eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊 ارتباط با ادمین 👇 @Labkhand1337
مشاهده در ایتا
دانلود
نردبان بهشت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔵اگر عاشق باشی شبها نمیخوابی.. 💠وضو بگیرید و تنها که شدید از خود صد بار بپرسید من که هستم؟
🌳🌹🌴🌷🌳🌹🌴🌷🌳🌹🌴🌷 🕯رسول خدا - صلي الله عليه و آله: 🏡خانه هائي كه شبها در ميان آنها نماز شب گذارده مي شود و نيز تلاوت مي شود براي ساكنان آسمان مي درخشند چنانچه ستارگان آسمان براي ساكنان زمين مي درخشند🌟. 📚«أعلام الدّين، ص 262» 🌳🌹🌴🌷🌳🌹🌴🌷🌳🌹🌴🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح قرائت ۲۰میلیون سوره مبارکه کوثر به نیت برآورده شدن حاجات،شفای عاجل بیماران ، نابودی ویروس کرونا از جهان. سهم شما سه مرتبه و ارسال به ۵ نفر ، لطفا قطع کننده ی زنجیر نباشید! بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد. و عجل فرجهم میدونی اگه کپی کنی تا آخر امشب چند هزارتاصلوات و سوره کوثر خونده میشه؟ یاد کنیم همه اموات را مخصوصا شهدا با ذکر فاتحه و صلوات
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨قانون خلأ ! 🔻صحبت‌های شنیدنی کسی که بارها توسط دستگیر شد! @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌سه اکسیر در 👌 سه اکسیر را در خواص خواندن نماز شب بر شمرده اند: 1. دل انسان را نورانی می کند، گویا که خورشید در درون جانش طالع گردیده، از ظلمت بیرون هم هیچ باکی ندارد. 2. سرشت و طبیعت انسان را نیز پاک و روشن می کند و غم را از دل انسان بیرون می کند، تا جایی که دیگر جهان را تاریک نمی بیند. 3. در العفو العفو نیمه شب و استغفار سحرگاهی خاصیتی است که همه گناهان انسان آمرزیده می شود. و از آلودگی او کاسته می شود و جان انسان پاک و منزه می گردد. به خدا قسم که با این مکتب اگر کسی به سعادت دنیا و آخرت نرسد جای شگفتی است.!!!
رمان (77قسمت) 📖 داستان زندگی طلبه ی شهید سید علی حسینی و دخترش زینب السادات حسینی ✍ به قلم شهید
نردبان بهشت
#بدون_تو_هرگز #قسمت66 نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت و ششم: با پدرم حرف بزن 🍃پشت سر هم
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت و هفتم: 46 تماس بی پاسخ 🍃نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ... 🍃از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون ... 🍃با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ... 🍃پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ... 🍃در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ... - با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ... 🍃این رو گفت و بی معطلی رفت ... 🍃خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ... - از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ... 🍃نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... 🎯 ادامه دارد...
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت و هشتم: احساست را نشان بده 🍃برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد ... 🍃هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود ... - با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟ ... 🍃تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست ... - واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه ... - از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه ... - من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم ... - پس چطور انتظار دارید ... من احساس شما رو قبول کنم؟... منم احساس شما رو نمی بینم ... 🍃آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون ... 🍃تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود ... 🍃چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه ... 🍃سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد ... 🍃گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود ... - دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان ... 🍃رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای ... - چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد ... که فقط بهتون غذا بدم ... حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ ... 🎯 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا