نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_پنجاه_و_پنج آقای حسینی از دلسوزی زینب به انقلاب و عشقش به شهدا و تلاشش
.
#من_میترا_نیستم
#قسمت_پنجاه_و_شش
آن روز آقای حسینی قول داد که از طریق سپاه و بسیج دنبال زینب بگردد. در سالهای اول جنگ بنزین کوپنی بود و خیلی سخت گیر می آمد.
امام جمعه به آقای روستا کوپن بنزین داد تا ما بتوانیم به راحتی به جاهای مختلف سر بزنیم و دنبال دخترم بگردیم.
قبل از هر کاری به خانه برگشتم میدانستم که مادرم و شهرام و شهلا منتظر و نگران هستند آنها هم مثل من از شنیدن خبرهای جدید نگران تر از قبل شدند.
مادر پدرم ذکر یا حسین یا زینب یا علی از دهانش نمیافتاد نظر مشکل گشا کرد هرچه اصرار می کرد که کبری یه استکان چای بخور یه تیکه نون دهنت بزار رنگت مثل گچ سفید شده. قبول نمی کردم.
حس میکردم طنابی دور گردنم به سختی پیچیده شده است حتی صدا و ناله هم به زور خارج میشد.
شهرام هم سوار ماشین آقای روستا شد و برای جستجو با ما آمد. نمی دانستم به کجا باید سر بزنم روز دوم عید بود و همه جا تعطیل.
به بیمارستانها و درمانگاهها و دوباره به پزشکی قانونی و پایگاه بسیج سر زدیم.
وقتی هوا روشن بود کمتر می ترسیدم انگار حضور خورشید در آسمان دلگرمم می کرد اما به محض این که هوا تاریک می شد افکار ترسناک از همه طرف به من هجوم میآورد.
شب دوم از راه رسید و خانواده من همچنان در سکوت و انتظار و ترس دست و پا می زدند تازه فهمیدم که درد گم کردن عزیز چقدر سخت است.
گمشده من معلوم نبود که کجاست. نمیتوانستم بنشینم یا بخوابم به هر طرف نگاه میکردم سایه زینب را میدیدم.
همیشه جانماز و چادر نمازش داخل اتاق رو به قبله پهن بود در اتاقی که فرش نداشت و سردترین اتاق خانه ما بود و هیچکس در آن اتاق نمیخوابید و از آنجا استفاده نمی کرد.
آنجا بهترین مکان برای نمازهای طولانی زینب بود روی سجاده زینب افتادم از همان خدایی که زینب عاشقش بود با التماس و گریه خواستم که زینب را تنها نگذارد.
استاد احمد عابدی15rajab_Omedavood__1399_12_09.mp3
زمان:
حجم:
1.42M
#رجب #اعمال_ام_داود
بیانات استاد احمد عابدی ابتدای درس خارج فقه
🔹 ام داود کیست؟
🔹 اقوال در دعای ام داود.
🔹 آیا اعمال ام داود مختص ۱۵ رجب است؟
🆔 @kanale_behesht
سلام ..
اکثر ماها کارهای عقب افتاده داریم که روی هم تلنبار شدن
دیگه وقت جبران کردنه 💪
می تونید تو این دوره شرکت کنید و گام به گام با ما جلو بیاید که حس خوب بگیرین 😍
شرطش هم اینه 👈یک کار یا دو کار عقب افتاده رو در نظر بگیرین که مهم تر از بقیه هست و مدت این دوره ۴۰ روزه هست
⁉️چرا میگم یکی یا دو کار ؟ چون باید کم کم پیش بریم نه یهویی
یه وقت زده نشیم و باز کارا عقب بیفتن😢
#چله_جبران_کارهای_عقب_افتاده👇
1 👈 خانم زهرا = قضا کردن سجده های واجب و یک ماه و نیم نماز قضا خوندن
2 👈 خانم مومنی تبار
3 👈 کاربر یا صاحب الزمان = مطالعه کتاب و گوش دادن به صوت تربیت فرزند
4 👈 کاربر FH = چهل روز زیارت عاشورا به همراه هروز صد صلوات ب نیت ظهور حضرت مهدی
5 👈 کاربر خدایا شکرت = چهل روز دعای توسل و نماز قضا
6 👈 محبه شهید حاج قاسم
7 👈 کاربر غنیمتی = نماز قضا نیابتی دارم ۱۵ روز و ۳ صفحه از حفظ قرآن
8 👈 حکیمه خانم = خواندن رساله
جهت شرکت در این چله به این ایدی پیام بدین👇
@Labkhand6898
🤲
#لیست_شکر_گذاری
خدایاشکرت بابت بودنت کنارم
خدایاشکرت هوامو داری
خدایاشکرت که دلیل آرامشم خودتی
خدایاشکرت حالم عالیه
خدایاشکرت بابت نعمت سلامتی که بهم دادی
خدایاشکرت چشام میبینه
خدایاشکرت دستام سالمن و میتونم تایپ کنم
خدایاشکرت بابت نعمت اینترنت
خدایاشکرت بابت فرش زیر پام
خدایاشکرت خونمون “در” داره
خدایاشکرت سقف بالا سرمون داریم
خدایاشکرت بابت نعمت برق
خدایاشکرت بابت نعمت گاز
خدایاشکرت بابت نعمت تلفن
خدایاشکرت که دستای سالمی دارم
خدایاشکرت پاهای سالمی دارم
خدایاشکرت بند های انگشتم سالم هستن
خدایاشکرت ناخن سالم دارم
خدایاشکرت پوست شفاف و عالی دارم
خدایاشکرت میتونم بشینم
خدایاشکرت میتونم دراز بکشم
خدایاشکرت میتونم راه برم
خدایاشکرت گوش های سالم و شنوا دارم
خدایاشکرت شبا راحت میخوابم
خدایاشکرت توی امتحانات قبول شدیم
خدایاشکرت که غیرممکن هارو ممکن کردی برامون
خدایاشکرت مجردامون ازدواج کردن و فوق العاده خوشبختن
خدایاشکرت متاهلامون فوق العاده زندگی عاشقانه و عالی دارن❤️
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔮کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
💙 دلش پیش خداست...
انسان در اثر وسوسه های شیطان، تصور میکند که دائمالذکر بودن، دشوار است.
اما به تدریج میفهمد که نه،مشکل نیست.
با دیگران حرف می زند؛
اما دلش پیش خداست... 💝
حجتالاسلام عباسی کاشانی مثل مرتب کردن اتاق.mp3
زمان:
حجم:
2.99M
🚪 مَثَل مرتب کردن اتاق
🎧 حجتالاسلام عباسی کاشانی
📚 برگرفته از کتابِ تمثیلاتِ
آیت الله حائری شیرازی
#پادکست
#حائری
@kanale_behesht
گاهی با بیکار شدنه
گاهی با قبول نشدنه
گاهی با نرسیدن به یه ادمه
گاهیم جنس اون اتفاقه فرق داره
یه تصادف یه سوختگی یه بیماری ...
گاهی حتی با مرگ یه دوست
انگار خدا زندگی رو متوقف میکنه
مات میمونی که حالا ازینجا به بعد چی
یهو انگار افتادی توی آب
با تموم وسایل زندگیت
موندی...آیا داری غرق میشی؟
یا قراره یکی بهت کمک کنه؟
اصلا هم فکرت کار نمیکنه!
هی خدا رو صدا میکنیا
ولی ته دلت میترسی
اون ترسه بیشتر از اینه که
نکنه تموم شه همه چی؟
نکنه ته خط باشم
نکنه دیگه وقت نداشته باشم
فکر کردی به این غافلگیریه؟
اگه بهت بگن تو فقط یک هفته وقت داری،
چه حالی میشی؟
چه چیزایی تو زندگیت عوض میشه؟