نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم🎊 #قسمت_چهل_و_یکم🦋 او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس
#من_میترا_نیستم 🦋
#قسمت_چهل_و_دوم🍓
زینب در جمع از همه شادتر و فعال تر بود. کتاب انجیل و تورات را گرفته بود و در خانه مطالعه میکرد. دوست داشت همه چیز را بداند. و همه فکرها را با هم مقایسه کند.
مرتب از من می پرسید: مامان اگه جنگ تموم بشه برمیگردیم آبادان؟ آبادان را خیلی دوست داشت خیلی دلش میخواست دوره دبیرستان را در آبادان درس بخواند.
با وجود علاقه زیادش به آبادان در شاهینشهر طوری زندگی میکرد و دنبال فعالیتهایش بود که انگار برای همیشه قرار است آنجا بماند.
او هر روز بعد از مدرسه اول به مسجد «المهدی» فردوسی میرفت و نماز ظهر و عصرش را به جماعت میخواند
اگر دستش میرسید نماز صبح هم به مسجد میرفت از همه کس و همه چیز درست می گرفت.
رادیو، معلمش بود. خطبه های نماز جمعه تهران یا اصفهان را گوش میکرد و نکته های مهمش را می نوشت.
روزنامه دیواری درست میکرد و از سخنرانی های امام، خطبههای نماز، کتاب های آقای مطهری و شریعتی مطلب جمع میکرد و در روزنامه دیواری مینوشت.
یکبار سر نماز سجده اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم مامان تو را به خدا این همه گریه نکن آخه تو چرا ناراحتی؟
با چشم های مشکی و قشنگش که از زور گریه سرخ شده بود گفت: مامان من برای امام گریه می کنم امام تنهاست به امام خیلی فشار میاد.
به خاطر جنگ مملکت خیلی مشکل داره امام بیشتر از همه غصه میخوره برای من که مادر زینب بودم و خودم عاشق امام، این حرف ها سنگین بود.
از اینکه زینب این همه می فهمید و رنج میبرد داغ شدم ای کاش زینب این همه نمی فهمید و کمتر رنج میبرد.
ما در خانه مینشستم و فیلم سینمایی نگاه میکردیم زینب نماز یا کتاب میخواند.
معمولاً عصرهای پنجشنبه برای خیرات مرده ها حلوا درست می کرد خودش پای اجاق گاز می ایستاد و بوی حلوا را توی خانه راه میانداخت. او حتی مردها را هم از یاد نمیبرد.
#من_میترا_نیستم
#قسمت_چهل_و_سوم
گمشده
گم بعد از چند ماه، کم کم به خانه جدیدمان عادت کردم. مینا و مهری و مهران و مهرداد هنوز جبهه بودند و پدر بچه ها بین ماهشهر و شاهینشهر در رفت و آمد بود.
با اینکه شب و روز مشغول خانه و بچهها بودم اما دائماً در انتظار آمدن بچه ها از جبهه و آمدن پدرشان از ماهشهر بودم.
شروع کردم به خانهتکانی چند ماه بیشتر از آمدنمان به این خانه نمی گذشت و همه چیز تمیز بود ولی برای اینکه حال و هوای خودم، مادرم و بچه ها عوض شود می خواستم کاری کرده باشم.
وقتی بهار نزدیک میشد انواع سبزه ها مثل گندم ماش و شاهی می کاشتم گاهی وقت ها سبزه ها را به اسم تکتک بچهها در ظرفهای کوچک می کاشتم.
دخترها با ذوق و سلیقه دور سبزه ها را با روبان رنگی می بستند و آنها را روی تاقچه و سفره هفت سین می چیدند.
در آبادان از فرش و موکت و پرده ها را می شستم تا با شروع سال جدید همه چیز پاک و پاکیزه باشد.
بچهها هم خانه تکانی را دوست داشتند و پا به پای من کار میکردند و غر نمی زدند. خرید لباس و کیف و کفش عید هم که برای بچهها عالمی داشت.
حتی گاهی کفش و لباس نو را بالای سرشان می گذاشتند و میخوابیدند. بعد از جنگ از این همه خوشی فقط خاطره اش ماند و خودش فراموش شد.
شروع کردم به تمیزکاری خانه. زینب به من کمک کرد اما پشت سر هم میگفت مامان من به نیت تمیزی خونه کمک می کنم وگرنه ما عید نداریم رزمندهها تو جبهه هستند هر روز شهید میارن.
من هم به او اطمینان می دادم که نیت من هم تغییر حال و هوای خانه است وگرنه کدام عید. وقتی ۴ تا از بچه هایم در دل خطر هستند من عید ندارم
#ریحانه 🌸🍃
🍃خواستم از خونه برم بیرون گفتم یه چڪ ڪنم ببینم همه چے سرجاشه!!
#نجابت: حاضر√
#حـیا: حاضر√
#پاڪدامنے: حاضر√
#غــرور: حاضر√
چـادر:؟
چـادر:؟
#چادرم 🖤🍃میگه:
اگر همگے حاضرند منم هستم وگرنه دورِ من یڪیو خط بڪش ڪه آبرو دارم!!
❤️چه ڪنم چــادر است دیگر!
بدون حیا جایے با من نمے آید..😌
#چادرےام✌️
#امانتدارچـادرمادرمزهـــــراس💚
با دستایی که قبلا گناه میکردی...
الان بشین با همونا ذکر بگو
برو یه کار خیر کن
یا یه دلی رو شاد کن🙃
شاید برا چند لحظه برات شیرین باشه اما بعدش آثار بدش تا چند هفته اذیتت میکنه
خیانت ..انتقام ..شهوت .غیبت .سخن چینی .دزدی ..و ....یکم بیشتر فک کن راجبش اگه الان درگیر هر کدوم از گناها هستی خواهش میکنم به عواقبش فک کن
اینو بدون شهوت ته نداره تو رو تو منجلاب میکشونه راهای بد جلو راهت سبز میشه قدرت نه گفتن به خودت رو بده خودتو کنترل کن تو آزاد و رهایی
اسیر نفست نشو
فقط کافیه یک بار فقط یک بار فقط چند دقیقه به شهوت مسیر بدی دیگه نمیتونی اون ادم سابق بشی اسیرت میکنه دست و پاتو می بنده و مبارزه سختی رو باید شروع کنی
وقتی خودتو میشناسی چرا تو گروه مختلط عضو میشی ، ؟؟ تو تلگرام راه گناه همواره ؟ حذفش کن برای آرامش خودت قدم بردار
خیانت نکن حتی به خودت
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 8 به نام خدا سلام دوستان اول یه نکته بگم بعد بریم سراغ بحث امروز. بچه ها ما باید بدو
🔥
#گناه_شناسی 9
به نام خدا
بریم سراغ نهمین گناه کبیره
‼️ربا خواری
ببینیم قرآن درمورد ربا خواری چی میگه👈کسانی ک ربا میخورند در قیامت از گورهای خود برنمی خیزند مگر مانند کسی ک شیطان ب سبب مس کردنش او را بیفکند.
⭕️خورندگان و گیرندگان ربا در روز قیامت ب شکل دیوانه ها از گور
برمی خیزند،اهل محشر ب این نشانه ها آنها را می شناسند.(ب این دلیل این شکلی میشن ک در دنیا از عقل و شرع منحرف شدن و از مهربونی و کمک ب دیگران و عدالت دوری کردن).
ربا یعنی👈دادن مالی ک از آن بی نیازه ب کسی ک نیازمنده،ب شرطی ک موقع پس دادن بیشتر از مبلغی ک گرفته پس بده یا اینکه اگر سر وقت مشخص پس نداد باید برا اینکه مهلت بگیره مبلغ بیشتری بده☹️
❓یه نکته:
ربا با بیع فرق میکنه👈بیع یعنی عوض کردن مالی ک ب اون نیاز نداره با مالی ک ب اون نیاز داره...این کار هم عادلانه و هم عاقلانه هست👌.
❌کسی ک ربا خواره دیگه ب خدا هم توکل نداره و از خدا طلب برکت نمیکنه،چون تنها امیدش پولیه ک از بدهکار بیچاره میگیره و این شرک ب خداست😒
❗️خدا مال ربا رو کم و بی برکت میکنه،و کسی ک صدقه میده مالش پر برکت میشه.❤️
مال ربا هرچقد زیاد باشه آخرش طرف ب بدبختی میوفته...😏
مال ربا دوام نداره دیر یا زود،یا از دست خودش یا بچه هاش یا ورثه بیرون میره.😒
♨️ربا جنگ با خدا و پیغمبره👈ای کسانی ک ایمان آورده اید از مخالفت با خدا بپرهیزید و آنچه از مال ربا نزد شماست واگذارید اگر ایمان دارید.
❌بچه ها گناه ربا از زنا بدتره...
امام صادق(ع)میگه:یک درهم ربا گرفتن از هفتاد مرتبه زنا ب محرم خود نزد خدا بدتره😨
‼️گناه ربا هفتاد بخشه ک کمترین اون مثل گناه کسیه ک تو خونه خدا با مادر خودش زنا کنه😱
پیامبر لعنت کرده کسی ک ربا میخوره ...کسی ک ربا میگیره...کسی ک نویسنده و شاهد معامله هست.😣😥
♨️کسی ک ربا بخوره،ب اندزه ای ک خورده خدا شکمش رو از آتیش پر میکنه.😱🔥
در آخر یه سخن دیگه از پیامبر بگم👇
هرگاه امت من ربا خوار شوند ب زلزله و فرو رفتن در زمین مبتلا میشوند.😰
⁉️نتیجه:
کسی ک ربا میخوره نه این دنیا رو داره نه اون دنیا...
آخرتشو هرچقد بفروشه ارزون فروخته😏
📗منبع حرفام
کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
❤️به امید ظهور آقا امام زمان که صد البته وقتش نزدیکه❤️
#ربا_خواری