eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
🤷‍♀ خب این بی بندوباری از کجا و از چه کسی شروع میشه؟ خیلیا میگن اقایون نگا نکنن خب درسته... تو قران هم خدا اول به مردها گفته چشماتونو ببندید اما در ادامه به زن ها هم گفته پوشش مناسب داشته باشید اما هر کسی وظیفه خودشو داره پس تو در جایگاه یک زن باید اول به مسئولیت و وظیفه ای ک خدا برات تعیین کرده عمل کنی و کاری به وظیفه دیگری نداشته باشی با مقصر دونستن این و اون هیچ کاری به جلو نمیره تو اگه عامل تحریک یه مردی بشی شک نکن یکی هم پیدا میشه عامل تحریک شوهر خودت بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
👇 دکتر باربارادی انجلیس یه ‌کارشناس مشهور خانوادس توی قسمتی از کتابش نامه ی یه خانومی رو گذاشته که
. 📝این خانومی که این نامه رو نوشته اگه خودش حجاب و محدودیت با نامحرمو رعایت میکنه میشه بهش حق داد اما اگر نه... پس خودشم نباید اعتراضی کنه❌ چون متقابلا خودش هم باعث تحریک یه نفر دیگس چرخه داره
👀 این در مورد اقایون هم صدق میکنه اقایی که نگاههاش هرزس به ناموس کسی نگا میکنه ... متقابلا یه روزی یه جایی هم یکی پیدا میشه به ناموس خودش نگاه بد کنه
〽️〽️〽️ یه بنده خدایی از بچه های دانشگاهمون میگف شوهر من چشم چرونه و با نامحرم خیلیی گرم میگیره اما به من اصرااار میکنه که چادر بپوشم ...خلاصه خیلی محدودم میکنه جالبه خود اقاهه هم ته دلش اینو میدونه که این کارش برگشت داره👇 💄وقتی بی بندوباری تو جامعه زیاد بشه مرد و زن تو خانواده به همدیگه بی میل و دلسرد میشن دیگه از هم لذت نمیبرن خب...مگه هدف از ازدواج ارامش نبود؟؟ مگه قرار نبود ازدواج کنیم ارامش پیدا کنیم تا پیشرفت کاری تحصیلی معنوی اجتماعی و... کنیم؟؟ 💃خب اینطوری که زنای جامعه همیشه در حال تلاش برای خودنمایی و مردها روز به روز برای ارضا کردن خودشون با زن های مختلفن... اصلا وقت یا تایمی میمونه برای تمرکز؟پیشرفت؟ خیانت فقط عمل جنسی با کسی به جز همسرت نیس خیانت به همسرت میتونه این باشه که به زنی نگاه کنی خیانت به همسرت میتونه این باشه که با لباس و ارایش نامناسب جلوی کسی جز همسرت ظاهر بشی یا نگاهی رو خیره خودت کنی🙂 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
این صوت رو گوش بدین و با خدا راز و نیاز کنید هیچ وقت برای توبه دیر نیست .... اللهم اغفر للمومنین و للمومنات😭
⤵️⤵️ ⁉️آدم حق پذیری هستی ؟ 🤔یعنی اگه کسی بهت عیبتو بگه میپذیری یا مقابله به مثل میکنی و جوابشو میدی ؟ خخخ همه میگن حق پذیریم ولی در عمل زودی قاطی میکنن. ولی اصولا کسایی که دنبال رشد و تغییر باشن خیلی استقبال میکنن. ولی بعضی ها فازشون خیلی سنگینه انصافا...تا بهش میگی این عیبته سریع قاطی میکنه و میگه خودت بد تری برو خودتو درست کن ... میدونی ... بعضی ها فازشون کلا قاطی پاتیه.‌
. وقتی بدونی با درست کردن عیبات پیش خدا عزیز میشی ...یه جورایی التماس میکنی تا بقیه عیبتو بگن تا بری درستشون کنی ... باور کن خیلی وقتا اینجوری میشی... ولی می‌دونی چرا بعضی ها اصلا انتقاد پذیر و حق پذیر نیستن ؟ شک نکن به کودکیش برمیگرده... طرف تو بچگیش تا انتقاد ازش با تحقیر‌هکراه بوده... الانم که بزرگ شده تا یکی یه حرف حقی بهش میزنه سریع میریزه بهم و فکر میکنه طرف داره تحقیرش میکنه ! یه جورایی فکر می‌کنه طرف داره خارش می‌کنه... اون لحظه نمیگه طرف داره عیبامو میگه تا برم درست کنم و پیشرفت کنم...بلکه میگه : طرف داره تحقیرم میکنه ! ولی این نگاه اشتباست... تو هم اگه این نگاه رو داری بخاطر آسیبای کودکیته... ببین ؟ درسته الان انتقاد شده از کارت... ولی مورد نفرت واقع نشدی اصلا... پس زودی قاطی نکن... باور کن مشکل از برداشت خودته ! اتقاقاانتقاد خیلی خوبه... باعث میشه رشد کنی... اتفاقا خیلی خوبه دو طرف عیب همو بگن تا برن درست کنن.چه عیبی داره خب... اونایی که انتقاد پذیر نیستن تا حد زیادی مغرور و خودخواهن به نظرم... ولی بعضی ها فازشون خیلی داغون تره... میگه فلانی داره حسودی میکنه که ازم انتقاد میکنه ... مشخصه که این انتقادش بخاطر دشمنیه. میخواد با انتقادش لج منو در بیاره...بخاطر همین اینارو میگه... میبینی... کلا کسی که تو بچگی تحقیر زیاد شده باشع الان یه ذره از روی خیر خواهی ازش انتقاد میکنی سریع قضاوتت میکنه و بهت میپره... تو ذهنشم میگه : اون انتقاد کرد ...من کوچیک شدم و اون برنده شد !!! من کوچیک شدم...پس باید جوابشو بدم تا کم نیارم... بیین ؟ این اتفاق برای کسایی که ضعف عزت نفس دارن خیلی رخ میده... خیلی! ولی بچه ها... باید همه ما رو حق پذیریمون کار کنیم... بپذیر که هیچکس کامل نیست. بپذیر که حقیقتا شاید داری نظر اشتباه میدی... بچه ها... من میدونم که گاهی وقتا انتقادها غیر منصفانست... اره... میدونم... اونا که هیچی ...من خودمم اینجور وقتا اصلا محل نمیدم به اینجور انتقاد ها.. ولی بعضی انتقادا درسته لحنش بده...ولی انصافا درسته. آدم با انتقاد رشد میکنه.... پس ناراحت نشو... تمرین کن بگی : شوهر خوب من ازم انتقاد کن... خانومم اگه عیبی دارم بگو تا با هم درستش کنیم... دوست خوبم اگه عیبی در منه بگو... این عالیه.. ولی لطفا مقابله به مثل نکن...اگه بهت میگه تو حسودی نگو خودت بد تری... اون بنده خدا قصد تخریب شخصیتت رو نداره. تو اینجوری برداشت میگن ! اون بنده خدا داره عیبتو میگه تا بری درستش کنی... ببین ؟ با انتقاد شنیدن جبهه نگیر...تمرین کن جبهه نگیری‌‌... این به روحیه حق پذیریت کمک میکنه... اونایی که روح بزرگ و میل به تغییر دارن انتقاد رو با جون و دل میپذیرن...مگر اونجایی که طرف بی انصافی داره میکنه...که اونجا محل نمیدن. ببین ؟ اگه میبینی یه انتقادی رو چند نفر دارن هی بهت میگن حتما برو درست کن... چون حتما حفرته ! نگاهتو نسبت به انتقاد درست کن... همه که بد تورو نمیخوان...اگه همه میگن پر توقعی خب هستی دیگه... وقتی همه میگن اخلاقت تنده خب برو درست کن دیگه... قاطی نکن لطفا... همون موقع تشکر کن و بگو ممنونم که عیبمو گفتی.. باور کن خیلی بزرگ میشی اگه بپذیری..... تو دلتم بگو : خدا لطف کرده یکی رو سر راه زندگیم قرار داده که از سر مهر عیبمو بگه تا برم درست کنم و بعدش رشد کنم... پس این عالیه... خدایا شکرت ... میبینی... به مجموعه اینا میگن روحیه حق پذیری :)😉 🖌 داداش رضا @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان (77قسمت) 📖 داستان زندگی طلبه ی شهید سید علی حسینی و دخترش زینب السادات حسینی ✍ به قلم شهید
نردبان بهشت
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 #بدون_تو_هرگز #قسمت12 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت دوازدهم: زینت علی 🍃مادرم ب
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت سیزدهم: تو عین طهارتی 🍃بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد ... حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ... حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ... 🍃خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ... اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ... اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ... بعد از اینکه حالم خوب شد ... با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ... 🍃اون روز ... همون جا توی در ایستادم ...فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ... 🍃همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ... چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ... - چی شده؟ ... چرا گریه می کنی؟ ... 🍃تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ... - چی کار می کنی هانیه؟ ... دست هام نجسه ... 🍃نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... - تو عین طهارتی علی ... عین طهارت ... هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... 🍃من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد ... 🎯 ادامه دارد...
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهاردهم: عشق کتاب 🍃زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ... نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ... 🍃حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... 🍃منم که دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ... - چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می خوای بازم درس بخونی؟ ... 🍃از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... 🍃- اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم؟ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می کنم ... 🍃ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود .. 🍃خودش پیگر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ... 🍃اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه ... 🎯 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️💚کسی دلش برای مهدی فاطمه تنگ نشده؟! اگر شده برای ظهورش .. صلواتی بفرستد❣
💙🍃 🍃🍁 روزپنجشنبہ ✍🏻آیت‌الله بهجت رحمه‌الله اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کرد و می‌فرمود: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌اے براے او می‌رسید» چهار رڪعت (دو نماز دورکعتی) 👈🏻💎در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید 👈🏻💎در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید 👈🏻💎در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید 👈🏻💎در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید ✨بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند ✨ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. ✨پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند✨ @Aterkhoda ➢✨ ❤️ 🍃🍁 💙🍃
بزرگترین توهین و اهانت به زن رو خود اون زن به خودش میکنه... وقتی که این باورو داره بدون ارایش ارزشی نداره و حتما باید خودشو برهنه و ارایش کنه تا مردی ازش خوشش بیاد
نون داغتو نشون گشنه نده (2): اگه میخوای صورتت خیلی خوشگل و نورانی و جذاب بشه نماز شب بخون.... نماز شب به شدت صورتو نورانی میکنه... اینو دیدم که دارم بهت میگم... نماز شب از صد تا پنکک زدن بیشتر تاثیر داره... 🖌داداش رضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نون داغتو نشون گشنه نده جلد دو: اگه تصمیم به چادر گرفتی جون عزیز ترین کسی که دوستش داری یه چادر خوب بگیر... سمت چادرهای لاکچری نرو ! تو فلسفه حجاب رو فهمیدی ...مگه نه ؟ فلسفه حجاب اینه که جلب توجه نکنی... پس چادری با کلاس نباش...چون چادری های با کلاس هم تبرج میکنن... هیچ فرقی با مانتویی جلو باز نداری اگه تبرج کنی !
نون داغتو نشون گشنه نده جلد دو: آخه کی با چادر آرایش میکنه... ها ؟ تو چه فرقی با دخترای بی حجاب مانتویی داری. تو چه فرقی با پسرای شهوتی داری ؟ خب تو هم داری تبرج میکنی دیگه. خودتم میدونی چادری با کلاس بودن خیلی هزینه داره. ممکنه یه دختر ببینه و دلش بشکنه که تو انقدر برای حجابت هزینه میکنی ولی اون نمیتونه. قرار شد محجبه بشی که فقط دنبال خدا باشی..ولی تو با این وضع حجاب لاکچریت هیچ فرقی با یه دختر بی حجاب نداری...فقط نفس امارت گولت زده گفته اینجوری بگرد با حجاب بشی... نکن این کارو‌‌ ! ببین ؟ تا جوونی و خوش هیکلی و ...حجاب داشته باش ...وگرنه هیچکس یه پیر زن رو نگاه نمیکنه... تموم افتخارت به این باشه که تو جوونیت با خدا هستی... دوست داری بعدا شوهرت نگاهش بره سمت دخترای چادری با کلاس ؟ هوم ؟ پس چرا خودت این کارو با مردای بقیه میکنی ... تو اگه نتونی از دلبریت بگذری... عین پسری هستی که نمیتونه از شهوتش بگذره... حق نداری یه پسرو قضاوت کنی... چون اونم مثل تو نمیتونه از نفسش بگذره !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من حق میدم... چون به هر حال واسه یه دختر ترک دلبری سخته.چون یه دختر دوست داره تو چشم باشه همش. ولی یه دختر باید بدونه که اگه اینجوری بیاد بیرون خیلی از پسرارو به گناه میندازه... تو سایت پسرای زیادی هستن که گله میکنن و میگن رضا ما میخوایم با خدا باشیم ولی دخترا با این وضع میان بیرون ما به خودارضایی افتادیم. متاسفانه خیلی از دختر ها شناختی از جنس پسر ندارن‌...بخاطر همین دل میلرزونن... واقعا نمیدونم چی بگم... متاسفانه دختر های با حجابی که بی حجاب شدن هم کم نداریم... میدونی چرا ؟‌ چون شیطون نم نم میاد جلو.اول میگه چادر نیازی نیست..مانتو با حجاب بگیر... بعد مانتو با حجاب گرفتی میگه خیلی بلنده.تا زانو بگیر‌... بعد مانتو تا زانو گرفتی میگه خب مانتو روشن بگیر چون مشکی نور خورشید رو جذب میکنه... بعد میگه حالا مانتو یکمم تنگ باشه موردی نداره که... بعد میگه نیازی نیست تا پایین دکمه باشه.یکی کم کن... بعدش شیطون میگه خب مانتو چرا تا زانو باشه ؟ یکم کوتاه تر بگیر‌.مهم دل آدمه. بعد میگه خب...دکمه پایین پات گیر میکنه.اونو بردار‌‌. و بعد... میبینی ؟ شیطون کم کم یه دختر محجبه رو بی حجاب میکنه. نه یهو ! از این مدل محجبه های لغزشی هم تو سایت کم نداشتیم. ببین ؟
اگه میخوای عاشق خدا بشی باید نگاه غیر خدارو از دلت بیرون کنی... من با دخترایی که حق پذیر نیستن کاری ندارم...چون شخصا معتقدم لقمه رو گرایشات تاثیر میذاره ...متاسفانه بعضی دختر ها لقمه ای که خوردن لقمه پاکی نبوده....الان بخاطر همین گرایش به خوبی ندارن انگار...کر و کور شدن... باور کن لقمه تاثیر داره...بعضی پدرا متاسفانه لقمه حرام میدن به بچه هاشون...و دخترهاشونو به بدی تمایل میدن با این لقمه هام... ولی بازم میشه برگشت.... فقط باس بخوای.... دختری که نخواد بپذیره...اگه خودتو جررررررررر بدی بازم نمیپذیره. ولی دختری که حق پذیر باشه کافیه منطقی باهاش حرف بزنی... بعدش سکوت میکنه و به حرفت فکر میکنه و در انتها ازت تشکر میکنه که باعث شدی رشد کنه. شاید بگید رضا همچین دختری نیست. ولی من شخصا با همچین دختری حرف زدم . دختری بود کاملا بی حجاب. ولی فکر کرد و بعد خیلی راحت پذیرفت و رفت چادر گرفت و محجبه شد. نگو نیست... هست... اگه ندیدی بخاطر اینه که تو فضاش نیستی. وگرنه من تا دلت بخواد دیدم. بعضی دخترا انقدر حق پذیرن که فقط کافیه باهاشون ده دقیقه حرف بزنی...بعدش خیلی راحت میپذیرن ... خیلی چیزا هست که تاثیر میذاره... به خصوص دوست ... خیلی وقتا دلیل بی حجابی یک دختر دوستای بدش هستن... چند سال پیش یه دختری تو سایتمون بود که کاملا بی حجاب بود...واقعا خیلی بیحجاب بودا.. من یه روز خیلی رک بهش گفتم : ببین فلانی ؟ تو تا خوشگل و خوش هیکلی باید محجبه باشی...وگرنه پس فردا پیر بشی سگم نگات نمیکنه. هر پیر زنی آخر عمری با خدا و با نماز میشه. ولی این چه ارزشی داره ؟ تو تا جوون و خوشگلی باید سمت خدا بری. وگرنه هر زن سلیطه ای آخر عمری با خدا میشه. شاید براتون خنده دار باشه... ولی همین حرفام باعث تحولش شد. گفت حرفات کاملا منطقی بود...آدم تا جوونه باید مومن باشه... وگرنه وقتی از خوشگلی بیوفتی دیگه با حجاب شدن کاری نداره که. من خیلی خاطره از با حجاب شدن دخترا دارم... ولی در کل تا دختری خودش نخواد با حجاب نمیشه. من تقریبا پنج سال درمورد حجاب فعالیت فرهنگی داشتم. تجربم نتیجش این شد : حرفام فقط و فقط رو کسی نفوذ میکنه که قلب آماده ای داشته باشه... وگرنه عمرا کسی رو بشه به زور محجبه کرد. تازه ؟ خدا نکنه کسی نماز خون باشه و همزمان بی حجابم باشه... اوف... اینارو که دیگه عمرا بشه تغییر داد.چون طرف جاهل نیست.بلکه کاملا آگاهه‌‌...ولی داره خودشو به خواب میزنه... جاهل رو شاید بشه بیدار کرد..ولی کسی که خودشو به خواب زده رو اصلا نمیشه از خواب بیدار کرد ! یه چیزم میگم بهش فکر کن... مسیحی ها خیلی با حجاب بودن... خیلی... ولی کم کم حجابشون کمتر و کمتر شد... اوایل کلاه میذاشتن و یه پر هم روش... بعد کلاهشون کج شد... بعدش کلاهشونو برداشتن...ولی کاملا بدنشون پوشیده و محجبه بود... بعدش کم کم دامنشون کوتاه شد... بعدشم... میبینی... شیطون بارشو گردو گردو جلو میبره... پس هیچوقت فکر نکنید مسیحی ها از همون اولش اینجوری بودن...نه...اینا کم کم بی حجاب شدن... همین بلایی که سر کشور ما داره میاد...قبلا شیطون این بلارو سر مسیحی ها آورده... .