31_mashlool_farahmand.mp3
3.62M
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
🌸 دعای مشلول
🎤 استاد فرهمند
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
✅ داستان دعای مشلول
حضرت سیّدالشّهدا (علیه السلام) در نقل
دعایی مهم به نام دعای مشلول به
داستان جوانی اشاره می کنند که بدنش
در اثر نافرمانی و اهانت به پدرش، شَل
شده بود و نهایتا با خواندن دعای
مشلول شفا یافت. آن حضرت ماجرای
این داستان را چنین بیان می فرمایند:
با پدر خود امیرالمؤمنین (علیه السلام)
در شبی تاریک مشغول طواف کعبه
بودیم. هیچ کس در طواف نبود. ناگاه
صدای ناله جانسوز جوانی را شنیدیم
که با حالت زاری به خانه کعبه پناه
آورده بود و از گناه خویش به درگاه
خداوند توبه می کرد.
پدرم به من فرمود:
این شخص کیست که بدین صورت از
گناه خود می نالد؟ او را نزد من بیاور.
پس وی را نزد پدرم بردم.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود:
چرا حال تو این گونه است و زاری
می کنی؟
آن جوان زیبا رو گفت:
حالِ کسی که پدر خود را نافرمانی
کرده و ناامیدی، او را فرا گرفته است
و دعایش مستجاب نمی شود،
چگونه باید باشد؟
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
ماجرای تو چیست؟
آن جوان گفت: من اهل لهو و لعب، و
نافرمانی خدا بودم و همیشه در ماه
رجب و شعبان اعمال نامشروع انجام
می دادم و مرتکب عصیان الهی
می شدم. پدرم خیلی مهربان بود و مرا
از عقوبت این گناهان می ترسانید.
پس هر گاه در نصيحت کردنِ من اصرار
می کرد، او را منع و آزار مى نمودم و بر
او حمله مى كردم و او را مى زدم. پس
روزى از او طلایی را خواستم که پنهان
کرده بود. از این کار ابا کرد، لذا خودم
آن را پیدا کردم و برداشتم.
وی ممانعت نمود، و من دست او را
پیچاندم و آن طلا را از دستش بیرون
آوردم. وقتی پدرم خواست به دنبال
من بیاید، از شدّت آزاری که به او رسیده
بود، نتوانست از جای خویش برخیزد.
وی خیلی آزرده شد و به همین جهت
قسم خورد که کنار خانه خدا برود و
مرا نفرین کند. بدین منظور چند روز
روزه گرفت و چندین رکعت نماز خواند
و با شتر خود به مکه رفت و بعد از
انجام مراسم، پرده های کعبه را گرفت
و به خدای متعال زاری نمود و مرا
نفرین کرد.
هنوز دعای پدرم تمام نشده بود که یک
طرف بدن من شَل شد. بعد از آن ماجرا
سه سال به پدرم التماس کردم که در
همان موضعی که مرا نفرین کرد، دعا
کند تا آن که در این سال بر من رحم
نمود و التماس مرا قبول کرد.
اما متأسّفانه در میان راه مکّه، در اثر
حادثه ای از دنیا رفت.
در این هنگام امیرالمؤمنین
(علیه السلام) فرمود:
به تو دعایی را تعلیم می دهم که پیامبر
خدا (صلّی الله علیه و آله) به من تعلیم
داده است. این دعا(یعنی دعای مشلول)
را با نیّت خالص بخوان که خداوند
متعال حاجت تو را برآورده می کند، و
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را در
خواب خواهی دید که تو را به بهشت و
برآمدن حاجتت بشارت خواهد داد.
پس آن جوان رفت و دعای مشلول را
خواند، و هنوز صبح نشده بود که
دیدیم با تن سالم بازگشت.
📚{مهج الدّعوات، ص۱۵۱-۱۵۷}
#روایت
💠
💠 💠
💠 💠 💠
💠 💠 💠 💠
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣تشويق به عمل صالح
🔹شتافتن به سوی اعمال پسنديده
♦️ای بندگان خدا! تقوا پيشه کنيد و با اعمال نيکو به استقبال أجل برويد. با چيزهای فانی شدنی دنيا، آنچه که جاويدان می ماند، خريداری کنيد. از دنيا کوچ کنيد که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند. آماده مرگ باشيد که بر شما سايه افکنده است. چون مردمی باشيد که بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وا نگذاشت. ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندکی جز رسيدن مرگ نيست. زندگی کوتاهی که گذشتن لحظه ها از آن می کاهد، و مرگ آن را نابود می کند، سزاوار است که کوتاه مدّت باشد. زندگی که شب و روز آن را به پيش می راند به زودی پايان خواهد گرفت. مسافری که سعادت يا شقاوت همراه می برد، بايد بهترين توشه را با خود بردارد. از اين خانه دنيا، زاد و توشه برداريد که فردای رستاخيز نگهبانتان باشد. بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه کند، زيرا مرگ او پنهان و پوشيده است، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه می دهد تا بر او تسلّط يابد. انسان را در انتظار توبه نگه می دارد که آن را تأخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. وای بر غفلت زده ای که عمرش بر ضدّ او گواهی دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستی کشاند. از خدا می خواهيم که ما و شما را برابر نعمت ها مغرور نسازد، و چيزی ما را از اطاعت پروردگار بازندارد، و پس از فرا رسيدن مرگ، دچار پشيمانی و اندوه نگرداند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه64
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
نردبان بهشت
#الفبامهدویت 26 هوالحق💚 📌حرف بیست و ششم: ن 🔵نجبا: ✔️یه سری از یاران مهدی از سرزمین مصر هستند که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#الفبامهدویت
هوالحق💚
📌حرف بیست و هفتم: و
⭕️وقت ظهور:
🔷همیشه وقت ظهور مهدی برای همه سواله.اما ائمه این موضوع رو از اسرار خدا میدونن و
هرکسی رو که وقت تعیین کنه، تکذیب کردند👌
دربعضی روایات گفته شده ظهور یه شبه و یهوویی اتفاق میفته...دقیقا مثل قیامت😶
🔷بچه ها؟ اگه زمان ظهور معلوم بود 2 حالت پیش میومد برای ما:
❗️اگه زمان ظهور دور بود:
هممون غافل و بی خبر و بیخیال میشدیم😕
تو دلمون میگفتیم
ای بابا! حالا این همه وقت داریم...کلی مونده تا ظهور!!!😐😒 و تنبل میشدیم😑
❗️اگه زمان ظهور نزدیک بود:
یه جورایی اختیار و آزادی عمل خودمونو از دست میدادیم...استرس میگرفتیم😕
و همش عجله داشتیم☹️
👈(همون بهتر که ندونیم، چون اینطوری به صلاحمونه)
🔷حتی خود پیامبرم زمان دقیق رو نمیدونه چه برسه به بقیه!
✅البته بعضی روایات به شکل حدودی و خیلی کلی زمان رو گفتند...
مثلا:
🔸ظهور روز جمعه است
🔸درسال فرد ظهور میکنه و...
اما بازم نتیجه خاصی نمیگیریم🙏
⭕️وکلای حضرت مهدی:
🔷حضرت مهدی برای آمادگی هرچه بیشتر مردم و برای اینکه مردم بتونن غیبت کبری رو تحمل کنند،
سعی میکرد از مواجهه مستقیم با مردم کم کنه و کارها رو دست افراد لایقی بسپاره...👌
🔷یادتونه گفتم امام 4 تا نائب خاص داشت؟
این نواب اربعه، هر کدومشون وکیلهای زیادی در شهرهای اسلامی داشتند🙂
این وکلا با سرعت فراوان به نائبان کمک میکردند تا کاراشون آسون بشه😉
❗️این وکلا افرادی خوش رفتار، استوار، با تقوا و ثابت قدم بودند😊❗️
‼️نواب با وکلا تفاوتهایی داشتند:👇
✅ نواب اربعه با امام ارتباط مستقیم داشتند
ولی وکلا فقط به واسطه نواب با امام ارتباط داشتند
✅مسئولیت نواب اربعه ازنظر جغرافیایی فراگیر بود
ولی وکلا هر کدوم تو یه منطقه خاص فعالیت میکردند
و...
موفق باشید بچه ها...
یا علی🌺🙏
📕منبع: کتاب فرهنگ الفبایی مهدویت
❤️به امید ظهور آقا امام زمان که صدالبته وقتش نزدیکه❤️
@dadashreza
💠 #امام_رضا (علیه السلام) فرمودند:
🔹 لاَ يَجْتَمِعُ اَلْمَالُ إِلاَّ بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَ أَمَلٍ طَوِيلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِيعَةِ اَلرَّحِمِ وَ إِيثَارِ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ.
🔸مال و ثروت جمع نشود، مگر با داشتن پنج خصلت : بخل شديد، آرزوى دراز، آزمندى چيره [بر جان]، رسيدگى نكردن به خويشان و برگزيدن دنيا بر آخرت.
📗(عيون الأخبار،ج۱،ص۲۷۶)