؟؟ دستم را بین موهایم بردم و گفتم: -اینکه چادر سرته... لبخندش عمیق تر شد و گفت: -اگر چادرم نباشه سختمه. -مگه میشه؟؟؟ -چادرم صدف منه... اون لحظه منظورشو نفهمیدم، بهش گفتم: -ولی من هیچوقت نمیتونم با چادر کنار بیام! واقعا سخته پوشیدنش، جمع کردنش. این لبخند همیشگی روی لب هاش منو کفری می کرد... گفت: -نه اصلا سخت نیست...آدم وقتی چیزی رو دوست داشته باشه هیچ سختی نمی کشه... لبخندی زدم و گفتم: -موفق باشی... چشم هایش را به نشانه ی تایید روی هم فشار داد و با لبخندی که زد گفت: -همچنین... کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع⛔️ 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b